روایات ما حاکی از آن است مومنین حقیقی که از برترین درجات ایمانی در میانِ اهلِ تمامِ دورانها برخوردارند، در دوران غیبت، پیوسته به یادِ امام خویش بوده و خود را در محضر آن قطبِ عالمتاب میبینند.
باز ایام شعبان رسید و دلهای عاشق به سوی محبوب دلها متوجه شد. خیابانها مثل هر سال آزینبندی شدهاند. مردم رفتهرفته برای برپایی جشنهای مفصل آماده میشوند. عدهای از قبل برنامه چیدهاند تا شب نیمه ماه را در جمکران به احیاء و مناجات سر کنند. بازار یاد و ذکر امام در این روزها رونق خاصی دارد. دلدادگان به ولیعصر ارواحنافداه، هر کدام به دنبال آنند تا به نحوی ارادتِ خود را به امام خویش ابراز کنند.
در این هیاهو، نکتهای ذهن من را بدجور به خود مشغول کرده است. چرا یاد و ذکر امام، منحصر به روزهای به خصوص شده است؟! چرا اماممان با طلوع صبح جمعهها طلوع کرده و با غروبش، غروب میکند؟! چرا زمان حاجت و نیاز، به فکرش افتاده و به وقت بینیازی، از او غافلیم؟! به نظر میرسد، این آنچیزی نیست که از شیعیان واقعی او انتظار میرود. آخر این جدش موسیبنجعفر علیهماالسلام است که در وصف مومنین فرمود: امامی خواهد آمد که شخصش از چشمان مردم پنهان میگردد؛ اما یادش از دلِ مؤمنان زایل نمیشود؟![1]
گویا حضرت با این بیان خود میخواهند این پیام را به محبینشان ابلاغ کنند که هان ای شیعیان! مومن واقعی آن است که قلبش همیشه به یاد امامش زنده و دلش به ذکرِ او نورانی است. انگار کسی که در غفلت از امام خود به سر میبرد و شب را بیتوجه به او، صبح کرده و روز را با غفلت از او سر میکند، از وادی ایمانِ مَدِّ نظر اهلبیت علیهمالسلام خارج بوده و سیر رحمانی در او شکل نگرفته است؛ چراکه امام کسی است که مقتدا و پیشروی جاده توحید است و بی او نمیتوان سیری به سوی معرفةالله داشت. آنکس که به خیال باطل خود به سمت خدا میرود؛ ولی پشت راهبلدِ مسیر، حرکت نمیکند، در واقع بیراههای را پیش گرفته که به ناکجا آباد منتهی میشود؛ اما آنکه در مسیر است و پشت امام خویش سیر میکند، هیچگاه نمیتواند از یادِ او غافل باشد و او را نبیند و این اقتدا در نهایت او را به سرمنزلِ مقصود خواهد رساند.
این شهید اسداللهی است که در وصیتنامه خود در خطاب به مولایش مهدی، زندگی را اینگونه ترسیم میکند: «آقا جان! من، همسر و دو فرزندانمان را سربازانی در پادگانِ تو میدانیم. حال یکی از این سربازان عزم ماموریت دارد و مشکلی پیش نمیآید؛ چون فرمانده بالای سر خانواده هست و فقط باید مواظب باشیم تا از این پادگان اخراج نشویم. آقاجان زندگی چقدر شیرین میشود وقتی که پادگان تو شود و این زندگی همان بهشت است».[2] او که خود را همیشه در محضر امام خویش دیده و به دنبالِ جلب رضایت اوست، چگونه میتواند لحظهای از یادِ او غافل باشد.
امثالِ شهید اسداللهی از مصادیق حقیقی آن فرمایش زینالعابدین علیهالسلام هستند که در وصف پیروان خاص مهدی ارواحنافداه در زمان غیبت، فرمود: «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»؛[3] «همانا اهل زمان غيبت او كه به امامتش قائل و نسبت به ظهورش انتظار میکشند، از اهل همه زمانها برترند؛ زيرا خداوند تبارک و تعالى به آنها چنان عقل، فهم و معرفتى داده كه غيبت نزد آنان به منزله حضور و مشاهده است». اینها همانهایی هستند که همیشه خود را در محضر امام دیده و حضور او را پیوسته حس میکنند.
مراسم نیمه شعبان بهانه خوبی است تا جامعه به این سمت پیشرفته و یادِ امام از مسیرِ بزرگداشتِ این مناسبتِ خاص، در بین مردم رواج بیشتری پیدا کرده و دلها متوجهِ آن نهانِ آشکار گردد تا جایی که توجه به امام عصر ارواحنافداه، حالِ همیشگی دوستداران آن بزرگوار گشته و زمینه برای ظهورش فراهم گردد.
پینوشت:
[1]. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه، ج2، ص368.
[2]. خبرگزاری بسیج، وصیتنامه شهید اسداللهی، B2n.ir/r16379.
[3]. شیخ صدوق، همان، ج1، ص320.