برکت حضور امام رضا در ایران

حضرت چاره‌ای جز گفتن این جملات نداشت؛ زیرا مأمون در میان عموم مردم خود را به دوستی اهل بیت و شیعه‌گری معرفی کرده و در همین راستا اعلام عمومی می‌کند که تصمیم به تفویض خلافت به امام رضا(ع) داشته لذا حضرت را ولیعهد خود می‌گرداند.

این اظهار مکاشفه از یونس بن ظبیان می‌باشد که علمای علم رجال او را ضعیف و دروغ‌گو دانسته‌اند، و همین ضعف‌هایی که در مدعی مکاشفه وجود داشت، ما را از پذیرش آن معذور می‌دارد.

روایاتی، تنها درباره یکی از فرزندان امام کاظم(ع) به نام زید نقل شده است که ظاهر آنها نشانگر آن است که او امام رضا(ع) را با کارهای خود اذیت کرده است. البته این روایات نقد و بررسی است.

امام رضا(ع) شهادت و مدفون شدن خویش را در کنار هارون به اطرافیان چنین خبر دادند: من از پیش جدّ بزرگوارم می‌روم و در غربت جان می‌سپارم، و در کنار قبر هارون دفن می‌شوم».
 

امام رضا (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت.

آن‌حضرت در مواجهه با افکار و عقاید منحرف به طور کلی چهار رویکرد داشتند: مناظره، تربیت شاگرد، فرستادن نامه و دستورالعمل و پاسخ به پرسش‌ها.

بعید است خود امام(ع) «فقه الرضا» را نوشته باشند. البته این نپذیرفتن به معنای رد کل کتاب و روایات موجود در آن نیست، بلکه کلیات کتاب مورد پذیرش بسیاری از فقها بوده و روایاتی را از آن نقل کرده‌اند.

مأمون احساس کرداین نماز حکومت وی را به خطر می‌اندازد؛ زیرا فکر نمی کرد، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت ویژه باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود،

  داستان ضامن آهو سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده البته شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد.