سیب گاززده

13:47 - 1402/08/02

خوشبختی و رستگاری برای کسی است که بیش از دیگران در چالش‌های درونی، خداخواهی را بر خودخواهی ترجیح دهد.

نؤمن ببعض و نکفر ببعض

یکی از چالش‌هایی که هر فردی در زندگی شخصی خود تجربه می‌کند، چالشی است که در آن، برخی اتفاقات روزمره در تعارض با امیال و خواهش‌های نفسانی قرار بگیرند. پاک‌بانی که کیف پولی پیدا می‌کند با این تعارض درونی مواجه است که کیف پول را برای خود بردارد و مغلوب هوای نفس خود شود تا یک عمر دغدغه کار و تلاش و خستگی را نداشته باشد یا اینکه به وجدان و قاضی درون خود پاسخ گوید و با اعلام علنی آن را به صاحبش برساند.

قیمت آدم‌ها
ارزش و بهای هرکسی در همین چالش‌ها مشخص می‌شود که یک شخص در این تعارضات کدام را بیشتر دوست داشته باشد. راحت‌طلبی را که در بطنِ پیدا کردن یک کیف پول خوابیده است بیشتر دوست داشته باشد یا آن طینت پاک و انبساط درونی که با رساندن این کیف به صاحبش حاصل می‌شود را بیشتر دوست داشته باشد. حضرت علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرماید: «قِیمَهُ کُلِّ امْرئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛[1] «ارزش هرکسی به‌اندازه نهایت چیزی است که می‌پسندد».
قیمت بعضی افراد به‌اندازه یک کیف پول است و ماندگاری ارزش او به میزان جاودانگی کیف پول متزلزل خواهد بود و قیمت بعضی دیگر به‌اندازه رضای خدا و فضیلتی است که در قالب کار خیر انجام می‌دهد و ماندگاری ارزش او به میزان جاودانگی نور و رنگ الهی خواهد بود.
از آنجایی‌ که امور مادی فانی و زوال‌پذیر است و امور الهی باقی و جاودان هستند، همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»:[2] «آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد و آنچه نزد خداست باقی خواهد بود» این مطلب اوج فقر و نداری کسانی را می‌رساند که در این چالش‌ها، دنیا را بر خدا و رضای او ترجیح می‌دهند.

تفاوت همراهی افراد با دین
دین حاوی تکالیف و محدودیت‌هایی است که در جای‌جای زندگی حضور دارد؛ از بدو تولد تا هنگام مرگ؛ حتی در زمینه تأمین غرائض انسانی که با خواهش‌های نفسانی همراه است مثل تغذیه و امیال شهوانی این امور نیز حاوی باید و نبایدهایی است. به‌ عنوان‌ مثال دین، ازدواج را برای تامین نیازهای غریضی سنت می‌داند اما در همین حیطه هم محدودیت‌هایی قرار داده است.
افراد به‌ طور کلی در تعامل با این محدودیت‌ها به خاطر تعارضی که با نفسانیات و خواهش‌های نفسانی دارند، متفاوت‌اند. بعضی به‌طور کامل نگاهشان به خواست خداست، چه این خواست خدا، ملائم با نفس و امیال درونی باشد یا نباشد و به‌ هیچ‌ وجه مغلوب نفسانیاتِ بدون مرز خود نخواهند شد. اما بعضی دیگر بخشی از دین را قبول دارند که با تأمین نیازهای خود همراه باشد اما در عین حال کمیتشان در جایی که دین بر سر راه خواهش‌های نفسانی او باشد لنگ خواهد ماند. به بخشی از دین ایمان می‌آورند چون مورد علاقه آن‌هاست و به بخش دیگر باور نخواهند داشت، چون حاضر نیستند از علاقه یا فهم ناقص خود بگذرند و نظر خدا و دین را مقدم بشمارند.
امام حسین علیه‌السلام در توصیف این چالش همگانی می‌فرماید: «النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ»:[3] «به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن‌هاست و مادامی که برای معیشت آن‌ها باشد پیرامون آن‌اند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین‌داران اندک‌اند».

جمع‌بندی
به گفته شهید بهشتی، بهشت را به بها می‌دهند و نه به بهانه. بهشت و بالاتر از آن برای کسی است که بتواند در مجاهده با نفس خود، در این چالشهای درونی، رضایت خدا را بر رضایت خود مقدم بدارد و با صبر بر این مبارزه چند ساله دنیا، خوشبختی و جاودانگی در بهشت را در برای خود بخرد.

پی‌نوشت:
[1]. نهج‌البلاغه، حکمت81.
[2]. نحل:96
[3]. تحف العقول ص245.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 2 =
*****