انسانها همواره در طول تاریخ نسبت به اصل «بندگی» توافق و اشتراک داشتهاند؛ اما در روش بندگی و انتخاب معبود، دارای اختلافات ریشهای بودند. این اختلاف نه تنها باعث انکار اصل دینداری نمیشود، بلکه اشتراک در اصل بندگی، عامل مهمی برای تحقیق پیرامون دین صحیح میباشد.
به فرموده قرآن کریم، بندگی و عبادت یک امر فطری در انسان است و هر انسانی نیاز دارد که موجودی غیر از خودش را بندگی کند.[1] بندگی دارای مفهوم گستردهای است که هم شامل «خدا» دانستن معبود میشود و هم در معنای «پیروی» بیچون و چرا بهکار میرود. در قرآن کریم این دو کاربرد بیان شده است؛ رفتار بتپرستان که دچار شرک در عبادت بودند[2] و عمل کسانی که هوا و هوس خویش را پیروی میکنند،[3] همه از مصادیق بندگی مذموم است.
در تاریخ بشریت همواره دینداری در میان مردم مشاهده شده و این گواهی راستین بر فطری بودن نیاز انسان به داشتن معبود و پرستش است. البته راه و روش عبادت و بندگی در هر دین و آئینی تفاوتهای اساسی دارد. نکته مهم آن است که نیاز به بندگی در انسان، به دلیل آن است که او دارای ویژگی کمالگرایی است. انسان تنها کمال مطلق و نهایی را اصیل و حقیقی میداند؛ اما گاه وضعیت محیطی و عوامل خارجی چنان موثر میشوند که به یک کمال مجازی اشتیاق پیدا میکند. اینجاست که گرایش به آن کمال نیز مجازی و غیر واقعی خواهد بود.[4]
ملحدان و حقستیزان که روشهای مختلف بندگی و عبادت را در میان ادیان مشاهده میکنند، گمان میبرند این اختلاف در بندگی، دلیلی بر بطلان تمام اقسام بندگی است و به طور کلی دینداری و عبادت، زائیده تخیل انسان است.
اینگونه شبهات ناشی از برداشتهای سطحی بوده و فقط میتواند توده مردم غافل را به خود جذب کند. انسان عاقل و با انصاف برای یافتن مسیر صحیح از نادرست، به مشاهده رفتار پیروان ادیان بسنده نمیکند، بلکه استدلالها و پشتوانههای عقلانی هر دین را نیز مورد تحقیق قرار میدهد.
اشتراک انسان در اصل بندگی قابل انکار نیست، ولی مهم آن است که هر کسی به پرستش چه موجودی پایبند شده؛ آیا معبود او، برای هستی و بودن به غیر خودش نیاز دارد و یا آنکه ویژگیهای یک موجود بینیاز در او وجود دارد؟ بیشترین خطا و اشتباه در بندگی آنگاه است که انسان از خویشتن نمیپرسد که یک معبود و خدا، باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
بنابراین اگر انسانها با تمام اختلافی که در روش بندگی و عبادت دارند، در پی پاسخ به این پرسش مهم بودند، بسیاری از مصادیق غلط بندگی مانند بتپرستی، گاوپرستی، باور به خدایان سهگانه و باور به خدای مجسم، از میان برداشته میشد.
پینوشت:
[1]. روم، 30.
[2]. یونس، 18.
[3]. فرقان، 43.
[4]. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر انسان به انسان، ص178.