جامعه کنونی ما به شدت از نظر فرهنگی، نیاز به تولید نماهنگهایی برای ترویج معارف خود دارد. ازاینرو به بررسی ابعاد مختلف این موضوع میپردازیم.

چند سالی است نماهنگهایی در عنوانهای مختلف، از مادحین اهلبیت علیهمالسلام و برخی خوانندهها ساخته و پخش میشود. فارغ از هر بحث دیگری، وجود این دست نماهنگها به شدت مفید و با هر سطح کیفی، قابل تقدیر است. در این نوشتار به بررسی کیفی این دست نماهنگهای ارزشی پرداخته میشود، تا شاید زوایای پنهان این کار خطیر فرهنگی به درستی نمایان شود.
کیفیت آهنگ
آن چیزی که باعث ماندگاری بیشتر شعر میشود، موسیقی است. آنچه مسلم است ماندگاری بیشتر کلمات موزون و ریتمیک، در حافظه است. علاوه بر اینکه خاصیت ریتمیک بودن، باعث سادگی و جذابیت در تکرار میشود و بر ماندگاری آن در ذهن میافزاید. با مراجعه به اشعاری که از کودکی حفظ و در یاد دارید، تصدیق خواهید کرد تمام آن اشعار، با یک ریتم مخصوص، در ذهنتان ماندگار شده است. حال اگر شعائر دینی و ملی، در قالب چنین شکل هنری عرضه شود، تا چه میزان میتواند ماندگاری و تأثیرگذاری داشته باشد. اشعاری که شعار و شعور را با ریتم و موسیقی درهمآمیخته باشد، میتواند در گسترش یک باور و فرهنگ در جامعه نقش مهمی داشته باشد و مسئولین فرهنگی نباید از آن غافل باشند.
انتخاب چهره در جبهه غربی
انتخاب چهره، در واقع صرفاً انتخاب شخصی خوشسیما نیست، بلکه دارای ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است. با بررسی رویکرد و عملکرد دشمن در اغتشاشات و اعتراضات اخیر، میتوان سنگ محکی، برای درست یا غلط بودن عملکرد نیروهای جبهه انقلاب، ساخت.
در جبهه غرب، در طول چند سال و با یک مکانیسم برنامهریزی شده، تعداد زیادی چهره با گرایشهای مختلف دینی و سیاسی و غیره، برای اقشار مختلف ساخته میشوند و در بزنگاههای اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند. هر دو طرف ماجرای استفاده از سلبریتیها و شخصیتهای چهره در غرب، برنده بازی هستند و از منفعت خود بهرهمند میشوند. از طرف دیگر یک مکانیسم تنبیهی به صورت غیر رسمی و کاملاً اجرایی وجود دارد؛ این فرایند با طرد و بایکوت شروع میشود و در صورت ادامه یافتن مخالفت و سرپیچی، با حذف چهره به پایان میرسد.
فارغ از غلط یا صحیح بودن این مکانیسم، ما از فقدان مکانیسمی برای استفاده و یا کنترل سلبریتی و چهرههای شاخص در ایران رنج میبریم. چهرهها، در سایه امکانات و در بسیاری از موارد، حمایت این نظام رشد میکنند، ولی در ادامه به دلیل رها بودن، از مسیر مخالفت با نظام سر در میآورند.
در بازی شطرنج، بین مهرههای دو گروه، غیر از رنگ آنها هیچ تفاوتی وجود ندارد. از نظر تعداد تا قدرت، همگی برابر و مساوی هستند. طراح بازی به درستی میداند باید بین دو طرف تناسب برقرار باشد. با توجه به این مثال، اگر طرف مقابل برای برداشتن حجاب، فعالیت ترکیبی فرهنگی و سیاسی انجام میدهد و برای تأثیرگذاری ناخودآگاه از چهرههای محبوب و با ظاهری زیبا استفاده میکند، ما نیز باید از چهرههایی که محبوبیت و زیبایی تصویری داشته باشند، استفاده کنیم. بنا به دلایلی از ادامه این بحث پرهیز میکنیم، ولی امید به آن است که اهل فکر و نظر با مطالعه و دقت در مثالهای عینی و بیرونی این موارد به عمق مطلب پی ببرند.
در نهایت با توجه به ضرورت و اهمیت این موضوع، لازم است تا علاوه بر تولید بیشتر و با کیفیتترِ نماهنگها، به تربیت چهره و تولیدکننده در این عرصهها پرداخته شود تا برای آینده نزدیک، بتوان این نیاز را برای جامعه برطرف کرد.