راهکارهای رضا خان

18:42 - 1394/02/15

چکیده: در جامعه اسلامی هر قشری اهدافی مشخص و عملکردهایی، برای خود دارد. هر چه اهداف بزرگتر و حساس‌تر باشد، مسئولیت هم سنگین‌تر خواهد بود و دید مردم به آنها طوری دیگر خواهد بود و توقع بیشتری خواهند داشت.

تبلیغ دین

رهروان ولایت ـ

در جامعه اسلامی هر قشری اهدافی مشخص و عملکردهایی، برای خود دارد. هر چه اهداف بزرگتر و حساس‌تر باشد، مسئولیت هم سنگین‌تر خواهد بود و دید مردم به آنها طوری دیگر خواهد بود و توقع بیشتری خواهند داشت. اگر این مسئولیت در حیطه دین باشد توقع بیشتر بوده و زیر ذره بین مردم بوده و به روحانی متَقی احترام بیشتری خواهند گذاشت.

قشر روحانیت یکی از این موارد است که مسئولیَت تبلیغ دین و حفظ اعتقادات مردم را به عهده دارد. دشمنان برای منافع دنیوی که دارند می‌خواهند به منافع‌شان برسند از این رو در صدد ضربه زدن به دین و اعتقادات مردم می‌باشند.

گاهی هرچه تلاش می‌کنند، تیرشان به سنگ برخورد می‌کند، چون روحانیت بیدار، در مقابل اعمال آنها عکس‌العمل نشان می‌دهند و فتنه‌های آنها را خنثی می‌کند و مردم آگاه با توجه به توصیه‌های ذکر شده بیشتر مراقب دین خود هستند.

لهذا دشمنان بهترین کار را در این دیدند که شخصیت و ارزش و مقام این مدافعین اعتقادت را در بین جایگاه مردم کم‌رنگ و گاهی بی آبرو کنند تا بهتر بتوانند به اهدافشان برسند. از این رو بود که تهمت‌هایی به شهید والا مقام شهید دکتر بهشتی می‌زدند تا از چشم مردم افتاده و به ندای الهی این مرد آسمانی و مخلص اهمیتی ندهند.

در ابتدای انقلاب اسلامی که روحانیت بیدار و هوشیار تحرکات مرموزانه منافقین را زیر نظر داشتند و بزرگترین مانع برای آنها محسوب می‌شدند، به ناچار دست به اسلحه برده و شخصیت‌هایی را از این انقلاب که از شاگردان حضرت امام خمینی(ره) بودند را به شهادت رساندند، که نمونه‌های بارز آن شهیدان مفتح، مطهری، بهشتی، باهنر و شهدای محراب و خیلی از کسانی که با دید روشن، در آگاه نمودن مردم می‌کوشیدند.
بعد از اینکه با ترور انسان‌های بزرگ به جایی نرسیدند به ترور شخصیتی این قشر پرداخته و این قشر را بزرگترین مانع، برای رسیدن به آسایش مردم، معرفی کردند. و تا جایی که برایشان امکان داشت، از این قشر مظلوم و مدافع دین، بدگویی کردند.

به فرموده رهبر شجاع و آگاه، امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی): در زمان رضاخان براى این‌که روحانیت را از چشم‌ها بیندازد، مى‌گفت: روحانیت مفتخور است؛ یعنى مثلاً عملگى و یا کار ادارى نمى‌کند، درعین‌حال به زندگى خود ادامه مى‌دهد. او با آن عقل ناقص خودش خیال مى‌کرد که اگر کسى در بازار، داد و ستد نکرد و یا مثلاً بیل نزد و به اداره نرفت و شغلى نیافت، نباید نان بخورد و اگر خورد، مفتخورى کرده است! او چون به رسالت دین معقتد نبود، این حرف‌ها را مى‌زد و کار عالِم دین را باور نداشت.

امروز هم بعضى کسان همان حرف را به زبان دیگرى مى‌زنند. کسانى که مردم را تعلیم مى‌دهند و برایشان زحمت مى‌کشند و آنها را دیندار مى‌کنند و بر هدایتشان مى‌افزایند و زمینه‌ى تحقق آیه‌ى شریفه‌ى «اهدنا الصّراط المستقیم» [حمد/6] [1] را فراهم مى‌آورند، این‌ها اهل دین و هدایتند و هُدات این راه محسوب مى‌شوند. اینها کتاب مى‌نویسند، درس مى‌گویند، زحمت مى‌کشند، کار مى‌کنند و نان بخور و نمیرى را هم به دست مى‌آورند.
مگر طلّاب حوزه‌ى علمیه چقدر از دنیا برخوردارند؟ حقوق یک طلبه‌ى فاضل معیل در قم - که بالاترینِ حوزه‌هاى علمیّه است - نصف حقوق یک عمله که بیل مى‌زند، نیست. درآمد اینها از حداقل حقوق ادارى کمتر است. با این وضعیت آیا مى‌شود گفت که روحانیت ما نان خود را از طریق دین مى‌خورد؟! آیا این ظلم و حق کشى و بى‌انصافى نیست؟ حکومت ما اسلامى است و در آن آزادى بیان وجود دارد و این سخنان که از سر بى‌انصافى بیان شده، با استفاده از همین فضاى آزاد مطرح شده است. البته منظورم این نیست که به حرف یا دعوایى جواب دهیم؛ خیر. منظور این است که شما بدانید انگیزه‌هاى مخالفت با حوزه زیاد و گسترده است.[2]
_________________________________
پی‌نوشت:
[1]. ترجمه آیه «ما را به راه راست هدايت کن».
[2]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در آغاز درس خارج فقه‏ - 1374/06/14

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 4 =
*****