بیشک، اکنون روز امتحان کسانی است که پیروان شعار «زن، زندگی، آزادی» را طرفداران اسلام معرفی میکنند؛ چراکه هر چند اساس این شعار، از اسلام میباشد، ولی کلام حقی بوده که از آن اراده باطل شده است.
یکی از ترفندهای نظام سلطه، برای به زانو در آوردن نظامهای ارزشی، به خصوص نظام جمهوری اسلامی ایران، تغییر دادن ارزشهای بنیادین آنهاست، برای تحقق این امر، از شعارهای به ظاهر دینی استفاه میکند، به عبارت دیگر، از آموزههای دین، برای ضربه زدن به دین، بهره میگیرد، امام باقر علیهالسلام در این باره فرمود: «وَ أَمَّا عَنْ أَيْمَانِهِمْ يَقُولُ مِنْ قِبَلِ دِينِهِم»؛[1] «و اما [هجوم دشمن] از سمت راستشان، میگوید: [یعنی] از جهت دینشان»؛ یعنی دشمن برای تسلط بر مسلمانان از دین و شعارهای دینی، سوء استفاده میکند.
زن، زندگی، آزادی
اساس شعار زن، زندگی، آزادی، برگرفته از اسلام است؛ زیرا در هیچ دینی به اندازه اسلام به زن اهمیت داده نشده است، تا آنجا که زن و مرد، در آموزههای اسلام، در کنار یکدیگر دیده میشوند.[2]
حق زندگی
با اندک مطالعه در مورد زندگی زن در غرب، این نتیجه به دست میآید، که نگاه غرب به زن، تنها نگاه ابزاری است و تنها اسلام بود که با هویت دادن به زن، به او حق زندگی بخشید و حتی او را از مالکیت غیر خارج کرد.[3]
اسارت در آزادی
بیشک کشورهای غربی و مقلدان فرهنگ غرب، مردم و بخصوص دختران و پسران جوان را به بهانه آزادی، مشغول سرگرمیهای شهوانی میکنند، ولی در مقابل آزادیهای آنها در علم، فناوری و پیشرفتهای اقتصادی را میگیرند. امیرالمومنین علیهالسلام چه زیبا فرمود: «مَنْ غَرِيَ بِالشَّهَوَاتِ أَبَاحَ نَفْسَهُ الْغَوَائِل»؛[4] «کسی که به شهوات بچسبد، راه را برای مصیبتهای بزرگ به روی خود باز کرده است». بیتردید این آزادی، عین گرفتاری و افتادن در دام بندهاست.
در مقابل اسلام، با واجب کردن حجاب، برای زن نوعی مصونیت ایجاد میکند و با این کار علاوه بر حفظ کرامت زن، جامعه را برای پیشرفتهای مختلف آماده میسازد.
بنابراین به یقین اسلام، با نگاه واقعگرایانه به زن و خارج کردن او از مالکیت و چشمان مردان هوسران، به او حق زندگی واقعی را بخشیده است.
پینوشت:
[1]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، 1404ق، چاپ سوم، ج1، ص224.
[2]. احزاب: 35.
[3]. هویت زن در غرب.
[4]. آمدی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم، دارالکتاب الاسلامی، 1410ق، چاپ دوم، ص635