چکیده: یکی از موارد و نکات اخلاقی که هم عقل و هم دین به آن تاکید کرده است، وفای به عهد و نقض نکردن پیمان میباشد، که بر همین اساس جریان غزوه بنی قریظه میبینیم دین مبین اسلام هماهنگی و تعامل با تمام ادیان و متعهد به پیمانهایی که بین آنها و ادیان دیگر و قبایل مختلف بسته میشد بوده و براساس آیات قرآن که در ابتدا به آن اشاره کردیم اگر طرف مقابل نقض پیمان کرده و به تعهدات خود پایبند نباشند شدیدترین برخورد البته براساس احکام اسلامی و حتی بر اساس دین آنها با آنها داشته است.
زندگی اجتماعی انسانها بر اساس تعهدات اجتماعیای صورت میگیرد و هر چه این تعهدات اجتماعی قوی تر و معاهدات میان انسانها محکم تر باشد، بنیان حیات انسانی محکمتر و قوی تر خواهد بود و اگر این تعهدات نقض و پیمانها شکسته شود ارزشها از جمله عدالت اجتماعی نیز از میان خواهد رفت. یکی ازمهم ترین و حساس ترین تعهدات، میثاق و پیمان میان مردم و حاکمان است. دولت و حکومت با مردم پیمان می بندد تا تعهدات خود و قراری که با مردم گذاشته اند به نحو احسن انجام دهد. از نگاه ادیان، به ویژه اسلام و قرآن نقض عهد بزرگ ترین گناه شمرده می شود.
خداوند در قرآن به صراحت در مورد نقض عهد کردن میفرماید:
« إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُوْلَئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ [آل عمران ـ 77] كسانى كه پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مى فروشند آنان را در آخرت بهرهاى نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمى گوید و به ایشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.»
همچنین اميرمؤمنان علی (عليه السلام) در فرمان خود به مالک اشتر فرمود:« بپرهيز از اينكه به مردم وعده بدهی و تخلّف كنی... زيرا تخلف از وعده موجب خشم خدا و مردم خواهد شد، چنان كه قرآن میفرمايد: ( نزد خدا بسيار خشم آور است كه بگوييد چيزی را كه به آن عمل نمی كنيد)...» [1]
همچنین در مورد نقض نکردن پیمان مردم نسب به یکدیگر و مردم نسبت به حکومت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
« زنی كه بافته اش را وا تابيد زنی بوده بنام رابطة دختر کعب بن سعد... و احمق بوده كه پنبهاش را میبافت بعد از آن، آن را دوباره وا میتابيد دوباره میبافت پس (خدای متعال) گفت: مانند زنی كه رشته خود را پس از تابيدن محكم وا تابيد، نباشيد كه عهد و قسم های استوار و محكم خود را برای فريب يكديگر و فساد كاری بكار بريد، امام عليه السلام فرمود: خدای متعال امر به وفای به عهد كرد و از نقض عهد نهی كرد پس برای آن ها آن مثلی را زد.» [2]
با اشاره به این آیات و روایات که از قرآن و معصومین (علیهم السلام ) بیان شده به مهم بودن وفای به عهد و نقض پیمان نزد خداوند را دو چندان میکند و تاکید به این نکته اخلاقی را برای ما بازگو میکند.
در جریان غزوه بنی قریظه علت اصلی بوجود آمدن این غزوه متعهد نبودن به پیمانی که بین آنها و پیامبر بزرگوار اسلام و این قبیلۀ یهودیان منعقد شده بود، بوده است. بنی قریظه، تنها تیرۀ یهودی بودند که در مدینه در کنار مسلمانان با صلح و آرامش بسر میبردند و به پیمانی که با پیامبر بسته بودند کاملا احترام میگذاشتند.
در حالی که غزوه احزاب با فصل زمستان مصادف شده بود، در آن سال، مدینه با کمبود باران و نوعی قحطی روبرو بود. ازطرفی، آذوقه سپاه شرک آنقدر نبود که اجازه توقف بیشتری به آنان بدهد، و هرگز تصور نمیکردند که باید یکماه در کرانه های خندق معطل شوند، بهمین خاطر به این فکر افتادند که از بنی قریظه که در داخل مدینه بود استمداد طلبند، تا آتش جنگ در داخل روشن کنند و راه مدینه را به روی سپاه عرب بازنمایند.
« حُیّی بن اخطب » کسی بوده که برای مذاکره با یهودیان بنی قریظه و نقض پیمان خود با پیامبر، خود را به دژ این قبیله رسانده تا آنها را دعوت کند، که آتش جنگ را میان مسلمانان و یهودیان دامن زند و از سرگرمی مسلمانان به جنگهای داخلی، به پیروزی سپاه مشرکین کمک کند. پیامبر فوراً « سعد معاذ » و « سعد عباده » که از افسران ارشد اسلام بودند به تحقیق در این مورد فرستاد، نقل شده که بنیقریظه در دیدار با این گروه به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بیاحترامی کرده و پیمان خود با مسلمانان را انکار کردند.
از ابوبکر نقل شده که درباره خطر بنی قریظه می گفت: ما برای کودکان و زنان خود در مدینه، از بنی قریظه بیشتر میترسیدیم تا از قریش و قطفان .
وقتی ماموران اطلاعاتی مسلمانان به پیامبر گزارش دادند، که بنی قریظه از قریش و غطفان دوهزار سرباز خواستهاند تا از داخل دژ وارد مدینه شوند، پیامبر فوراً، دو افسر، به نام « زیدبن حارثه» و « مسلم ابن اسلم » را با پانصد سرباز مامور کرد که درمیان شهر به گردش بپردازند و تکبیر گویان از تجاوز بنی قریظه جلوگیری و زنان و کودکان با صدای تکبیر آرام بگیرند.
سرانجام مسلمانان قلعهها و خانههای بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنیقریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. [بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند.] ولی رسول خدا جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد.
به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به سعد معاذ، رئیس قبیله بنی عبداشهل از اشراف اوس، واگذار نمود. بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را که خود پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام تورات و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تجمع کرده کشته شود، و زنان و کودکان اسیر شوند. رسول اکرم این حکم را مطابق خواست پروردگار دانست.
در قرآن نیز به این غزوه پیامبر اسلام اشاره شده است، آیات «۵۶ تا ۵۸ » سوره انفال و «۲۶ و ۲۷ » سوره احزاب راجع به جنگ بنی قریظه میباشد.
نتیجه: یکی از موارد و نکات اخلاقی که هم عقل و هم دین به آن تاکید کرده است، وفای به عهد و نقض نکردن پیمان میباشد، که بر همین اساس جریان غزوه بنی قریظه میبینیم دین مبین اسلام هماهنگی و تعامل با تمام ادیان و متعهد به پیمانهایی که بین آنها و ادیان دیگر و قبایل مختلف بسته میشد بوده و بر اساس آیات قرآن که در ابتدا به آن اشاره کردیم اگر طرف مقابل نقض پیمانکرده و به تعهدات خود پایبند نباشند شدیدترین برخورد البته براساس احکام اسلامی و حتی بر اساس دین آنها با آنها داشته است.
منبع بیشتر برای مطالعه: « فروغ ابدیت، قسمت جنگ احزاب، آیت الله سبحانی »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
[1]. [ مستدرك الوسائل، ج11، ص48]
[2]. [ وَفِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ الَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا امْرَأَةٌ مِنْ بَنِي تَمِيمِ بْنِ مُرَّةَ وَ يُقَالُ لَهَا رَابِطَةُ بِنْتُ كَعْبِ بْنِ سَعْدِ بْنِ تَيْمِ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبٍ كَانَتْ حَمْقَاءَ تَغْزِلُ الشَّعْرَ فَإِذَا غَزَلَتْهُ نَقَضَتْهُ ثُمَّ عَادَتْ فَغَزَلَتْهُ فَقَالَ اللَّهُ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَه امِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَ بِالْوَفَاءِ وَ نَهَی عَنْ نَقْضِ الْعَهْدِ فَضَرَبَ لَهُم ْمَثَلًا ] [بحارالا نوار، ج9، ص221]