محمد بن سعود با محمد بن وهاب پیمان بست ، که تبلیغ عقاید وهاب با محمد بن وهاب باشه و حکومت به دست محمد بن سعود.
دلیل اصلی این پیمان و هدف محمد بن سعود از این پیمان فقط و فقط گسترده شدن و دریافت غنیمت و قدرت بود یا خیر؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
محمد بن عبدالوهاب مبلغ دینی بود؛ دغدغهمند بود، به این نتیجه رسیده بود که 12 قرن، هیچکس درست خدا را نشناخته و همه کسانیکه نامشان عالمان دینی است، شرک را تبلیغ میکنند؛ برای مبارزه با آنچه که شرک میپنداشت دست به کار شد.
ابتدا پس از رحلت پدرش، نظراتش را در اقامتگاه پدرش (حریمله) آشکار کرد که افکار عمومی بر این نظرات شورید.
به زادگاهش (عیینه) رفت و با حاکم آنجا رایزنی کرد؛ به دلایلی حاکم آنجا نتوانست با او همراهی کند.
به درعیه رفت و با حاکم آنجا، همپیمان شد؛ این معامله به نفع هر دو طرف بود؛ از طرفی محمد بن عبدالوهاب راهی رسمی برای تبلیغ ایدهاش پیدا کرده بود؛ از طرفی حاکم درعیه گروهی خشن تکفیری و با وجهه دینی پیدا کرده بود که میتوانست مشروعیت به حکومتشان دهد.
حکومت از درعیه گسترش پیدا کرد و به کل منطقه نجد رسید.
سپس با تسلط بر مکه و مدینه، گسترش حکومتشان به کل عربستان رسید و نام خود را بر روی کشور گذاشتند (عربستان سعودی)
این حکومت دو مرتبه منقرض شد و این حکومت فعلی دوره سوم حکومتشان است:
«دوره اول حکومت آل سعود»
«دوره دوم حکومت آل سعود»
«دوره سوم حکومت آل سعود»
حکومت آل سعود در ابتدا چیزی نداشت و با لشکرکشی و غارت اموال به اسم غنیمت، حکومت را گسترش میداد.
اما در دوره سوم، با کشف نفت، هم حکومت سعودی و هم مفتیان وهابی اموال زیادی بهدست آوردند. ...
بنابراین دلیل اصلی در سؤال آمده و مسئله منطقی برای سردمداران حکومتهاست.
یک دفعه مأمون، احترام پدرش به امام کاظم را دید، از او سؤال کرد که چرا اینقدر احترام میگذاری؛ هارون الرشید گفت: حکومت از آنِ آنان است.
مأمون پرسید پس چرا حکومت را به آنان وانمیگذاری؟ پاسخ شنید که تو که عزیز من هستی نیز اگر سد راه من قرار بگیری، به خاطر حفظ حکومت تو از بین خواهی رفت.
همین دلیل امین را از میان برداشت، و فرزند نادرشاه را همین دلیل نابینا کرد، ...
گور بابای آل سعود و آل وهاب.آخه اینا آدمن که داری دربارشون تحقیق میکنی؟هرکی ندونه انگار که ادیسونی،گراهام بلی کسی هستن یه مشت احمق و شتر چران و خائن به ایران هستن.