23:12 - 1403/05/03
نوشته اند اباعبدالله چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود: «ثُمَّ نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ ائِسِ» به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه میکند. ناامیدانه نگاهی به جوانش کرد چند قدمی هم پشت سر او رفت. اینجا بود که گفت: خدایا خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها میرود که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه تر است. جمله ای هم به عمر سعد ،گفت فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید «يَابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ» خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی بعد از همین دعای اباعبدالله دو سه سال بیشتر طول نکشید که مختار عمر سعد را کشت
حماسه حسینی ج۱ص۳۴۷
برچسبها: