غزوه بنی‌قریظه و مجازات یهودیان

13:41 - 1403/03/10

در ماجرای نقل شده از مجازات یهودیان در غزوه بنی‌قریظه ابهامات به حدی است که برخی اصل آن را مورد انکار قرار داده و برخی آن را با اندکی تفاوت پذیرفته‌اند. در هر صورت به نظر می‌رسد که حکم صادرشده، با خیانت یهودیان هم‌خوانی دارد و هیچ ظلمی صورت نگرفته است.

غزوه بنی‌قریظه از اتفاقات جنجالی صدر اسلام است. دانشمندان مسلمان، شرق‌شناسان و محققان، تحقیقات متعددی پیرامون این مسئله کرده و آن را از زوایای مختلفی بررسی نموده‌اند. مهم‌ترین بعد این ماجرا، مجازات نهایی یهودیان است. در این نوشتار پس از توضیح مختصری از این واقعه، به بررسی مجازات یهودیان پرداخته می‌شود.

ماجرای جنگ بنی‌قریظه
در هنگامه جنگ خندق، به رسول خدا خبر رسید قبیله بنی‌قریظه که از یهودیان هم‌پیمان با مسلمانان بودند، پیمان‌شکنی کرده‌اند و با مشرکان مدینه برای نابودی مسلمانان همراه شده‌اند. پیامبر اکرم برای اطمینان از این مسئله، چندی از مسلمانان را به‌ سوی بنی‌قریظه فرستاد تا عهدشان را یادآور شوند. اما یهودیان پیمان‌شکن به این افراد بی‌احترامی کردند و هرگونه میثاقی با مسلمانان را منکر شدند.[1]

پس از پایان جنگ خندق، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله به دستور خداوند برای مقابله با این افراد به راه افتادند و قلعه آنان را محاصره کردند. این محاصره 15 روز به طول انجامید و در این میان نبردهایی میان مسلمانان و یهودیان به وقوع پیوست و تعدادی از دو طرف کشته شدند.[2]

پایان جنگ
یهودیانِ بنی‌قریظه در انتها تسلیم شدند و به‌ واسطه‌ی عهدی که با قبیله اوس داشتند، درخواست کردند که «سعد بن معاذ» که از بزرگان این قبیله بود، حکم آنان را تعیین نماید.[3] بنابر نقل مشهور سعد حکم کرد که مردان آنان کشته شوند و زنان آنان اسیر گردند.[4]

بررسی مجازات یهودیان
محققان مسلمان در بررسی این مسئله به چند دسته تقسیم می‌شوند:

1. برخی معتقدند که اصل ماجرای مجازات بنی‌قریظه که در کتب تاریخی ذکر شده است، داستان‌سرایی بوده و از واقعیت به دور است. به عنوان نمونه مالک‌ بن انس، ابن اسحاق را که راوی اصلی این جریان است، دجال می‌نامد.[5] در میان عالمان شیعه، «مرحوم شهیدی» این ماجرا را داستانی می‌داند که قبیله خزرج بیان کرده‌اند تا بگویند پیامبر هم‌پیمانان ما (بنی‌نضیر) را بخشید، اما هم‌پیمانان قبیله اوس را نبخشید؛ پس ما برتر بودیم.[6]

2. برخی دیگر از محققان با پذیرش اصل واقعه، جزئیات واقعه را به‌گونه‌ای دیگر دانسته‌اند و به نکات جالبی در مورد این واقعه اشاره داشته‌اند:

الف: یهودیان خود سعد را برای حکم کردن برگزیدند. «علامه جعفرمرتضی عاملی» پس از بررسی نقل‌های تاریخی مختلف، بیان می‌دارد که ظاهرا پیامبر به یهودیان بنی‌قریظه اجازه دادند تا یکی از اصحاب ایشان را برای حکم کردن انتخاب کنند و آنان به حکم «سعد» گردن نهادند.[7]

ب: «سعد بن معاذ» بر اساس تورات در میان ایشان حکم کرد؛ به‌گونه‌ای که اگر این ماجرا برعکس بود و یهودیان پیروز می‌شدند، حکم تورات همین بود که بیان شد.[8]

ج: حکم سعد، گردن زدن مردانی بود که با پیامبر مقابله کردند؛ نه تمام مردان. این مسئله با آیه شریفه «فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا»؛[9] «گروهی از [مردان] کشته‌ شدند و گروهی از ایشان اسیر» سازگاری دارد. دلیل این برداشت از آیه این است که واژه «تأسرون» در مورد مردان به کار می‌رود و به هنگام اسارت زنان از واژه سبایا استفاده می‌شود.[10]

نکته مهمی که دراین‌باره وجود دارد این است که حتی اگر این ماجرا آنگونه که مشهور است، به وقوع پیوسته باشد، اقدامی قابل درک و معقول است؛ زیرا:

الف: خیانت بزرگ یهودیان
بنی‌قریظه در حساس‌ترین شرایط ممکن و هنگامی که مسلمانان بزرگ‌ترین جنگ خود تا آن هنگام را تجربه می‌کردند، به آنان خیانت کردند. این خیانت تأثیر بسیار مخربی بر روحیه سپاهیانی داشت که خانواده‌شان در مدینه به‌سر می‌برد و از حمله پیمان‌شکنان به آنان می‌ترسیدند. عظمت این خیانت به حدی بود که می‌توانست اساس اسلام را نابود کند و به طور طبیعی نیازمند برخوردی جدی بود.[11]

ب: سابقه خیانت مجدد
مسلمانان در مورد دو گروه بنی‌نضیر و بنی‌قینقاع، با مدارا رفتار کردند و پس از روشن شدن خیانتشان، با کوچ آنان موافقت کردند. اما این دو گروه پس از مهاجرت نیز دست از مسلمانان نشستند و به انحاء مختلف و در برهه‌های گوناگون با دشمنان هم‌دست شده و به پیروان پیامبر آسیب رساندند.[12] این تجربه تلخ ایجاب می‌کرد که در این واقعه تصمیمی محکم‌تر اتخاذ شود تا مشکلات گذشته تکرار نگردد.

ج: بنابر نقل منابع تاریخی، یهودیان بنی‌قریظه حتی پس از این خیانت بزرگ، این فرصت را داشتند که دین اسلام را بپذیرند و در امان بمانند؛ اما آنان با وجود علم به حقانیت پیامبر اسلام و ندای آسمانی او، لجاجت کرده و ترجیح دادند که عاقبتشان به دست سعد رقم بخورد.[13]

نتیجه‌گیری
درباره نحوه مجازات یهودیان اختلافاتی در منابع تاریخی وجود دارد؛ اما در هر صورت هیچ ظلمی به این گروه نشده است و حکمی برخلاف حق جریان پیدا نکرده است.

پی‌نوشت:
[1]. واقدی، المغازی، ج2، ص458 و459.
[2]. همان، ص496 و497.
[3]. جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی، ج11، ص149.
[4]. واقدی، المغازی، ج2، ص512.
[5]. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج9، ص41.
[6]. جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص90.
[7]. جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرةالنبی الاعظم، ج11، ص149.
[8]. همان، ج‏11، ص165.
[9]. احزاب: 26.
[10]. جعفرمرتضی عاملی، الصحیح من سیرة، ج‏11، ص203.
[11]. همان، ج‏11، ص165.
[12]. طبری، جامع البیان، ج21، ص82.
[13]. واقدی، المغازى، ج‏2، ص503.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****