اعتقاد به منجی، باوری عمومی است که جوامع ضعیف و قدرتمند در آن مشترکند و آثار مثبتی همچون حرکت در مسیر پیشرفت را در پی دارد.
آیا امید به منجی و انتظار آمدن او، نشان از عجز جوامع دارد؟
یکی از کانالهای معاند برای زیر سوال بردن موعود ادیان گفته بود: اعتقاد به منجی و انتظار یک شخص قهرمان، مربوط به جوامعی است که از روی احساس ضعف و ناتوانی، نقطه اوجی را در پیشِ روی خود ترسیم کرده و قهرمانی خیالی را برای خود میسازند که روزی بیاید و آنها را از آن وضعیتِ نابسمانی که دارند، رهایی بخشد.
خب واضح است که آنها با طرح این شبهات، در واقع به دنبالِ زیر سوال بردنِ مهدی موعود شیعه هستند و کاری به موعودِ سایر ادیان ندارند؛ زیرا اربابانِ آنها که تمام امکانات دنیا در اختیارشان است و اصطلاحاً در زمره کشورهای جهان اول و پیشرفته شمرده میشوند، خودشان معتقد به منجی بوده و برای آمدن آن برنامهریزیها کردهاند. اصلاً یکی از اهداف اصلی تشکیل حکومت یهودی در فلسطین، مقدمهسازی برای ظهور موعود بود.
لیندزی که پیامبر مکتب صهیونیسم مسیحی شناخته میشود، دراینباره معتقد بود که بسیاری از پیشگوییهای کتاب مقدس که ظهور حضرت مسیح و تشکیل حکومت جهانی توسط وی نیز از جمله آنهاست، متوقف بر تشکیل حکومت یهودی در سرزمین موعود خواهد بود. او معتقد است بسیاری از وقایعی که در کتاب مقدس پیشبینی شده، با شروع یک دوره هفتساله رخ خواهد داد. شروع این دوره هفتساله نیز تشکیل دولت یهودی در فلسطین خواهد بود. بر این اساس، تراژدی آخرالزمان تنها در پرتو دولت یهودی در فلسطین به وقوع خواهد پیوست. به اعتقاد وی اين ظهور مقدماتی نياز دارد كه از مهمترين آنها تشكيل حكومت يهودی در فلسطين، تخريب مسجدالاقصی و بازسازی مجدد معبد سليمان و نهايتاً جنگ مقـدس آرماگدون است.[1]
این موضوع خودش گویای آن است که اعتقاد به منجی، ناشی از احساس ضعف نیست؛ چرا که اگر چنین بود، نباید قدرتهای بزرگ این اعتقاد را مبنای حرکاتِ خود قرار میدادند.
واقعیت آن است که اعتقاد به منجی نهتنها دلیل ضعف نیست که یکی از بزرگترین محرکها برای پیشرفت و تلاشِ برای رسیدنِ به موفقیتهای بزرگ بهشمار میآید؛ زیرا جوامع با این اعتقاد در جهتِ زمینهسازی برای ظهور موعود خود، از هیچ تلاشی دریغ نکرده و امید به آینده آرمانی، چراغ راهی روشن را در مقابلِ آنها قرار داده است. نمونه بارز آن نظام جمهوری اسلامی است، نظامی که در اندیشه بنیانگذار آن، به هدفِ مقدمهسازی ظهورِ مهدی موعود تشکیل شده[2] و با تمام خصومتهایی که از سوی دشمنان متوجه آن میشود، روز به روز بر پیشرفت و عزتش افزوده میگردد.
اگر بنا بود اعتقاد به منجی زاییده ضعف جوامع باشد و جلوی حرکت و پیشرفت آنها را بگیرد، هیچگاه نمیبایست حکومتی دینی مبتنی بر موعودباوری شکل بگیرد و در مقابلِ تمام دشمنانش تمام قد بایستد. به گفته این اشخاص، جوامع ضعیف برای ایجاد دلگرمی و تحمل بیشتر مشکلات خود، به جعل موعودباوری دست زدهاند. انقلاب اسلامی ایران، مهر بطلانی است بر تمام آنچه این بدخواهان از پیش خود ساخته و پرداختهاند.
پینوشت:
[1]. پرتال جامع علوم انسانی، مجله مشرق موعود، سال چهارم، شماره14، آخرالزمان در نگاه مکتب صهیونیسم مسیحی، ص110، B2n.ir/u81314.
[2]. صحیفه امام، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ج12، ص430.