گزارش کتاب «الفتوح» در مورد تجهیز جنازه عمربنخطاب توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام هیچ سند معتبری ندارد و با دیدگاه مشهور میان اهلتسنن مخالفت دارد که تجهیز عمر توسط فرزندش عبدالله صورت گرفته است. همچنین برخی شواهد، به جعلی بودن این گزارش گواهی میدهند.
گزارشهای تاریخی و احادیث متعددی در مورد اختلاف عمیق میان اهلبیت علیهمالسلام و خلفای خودخوانده و بانیان سقیفه وجود دارد، اما دشمنان اهلبیت برای وارونه نشان دادن واقعیات تاریخی از هیچ تلاشی رویگردان نیستند.
دشمنان اهلبیت ادعا میکنند «احمدبناعثمالکوفی» صاحب کتاب «الفتوح» و یکی از شیعیان، از امام صادق علیهالسلام نقل کرده که فرمود: «امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از مرگ عمربنخطاب او را غسل داده، کفن کرده و آماده دفن کردند».[1]
برداشت دشمنان اهلبیت از این گزارش، اعتراف شیعیان به وجود روابط نیکو و پسندیده میان خلفا و اهلبیت علیهمالسلام است، تا جایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام عهدهدار مراسم تجهیز و تدفین عمر شدند.
چند نکته در این باره بیان میشود:
الف- این واقعیت قابل انکار نیست که در طول تاریخ بشریت تا به امروز، بیشتر تاریخنگاران، اجير و در استخدام قدرتهاى زمان خود بودهاند و در نتيجه هميشه صاحبان قدرت بودند که تاريخ را به نفع خود نگاشتهاند.[2] تاریخ اسلام نیز از این مطلب مستثنی نبوده و بیشتر کتابهای کهن با موضوع تاریخ اسلام توسط نویسندگانی نگاشته شده که به حاکمان و جریان فکری همان دوران وابسته بودند. «تاریخ طبری» یکی از این نمونهها بهشمار میآید که به دلیل همراهی با حکومت وقت و وجود زاویه فکری با اهلبیت علیهمالسلام در چندین مورد تاریخی، تهمتهای ناروا به ساحت آلالله وارد ساخته است.[3]
کتاب «الفتوح» نوشته «احمدبناعثمالکوفی» یکی از کتب تاریخی کهن با موضوع تاریخ اسلام است که نویسنده به بیان تاریخ خلفای سهگانه و خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیهالسلام اقدام کرده است. از متن این کتاب تاریخی نمیتوان بهصورت دقیق و آشکار به مذهب و باورهای نویسنده دست پیدا کرد، اما با این حال نباید او را «شیعه دوازده امامی» دانست؛ زیرا وی دائماً در این کتاب برای توصیف خلفای سهگانه از لقب «امیرالمؤمنین» استفاده کرده است که با باورهای شیعی مخالفت شدید دارد.
همچنین، شیعه بودن این نویسنده در میان تمام عالمان مسلمان مورد قبول واقع نشده، بلکه برخی از عالمان اهلتسنن او را شیعه دانستند[4]، برخی از عالمان شیعه، او را یکی از نویسندگان اهلتسنن معرفی کرده[5] و برخی دیگر از عالمان شیعه، او را شافعیمذهب میدانند.[6]
پس با وجود این همه اختلاف، نباید گزارش تاریخی مربوط به غسل و کفن عمر را بر گرفته از یک کتاب شیعی دانست.
ب- برای این گزارش تاریخی هیچ سندی ذکر نشده، بنابراین نمیتوان اعتبار آن را مورد بررسی قرار داد و پذیرفت، بلکه شواهد بر جعلی بودن این گزارش نیز وجود دارد:
1. تجهیز جنازه عمربنخطاب بهعنوان خلیفه، مسئله بیاهمیتی نیست و اگر واقعاً امیرالمؤمنین علیهالسلام این کار را کرده بودند، بیتردید به ثبت میرسید و تاریخنگاران اهلتسنن برای نشان دادن روابط حسنه میان اهلبیت علیهمالسلام و خلفا آن را گزارش میکردند، در حالیکه دیدگاه مشهور نزد اهلتسنن آن است که عبدالله فرزند عمر، پدر خویش را تجهیز کرد.[7]
2. این گزارش از زبان امام صادق علیهالسلام نقل میشود؛ یعنی تا سالها پس از این جریان، کسی آن را گزارش نکرده است. پرسش اینجاست که چرا این نکته مهم تاریخی باید تا آن زمان پنهان باشد و امام صادق علیهالسلام آن را فاش سازند؟ چرا هیچیک از شیعیان و یاران آن حضرت، این گزارش را از آن حضرت به ثبت نرساندند؟
به نظر میرسد هدف و مقصود کسانی که این گزارش را جعل کردهاند، دو هدف مهم داشتهاند؛ نخست نشان دادن روابط حسنه میان اهلبیت علیهمالسلام و خلفا و کمرنگ کردن گزارشهای متعدد در مورد آزرده شدن اهلبیت علیهمالسلام توسط بانیان سقیفه؛ و دوم، پذیرش مسئله شورای خلافت و جانشینی عثمان توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام، که البته با توجه به دلایل فراوان نادرست است.[8]
پینوشت:
[1]. الکوفی، احمد، الفتوح، ج2، ص330، دار الاضواء.
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد مطهرى (فلسفه تاريخ(1 - 4))، ج15، ص117، صدرا.
[3]. برای نمونه ن.ک: طبری، محمد، تاريخ الطبري، ج8، ص 568، دارالتراث.
[4]. حَمَوی، یاقوت، معجم الادباء، ج1، ص202، دار الغرب الاسلامی ؛ عسقلانی، ابنحجر، لسان المیزان، ج1، ص۴۰۷، دار البشائر الإسلامية، به نقل از یاقوت حموی.
[5]. افندی، عبدالله، تحفه فیروزیه شجاعیه، ص171، نسخه خطی.
[6]. شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج1، ص278، اسلامیة.
[7]. الطبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج1، ص70، مکتبة ابنتيمية ؛ ابناثیر، اُسد الغابة، ج3، ص676، دار الفکر.
[8]. مرتضی، سیدجعفر، الصحيح من سيرة الإمام علي عليهالسلام، ج14، ص136، المركز الاسلامي للدراسات.