13:51 - 1392/12/24
دوستان به نظر شما تو چه سنی باید ازدواج کرد و عاشق شد؟
فکر کنید اگه تمام شرایط مادی و معنوی ازدواج برای شما مهیا بود شما در چه سنی ازدواج می کردید؟
الآن باید چه چیزهایی تغییر کنه تا جوونها تو سنی که باید ازدواج کنند؟
انجمنها:
http://btid.org/node/27216
به نظر من بستگی به خود ادم داره...
من 21 ساله ام خیلی از دوستان من ازدواج کردن،اما من میدونم که فعلا این توانایی رو ندارم که از عهده ی یه زتدگی بر بیام...
باید دید از هر لحاظ امادگیشو داریم یا نه...
27 سالگی یعنی همین الان
ممنونم آقای آرش
خب بستگی ب درک آدما از زندگی داره ولی ب شخصه پیشرفتی ک ازدواج میتونست 16-17 سالگی برام داشته باشه رو میدونم دیگه هیچ وقت نداره.
حیف..........
بله درسته
سلام
قبلا یه نظر دادم ولی نمیبینمش
عاشقی که سن برنمیداره و تهشم قرار نیست همش ازدواج باشه
اگه مهیا باشه همه شرائط 19 تا 22 بهترین سن برای هردو مقوله هست
البته با توجه به کلیات در نظر گرفته شده وگرنه هر جایی و هر کسی با توجه به شرائط فرهنگی و تربیتی حاکمه یجور باید در هر دو مقوله ازدواج و عشق براش نسخه پیچید.
منظور سن ازدواج هست.
ممنون
من اگه تمام شرایط ازدواج برام مهیا بود تو سنین 30 - 35 ازدواج می کردم
چرا انقدر دیر؟
به نظرم اگه بتونی تا 45 صبر کن که تمام شرایط مهیا بشه بعدا ازدواج کن ...کار از محکم کاری که عیب نمیکنه
اونم فکری، میشه روش فکر کرد
مگه از زندگی چی میخوای؟
از زندگی آرامش؛ ولی فکر نمی کنم با ازدواج این آرامش بدست بیاد
در دنیا آرامش وجود نداره. این درست
اما آرامشی که در جمله ی بالا مدّ نظره با آرامشی که در ازدواج وجود داره کمی متفاوته.
البته تنها چیزی که بهم امیده میده اینه که شنیدم میگن قلب خانوما حالت جایگزین داره یعنی یه فرد جدید که بیاد به راحتی جای نفر قبلی رو میگیره! البته امیدوارم اینجوری باشه! در مورد اقایون نمیدونم؟!
در مورد آقایون هم همینطوره. اما جایگزین شدنش خیلی سخته. دل آدم به راحتی تن به این جایگزینی نمیده. در مورد بنده که اینطوره. بقیه رو نمیدونم.
اگر تمام مسائل مهیا بود من زیر 23سالگی ازدواج نمیکردم
چون از نظر روانشناسی بهترین سن ازدواج برای د ختران 23و برای پسران 25سالگی هست.
الان اگه از سخت گیری ها کم بشه
چشم و هم چشما کم بشه
سطح توعات خانواده ها بیاد پایین سن ازدواج دخترا به 30سالو سن ازدواج پسرا تا 40سال نمیرسه.
سلام! ببینید درسته عمده ترین مشکل جوونای الان ما مشکلات مادی یه. ولی اینم بدون کم نیستن دختر و پسرهایی که همین آیتم ها رو خیلی وقته دارن و موقعیت ازدواج رو براشون جور شده ولی تن به ازدواج نمیدن. چون اعتقادشون بر یه چیزی استواره!
اونم رسیدن به شخصیه که باش احساس خوشبختی کنن.........(که این خوشبختی نسبیه ها) منظورم بر اساس احساسیه که خود شخص نسبت به طرف مقابلش داره
و الا اگر بخواهیم بر اساس سوال شما پاسخ بدیم که حس نیاز و علاقه به ازدواج از همون جوونی در وجود ما هست اگرم پول و شرایط باشه هر چه زودتر که بهتره.......
ولی این بهتره باید ببینی بهتره با چه کسی؟؟؟؟؟؟
ازدواج طولانی ترین قراردادیه که ماها تو زندگی میبندیم و امضاش می کنیم. پس ریسکش خیلی بالاس.........
خیلی ها باوجود داشتن شرایط به خاطر پایین آوردن این ریسک تامل می کنن
من نسبت به هیچ کس هیچ حسی ندارم
فقط نسبت به یکی حس داشتم و بس!
حالا چیکار کنم خدایا ؟
ایا این درد درمان پذیره؟!
بله درمان پذیره
فقط مرگه که هیچ درمانی نداره
التبه او نرو هم باید دید که چه جوری بهش نگاه کنیم این مهمه
یه مدت بگذره درست می شید
یکی بهتر از اون پیدا می شه که جای خالیش رو پر میکنه
مطمئن باشید
یعنی واقعا هستن کسانی که با من همدرد باشن؟! فک نمیکردم کامتن 3 تا مثبت بگیره منفیش واسه چیه؟
اگر درمانشو پیدا کردید به منم اطلاع بدید. شاید منم تونستم به کسی دل ببندم و زندگیمو سرو سامون بدم.
مگه شما هم این مشکلو دارید؟!
بله متأسفانه
خیلی سعی میکنم به یه نفر که به ملاکام نزدیکه دل ببندم و باهاش ازدواج کنم. اما وقتی به زندگی مشترکم فکر میکنم احساس میکنم لذتی برام نخواهد داشت. این میشه که سرد میشم.
دوستان میگفتن به خاطر شکست قبلیه که بایستی مدتی زمان بگذره. امیدوارم اینطور باشه که میگن.
منم در وضعیت شما هستم باید این فکرا رو بریزیم دور .... من که خودم فک میکنم همش به خودم تلقین میکنم که هیچ کس جای اونو نمیتونه بگیره و از این حرفا .... خیلی رو خودم کار میکنم بخدا... سعی میکنم با خدا حرف بزنم قران بخونم از این موسیقی هایی که نمک میپاشه رو زخمت بدتر کمتر گوش میدم اما.... چه فایده... ! دوباره هر چیزی داغ دلمو تازه میکنه.... تازه عیدم که داره میاد دیگه بدتر!!
آخ آخ گفتید.... عید
هرچند شاید من تو عید نبینمش ولی موقعیتی که با شوهرش ببینمش برام پیش میاد. خدا کنه فقط اونموقع لبخندی روی لباشون باشه. اینطوری احساس خوبی بهم دست میده. خوشبختی و رضایتش از زندگیش میتونه مرهمی باشه روی دلم.
واقعا شما چقد ادم خوبی هستید ... اینو جدی دارم میگم اینکه دوست داشته باشید خوشبختی و رضایت از زندگی کسی رو ببینید این عالیه بهتون تبریک میکم .... این اوج عزت نفس یک انسان رو نشون میده
این نظر لطف شماست. بنده خودمو در این حد و حدود نمیبینم. شاید شما در این فضای مجازی ایرادات منو نبینید، ولی خودم و خدای خودم که میدونیم!!!!. امیدوارم خدا هم با نظر لطفش (که همیشه شامل حالم بوده) به راه راست هدایتم کنه.
شما هم برام دعا کنید.
انشاالله ... شما هم برای ما دعاکنید.
اگر قابل باشیم چشم.
ببخشید منظورم کامنت بود!
عاطی جان نگفتی اگه همه شرایط برات مهیا بود دوست داشتی تو چه سنی ازدواج می کردی؟
دوستان الان شیشه اتاقم بابت موج انفجار به لرزه دراومد به این نتیجه رسیدم که باید هرچه زودتر ازدواج کنم :))
مشکل بزرگ من سربازیی هستش...
اینجور ک من حساب کردم تا (درس،سربازی،کار) OKشود 29سالگی به بلوغ میرسم
اگه بود ک 19سالگی
متشکرم
به بصیرت
من هم مشکل شما رو دارم واقعا نمیدونم دلم چی میخواد تجرد یا تاهل از یه طرفی هم کسی به دلم نمیشینه البته نه اینکه ازش بدم بیاد هاااااا
یعنی اینکه نمیتونم اونو به چشم یه همسر ببینم.
البته بنده میدونم که دلم چی می خواد؟ ازدواج و تشکیل زندگی مستقل
ازدواج غیر از سن تابع خیلی از شرایط دیگه ای هم هست،البته این شرایط برای پسران بیشتر و سخت تره،چون باید درسشون رو تموم کنن،کار مناسب و بعدشم کمی سرمایه برای شروع زندگی داشته باشن...البته من خیلیها رو دیدم که تو دوران دانشجویی و یا قبل از رفتن به سربازی ازدواج کردن،با مشکلات جنگیدن و بهرحال دارن زندگیشونو میکنن،این نوع ازدواج یه خوبی داره این که میدونی دختر تو رو فقط واسه خودت خواسته...
اما از نظر روحی روانی باید به اون بلوغ لازم برسی که بتونی مسئولیت یک خانواده رو قبول کنی که کار آسونی نیست، اگه با خانوادت رابطه خوبی داشته باشی(همچنین طرف مقابلت)و از تجربیات و راهنماییهای اونا استفاده کنی میشه در دوران نامزدی و عقد به مرز آین آمادگی رسید
با همه این اوصاف نباید زیادم سختگیر بود نکته ای که باید مد نظر داشت اینه که هیچوقت و هیچوقت ما کاملا به اون شرایط ایده آلی که دلمون میخواد نمیرسیم،یا حالا حالاها نمیرسیم،تازه اگه اگه خودمون برسیم طرف مقابلمون نمیرسه پس ایده آلگرایی رو باید گذاشت کنار...
در نهایت اینکه سن ازدواج رو بالا بردن به هیچ وجه خوب نیست! حالا نه اینکه حول باشین اما موردهای خوب(بخصوص از نظر اخلاقی و موقعیت) رو به هیچ وجه به بهانه آمادگی نداشتن رد نکنین... سن مناسب ازدواج برای دختران از 19 شروع میشه و بازم از نظر من اگه خواستگار خوبی داشتن هیچ اشکالی نداره که بعد از ازدواج ادامه تحصیل بدن... تو دانشگاهها همچین خبری هم نیست که فکر کنید زندگیتون رو تغییر خواهد داد،فقط اونایی که جوگیر محیط مختلط انجا میشن چنین فکری میکنن باور کنید چیز خاصی اونجا وجود نداره!
از پاسخ مفصلتون ممنونم.
بسیار خوب
سلام ..
وقتی که حس کنی به بلوغ عقلی وعاطفی برای تشکیل یک خانوده ومسئولیت های اون رسیدی...
من هنوز شرایطم مهیا نیست ولی با این اوصاف فکر کنم در سن 28 سالگی آمادگیش برام فراهم بشه .. چون احتمال میدم در اون سن وضعیتم به ثبات رسیده باشه.
الان باید فرهنگ جامعه به نظر من تغییر کنه...
ممنونم دوست گلم
یاسمین زهرا جان واقعا ممنونم آره الان هر چی آهنگ داشتم حذف کردم جدیدا زیاد میام اینجا چون شما ها خیلیق خوبید خیلی ...دلم مشکنه وقتی میبینم اینقدر شبیه همیم ولی ازهم اینقدر دوریم...نمیدونم قصه ی زندگیمو که تو اینجا نوشتم خوندی یا نه اما اگر نخوندی برید بخونید به کمکاتون شدیدا نیاز دارم...(عنوانش : عشق یا پول )
ثمین جان آبجی کوچیکه..منم سن تو رو پشت سر گذاشتم حوالی 20سالگی آدم حال و هوای عجیبی داره..تایید دیگران براش مهمه دلش میخواد مورد توجه جنس مخالف قرار بگیره دلش میخواد عاشق بشه و به یکی تعلق خاطر داشته باشه با یکی حرف بزنه با دیدنش گر بگیره تو خیالش باهاش حرف بزنه و ازدواج کنه باهاش و تا آخر عمر خوشبخت بشه عین قصه ها! عزیزم برای سن تو عادیه این حالت همه این روزها رو تجربه می کنند ثمین جانم دخترا منبع احساسات زلالند منبع دوست داشتن های پر از پاکی و بی منت اند اما عزیزم دوست داشتن یه طرفه برای یه دختر سمه عشق های یه طرفه یه دختر رو میکشه..عزیزم واقعیت جامعه مونو ببین تو جامعه ما یه پسر باید خیلی خیلی مرد باشه که بدونه دختری دوسش داره و ازش سوء استفاده نکنه و بهش پشت نکنه ..ثمین جان به نظر من باید برای ازدواج به خدا توکل کنی عزیزم ..با خودت قبل از همه بشبن و روراست باش ببین بحث مالی چه جایگاهی تو زندگی ت داره منطقی باش عزیزم نه احساساتی ببین مباحث مالی کجای معیارات قرار داره ببین اصل و فرع زندگی ات چیا هست تو این مرحله خواهش میکنم با خودت کاملا روراست باش و لطفا از احساساتی شدن بپرهیز..بعد که با خودت سنگهاتو واکندی به دیگرانی که تو زندگی هر دونفر شما مشترکند بگو بعنوان معیارهای ازدواجت یعنی غیر مستقیم بگو معیارام برای ازدواجم ایناست...یعنی بدون اینکه به فرد خاصی اشاره کنی معیارهات رو بگو..اگر قسمت هم باشیبد من مطمئنم که همه چیز حل میشه...خدا مقلب القلوبه خودش اگر دونفر قسمت هم باشند محبت شونو تو دل هم میندازه به خدا اعتماد کن نازنین خواهرم
سلام ثمین جان
غصه نخور خانمی. ایشالله به مرادت می رسی
می تونی تو رفتارت یه مقدار بهش بفهمونی که دوستش داری تا از عکس العملش متوجه بشی چقدر براش مهمی...
عیدم که نزدیکه
سیتا جان ممنون از دعاتون...آخ اگه بدونی چقدر منتظر عیدم :-D تا حالا اصلا هیچ کاری نکردم که بفهمه اما امسال تصمیم دارم بهش بفهمونم...امید وارم به حق عشق پاکی که بین حضرت فاطمه و امام علی بوده خودشون بهم کمک کنند...انشا ءالله
خواهش می کنم
امیدوارم هر چی صلاحت در اونه برات اتفاق بیفته عزیزم
بچه ها دوستان من
خدا مقلب القلوبه خدا کارش خیلی رو حساب کتابه خدا محبت آدما رو دل هم میندازه اگه دونفر قسمت و سهم هم باشند میشه خیلی راحت کارشون درست میشه خدا خیلی حکیمه صبور باشید دوست من ثمین جان
اصلا به آهنگ و به جملاتی که دنیا رو روی سر آدم آوار می کنند توجه نکن ..بخدا داغون میشی بیا همینجا بیا با بچه ها حرف بزن ..منم یه همچین حالی داشتم البته من عاشق نشده بودم اما یه دوستی بد رفتاری در حقم کرده بود طوری که شب و روز خودمو میخوردم و گاهی وقتا خودمو میزدم که چرا اینقدر ساده ام بهم خیلی برخورده بود حس حماقت بهم دست داده بود اما سر خودموو گرم کردم به خودم گفتم آدمها متفاوتند و از آدمها به اندازه خودشون باید ازشون انتظار داشت خلاصه آبجی جان به خدا نزدیک شو اون بالاسری خیلی هوای بنده هاشو داره عزیزم..این آهنگای مزخرف هم گوش نکن
سلام بچه ها برام دعا کنید دارم دیییوانه میشم!!!!!!! یک وقتایی میریزم تو خودم یک وقتایی با یآهنگ یادش میفتم شروع میکنم اشک ریختن :'(
صفحهها