قادر گيلاني و حاج ملاّ هادي سبزواري و سلطانعلي گنابادي از صوفيه بوده اند آيا درست است؟

09:53 - 1393/07/12
چکیده: ملا سلطان محمد گنابادي صوفي بوده و مؤسس فرقه نعمة اللهي گنابادي مي باشد و نيز عبد القادر گيلاني از صوفيان بزرگ اهل سنت بوده و فرقه قادريه منسوب به او مي باشد امّا ملا هادي سبزواري هر چند برخي اشعارش ميل او به تصوف را نشان مي دهد اما عارفي كامل بوده و جزء هيچيك از فرقه هاي صوفيه نبوده است.

اين كه شيخ عبد القادر گيلاني و حاج ملاّ هادي سبزواري و سلطانعلي گنابادي از صوفيه بوده اند آيا درست است؟

پاسخ:

جهت اطلاع از صوفي گري افراد فوق هر كدام به صورت جداگانه مورد بررسي قرار داده مي شود.
الف: سلطانعلي گناباديملا محمد سلطان گنابادي مشهور به سلطانعلي شاه، در سال 1251ق در بيدخت گناباد متولد شد، تحصيلات مقدماتي را در زادگاه خود گذراند و مدّتي نيز در مشهد به تحصيل علم پرداخت و پس از آن به نجف اشرف رفته و به گفته كيوان قزويني يك يا دو جلسه در درس شيخ مرتضي انصاري شركت نموده و بعد درس شيخ را ترك كرده و سراغ چند نفر ديگر رفت امّا در اين موارد نيز دوام چنداني نياورد.(1) بعد از چند سال به ايران آمد و در مدرسه سپهسالار تهران ادّعاي بابيگري و بهائيگري كرد و آن گونه كه سلطان حسين تابنده مي گويد: «زماني كه ملا سلطان در مدرسه سيد نصير الدين تلمذ مي نمود به اتهام بابيگري از ترس مردم كه قصد او را داشتند درب حجره را باز گذاشته و بدون اثاثيه به سبزوار فرار نمود.»(2)
پس از اينكه ملا محمد كاظم اصفهاني معروف به سعادت عليشاه به سبزوار رفت و مرحوم ملاّ هادي سبزواري او را تحويل نگرفت ملاّ سلطان شيفته او شد و به اصفهان رفته و رسماً صوفي گرديد.(3) و بعدها به بيدخت برگشته و پس از فوت سعادت عليشاه اصفهاني ادّعاي قطبيت نمود.
ايشان در ابتداي اقامت در گناباد هيچگاه دم از تصوف نمي زد امّا كم كم با حيله هاي مختلف دل هاي مردم را به خود جذب كرده و علم تصوف را بر افراشت و عده اي را در خانقاه بيدخت جمع كرده و با توسّل به خشونت اقدام به صوفي كردن مردم مسلمان منطقه و سركوبي مخالفان خود نمود.(4) عدّه اي از مومنين و صالحان گناباد و بيدخت عقايد او را نوشته و به مرجع مقام عالم تشيع يعني آخوند ملا محمد كاظم خراساني در نجف اشرف ارائه دادند و حضرت آخوند(ره) فتوا به ارتداد او داد شخصي به نام حاج ابوتراب اعلام كرد هر كس فتواي مبارك حضرت آخوند خراساني را به مرحله اجرا در آورد به او جايزه مي دهد كه اين حكم در سحرگاه 26 ربيع الاول 1327 هجري قمري توسط جوانان بيدخت اجراء گرديد. و جسد وي در چاه مستراح افتاد.(5) پس از او پسرش نور عليشاه ثاني جانشين او شد كه با همدستي با حكومت وقت در منطقه گناباد كشتاري راه انداخت كه هنوز هم شهرت دارد.(6)
ب: عبد القادر گيلانيشيخ محي الدين ابو محمد عبد القادر بن ابي صالح به روايتي در شب اوّل رمضان 471 هجري قمري در روستاي بشتير متولد شده است و وفات او را سال 561 ذكر كرده اند.(7) وي در آغاز تحصيل نزد ابو زكرياي تبريزي علوم ادبي را فرا گرفت و در سن هجده سالگي به بغداد رفت و در آن جا علم حديث و فقه را آموخت.(8) استاد وي در فقه مذهب حنبلي ابو الوفاء بن عقيل بود و مباني تصوف و صوفي گري را نزد ابو الخير الحمادّ الدباس كسب كرد.(9) وي در طول اين مدت به رياضت و عزلت نشيني صوفيانه روي آورد و نيز در مدرسه علي بن ابي سعد مخرمي به تدريس پرداخت و بدين ترتيب شهرتش گسترش يافت.(10) وي خرقه مشايخ را از ابو سعيد مخرمي گرفته است. فرقه صوفي منسوب به او به نام قادريه هم اكنون از بزرگترين فرقه هاي صوفي سني به شمار مي رود كه امروز در مناطق مختلف جهان و در ايران بيشتر در ناحيه كردستان حضور دارند دراويش قادري عمدتاً داراي گيسوان بلند هستند و شارب بلند مي گذارند.(11)
براي عبد القادر در كتابهاي صوفيه كرامتهاي متعددي ذكر شده كه بيشتر آن ها شبيه خرافات است و ارزش اعتنا كردن را ندارد.(12)
ج: ملاّ هادي سبزواريملا هادي سبزواري از بزرگترين فيلسوفان و متكلمان اسلامي در طي چند صد سال گذشته به شمار مي رود.(13) در مورد تمايل وي به مشرب صوفي گري اقوال مختلفي وجود دارد: «حاجي ملاّ هادي سبزواري با اين كه در اصفهان در حوزه تدريس حكيم نوري كه از مخالفان سرسخت تصوف بوده تلمذ كرده لكن نسبت به صوفيه و عرفاء نظر مخالف نداشت.(14) وي ظاهراً در مدت اقامت در كرمان با بعضي از متصوفه آشنائي يافته بود و حتي به طيّ مراحل سلوك پرداخته بود. ديوان اشعارش با تخلص اسرار و شرح اسرار مثنوي او و همچنين شرح دعاء جوشن كبير گرايش هاي عرفاني او را نشان مي دهد چنانچه طرز زندگي درويشانه و شيوه وي، در تعليم طريق متألهين در حكمت نيز خود حاكي از همين توافق مشرب او با طريقه صوفيه است.»(15) سيد هبة الله جذبي نيز سعي كرده است ملاّ هادي سبزواري را يك صوفي تمام عيار جلوه دهد چنان چه مي نويسد: «مرحوم حاج ملاّ هادي سبزواري شاگردان را به زيارت سعادت عليشاه اصفهاني امر فرمود»(16) يا در جاي ديگر به دروغ مي نويسد: «و جناب حاج ملاّ هادي درس را تعطيل كرده به شاگردان مي فرمايد كه مرد عارف بزرگي (منظور همان سعادت عليشاه است) وارد شده برويد او را زيارت كنيد.»(17)
اين ديدگاه خود متصوفه درباره ملاّ هادي سبزواري بود. امّا واقعيت اين است كه آن جناب جزء هيچ يك از فرقه هاي صوفي نبوده (همچنان كه اين مطلب را خود متصوفه مسكوت گذاشته اند) و از آن جا كه صوفيه در طول تاريخ هر جا عارفي كامل را ديده اند سعي كرده اند او را صوفي بنامند.(18) تا خود را ترويج كنند به حاجي سبزواري نيز تهمت ها زدند و اشعار به جاي مانده از وي نيز نهايتاً دلالت بر نزديكي او با تصوف و عدم مخالفت با آن دارد و هيچ دليل و مدرك تاريخي نمي تواند ثابت كند كه سبزواري جزء فرقه هاي صوفي بوده است.
از مباحث گذشته اين نتيجه به دست مي آيد كه:
ملا سلطان محمد گنابادي صوفي بوده و مؤسس فرقه نعمة اللهي گنابادي مي باشد و نيز عبد القادر گيلاني از صوفيان بزرگ اهل سنت بوده و فرقه قادريه منسوب به او مي باشد امّا ملا هادي سبزواري هر چند برخي اشعارش ميل او به تصوف را نشان مي دهد اما عارفي كامل بوده و جزء هيچيك از فرقه هاي صوفيه نبوده است.

پاورقی:

1. جزوه آموزشي نقد و بررسي تصوف، ص 30.
2. معاونت تبليغ و آموزشهاي کاربردي حوزه علميه قم، جزوه آموزشي نقد و بررسي تصوف، ص 31، به نقل از نابغه علم و عرفان.
3. همان و جذبي، سيد هبة الله، باب ولايت و راه هدايت، تهران، حقيقت، اول 1381، ص 135 به بعد.
4. رک: مدني، محمد، در خانقاه بيدخت چه مي گذرد؟ قم، بوستان کتاب، چهارم 1385، فصل دوم و سوّم.
5. همان، صفحه 172.
6. همان، ص 174 به بعد.
7. جزوه آموزشي نقد و بررسي تصوف، ص 52.
8. محمد علي بهبهاني (آل آقا)، خيراتيه در ابطال طريقه صوفيه، موسسه علامه وحيد بهبهاني، جلد اول ص 401.
9. همان، صفحه 403.
10. جزوه آموزشي نقد و بررسي تصوف ص 52.
11. همان، ص 52.
12. ر.ک: همان و خيراتيه در ابطال طريقه صوفيه، جلد اول، ص 399-403.
13. دايرة المعارف تشيع، نشر شهيد، سعيد محبي، تهران، ذيل واژه سبزواري (ملاّ هادي).
14. زرين کوب، عبد الحسين، دنباله جستجو در تصوف ايران، تهران، امير کبير، ششم، 1385 ص 349.
15. دنباله جستجو در تصوف ايران، ص 349.
16. باب ولايت و راه هدايت، ص 136.
17. همان، ص 150.
18. واحدي، سيد تقي، در کوي صوفيان، تهران، نخل دانش، چهارم، 1384، ص 146.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.