مطالب دوستان baharee

تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 27 مهر, 1394 مسئولین جلو پایم سنگ گذاشتن!
مشاور جان ممنون وتشکر بابت جواب دادن به سوالم.اما اون من نیستم که وقتم رو تلف میکنم اون نظام وظیفه هست که ۲سال باید براشون کار کنم.نه من میخوامم بدانم وظیفه سربازه بعد از ۳ ماه اموزشی ب ردپاسگاه نگهبانی بدهد یا اینکه دستشویی بشوره ابدارچی بشه؟؟ووو بعدم اینکه شما میگید ازدواج کنید امتیاز داره چ امتیازی واسه ام داره جز اینک میندازنم شهر خودمم...حالا اگه نظام وظیفه حقوق میداد ب متاهلین اون موقعه خوب بود با ۱۰۰تومنی ک میدن میشه خوش بود ؟؟میشه دست عشقم رو بگیرم بریم کافی شاب یا رستوران یا یه هدیه واسه اش بگیرمم؟؟؟؟ سلام مسئله سربازی یه قانونه و هر کسی که توی این کشور زندگی میکنه باید بهش عمل کنه. بعلاوه اینکه سربازی رفتن ماها صرفا به نفع شخص خاصی نیست که بریم یقش رو بگیریم و بگیم اقا این چه وضعیه؟ یه منفعت عمومیه که هم زحمتش به نوعی برای همس و هم نفعش برای همه. لذا اگه شما بری نظام وظیفه بگی آقا چرا سربازی؟؟ میگه فکر کردی منم خوشم میام با شماها سر و کله بزنم و دنبال هماهنگ کردن این کارها باشم؟ منم یه بخشی از این پازلم که به وظیفم عمل می کنم و اگه یه روزی قرار بر این باشه که سربازی حذف بشه اولین نفری که ازش استقبال می کنم منم!!  در مورد اینکه چرا حقوق نمیدن هم خب معلومه که اگه حقوق بدن خیلی خوبه؛ منتها حتما شرایط چنین کاری وجود نداره. در چنین مسائلی ما چاره ای جز اعتماد کردن به اونایی که در این باره برنامه ریزی می کنن نداریم و باید بپذیریم که تصمیمی که می گیرن بهترین تصمیمه و تمام جوانب در اون در نظر گرفته شده. اینکه سربازی متاهلی هیچ مزیتی جز همون مورد نداره: اینکه شما ازدواج می کنی و نیازهات به طور موقت براورده میشه مزیت نیست؟ اینکه وقتی از سربازی میای مجبور نیستی تازه بگردی دنبال مورد و ... مزیت نیست؟ اینکه وقتی تو شهر خودت باشی، نیمی از وقتت آزاد میشه و میتونی به یه کاری بچسبی مزیت نیست؟ اینکه نزدیک خونوادتی و همین باعث میشه سختی غربت و دوری رو دیگه متحمل نشی مزیت نیست؟ اینکه شیرینی دوران نامزدی سختی سربازی رو کم میکنه مزیت نیست؟! البته اینی که عرض کردم صرفا یه پیشنهاده. شما با در نظر گرفتن شرایط خودت باید تصمیم بگیری. اگه فکر می کنی هیچ کدوم از اینا از نظر شما مزیت نیست، می تونی بزاری بعد از سربازی ازدواج کنی.
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 22 مهر, 1394 رفتارهای بچه گونه دارم
سلام اینکه علت چنین رفتاری چیه متفاوته و میتونه عوامل مختلفی داشته باشه که نیاز به بررسی داره. لذا پیشنهاد اولیه اینه که حضورا به یک مشاور مراجعه کنید تا با بررسی مسئله و کشف علت اون، درمان این مشکل راحت تر پیش بره. البته قبول مشکل و قدم گذاشتن برای حل اون ارزش زیادی داره و شما رو به درمان خیلی نزدیک می کنه. لذا حتما پیگیر باشید و تا زمانی که حل نشده عقب نشینی نکنید. اما اون چیزی که به طوری کلی میشه برای حل این مشکل گفت اینه که: 1- بهترین کار برای جلوگیری از پشیمانی و تصمیمات متناقض اینه که قبل از انجام هر کاری خوب فکر کنیم و از اهل فن در اون مسئله مشورت بگیریم. هر چی جزمیت ما برای کاری که انجام میدیم بیشتر باشه یعنی به درستی کاری که انجام میدیم مطمئن تر باشیم، احتمال پشیمونی و تصمیم جدید کمتره. اگه می خوایم مشعول به کاری بشیم بهتره که قبل خوب فکر کنیم و بدونیم چرا می خوایم اون کار رو انجام بدیم. اگه هدف درست و حسابی از انجام اون نداریم بهتره که همون اول سراغش نریم. یا اگه مثلا توان انجام کاری رو نداریم نرسم سمتش تا بعد پشیمون نشیم. 2- برای رفتارهای ناخودآگاه که خیلی زود بعدش پشیمون میشین، بهترین کار توجه و تمرینه. به این صورت که همیشه رفتارتون رو مورد توجه قرار بدین و به محض اینکه احساس کردین رفتار نادرستی انجام دادین همون موقع برگردین و درستش کنین. مثلا اگه یهو به یکی بی دلیل توپیدین و بعدش فهمیدین که اشتباه کردین، همون موقع عذرخواهی کنین. یا اگه با یکی دعوات شد، خیلی زود برگرد و رفتار اشتباهت رو درست کن. این کار باعث میشه به مرور رفتارهاتون تحت اختیار خودتون قرار بگیره. البته این مواردی که عرض کردم خیلی کلیه و همونطور که عرض کردم حتما لازمه که حضورا به یک مشاور مراجعه کنید. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 21 مهر, 1394 چطور بهش بگم؟
سلام ترسی که شما گفتید یک طرف قضیه است. ترس بزرگتر اینه که شما بعد از جلب رضایت طرف مقابل نتونید رضایت خونوادت رو برای این ازدواج جلب کنید و اون موقع باید تریلی بیاری و باقالی بار کنی. شاید بگی رضایت خونواده رو می تونیم بگیرم. در پاسخ عرض می کنم که به این راحتی ها هم نیست؛ مخصوصا اگه بو ببرن که شما عاشق شدی و خودت انتخاب کردی. معمول خونواده ها شدیدا به این مسئله حساس اند و به محض اینکه متوجه بشن، بدون هیچ دلیلی با این ازدواج مخالفت می کنن. لذا بهترین کاری که شما می تونین انجام بدین اینه که ابتدا اصل مسئله ازدواج رو با خونوادت حل کنی؛ یعنی راضیشون کنی که با ازدواج شما در شرایط فعلی موافقت کنن. بعد از اون وقتی افتادن دنبال مورد، شما ایشون رو مستقیم یا غیر مستقیم بهشون معرفی کن و بگو که به نظرم دختر خوبیه؛ ولی شما برین در موردش تحقیق کنین ببینین چطوره و اگه خوب بود پیگیری کنین. اینجوری هم احتمال موافقت خونواده خیلی بیشتره و هم اینکه احتمال خطا در تصمیم گیری به حداقل میرسه؛ چون اگه شما با عشق شروع کنی، عقل خود بخود تعطیل میشه و نمی تونی ازدواج عاقلانه داشته باشی و با مشکل مواجه میشی. شاید بگی من که فعلا شرایط ازدواج رو ندارم و می خوام بهش پیشنهاد بدم تا چند سال صبر کنه و بعد برم خواستگاریش؟ در پاسخ باید خدمتتون عرض کنم که چنین کاری اصلا به صلاح نیست؛ چون اولا اگه طرف عاقل باشه چنین پیشنهادی رو قبول نمی کنه و خودش رو گرفتار وعده سرخرمن نخواهد کرد ثانیا برفرض که قبول کنه هیچ ضمانتی برای منتهی شدن این رابطه به ازدواج وجود نداره ثالثا شروع رابطه یعنی افتادن در گرداب گناه و نابود شدن؛ چون رفتنش با شماست ولی برگشتش دیگه دست شما نیست و این طوفانه که شما رو با خودش می بره رابعا درگیری فکری و ذهنی و ... توی این مدت شما رو از درس و کار و همه چی میندازه و یه روزی چشمات رو باز میکنی و میبنی عمرت رو تلف کردی. لذا همین الان پا روی نفست بذار و نزار چنین اتفاقاتی بیفته. اگه قصد ازدواج داری از راه خودش وارد شو تا آسیب نبینی. در مورد ظاهرت هم اصلا نگران نباش؛ چون اولا ظاهر یک امر کاملا نسبیه یعنی شاید یکی از ظاهر شما خوشش نیاد اما یکی عاشق ظاهر شما باشه ثانیا مهمتر از اون خصوصیات فردی و اجتماعی شماست. اگه شما این موارد رو تقویت کنی، کسی که شما بشناسه دیگه به ظاهر شما اهمیت نمیده و شیفته اخلاق و رفتار شما میشه. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 21 مهر, 1394 مسئولین جلو پایم سنگ گذاشتن!
سلام بله واقعا این مشکل بزرگیه؛ البته نه فقط سربازی؛ چون به هر حال اون یک چیزیه که نمیشه ازش گذشت و امکان حذف کردنش نیست؛ بلکه اونی که تاسف باره اینه که سربازی یه ملاک مهم برای کار و ازدواج شده.  لذا اگه نظر من رو بخوای اینه که هیچ اشکالی وجود نداره که شما همین الان ازدواج کنی و بعد بری سربازی و حتی خوب هم هست؛ چون کسی که متاهله از امتیازات ویژه ای مثل خدمت تو شهر خودش و ... برخوداره که کارش رو راحت تر میکنه و اینجوری می تونه در کنار خدمت، به یه کاری هم مشغول بشه. بنابراین تنها راهی که میشه مشکل نیاز به ازدواج رو حل کرد اینه که هر چه زودتر ازدواج کنین. البته قبول دارم که شاید با این شرایط ازدواج کمی سخت باشه و کمی طول بکشه تا موردی که این شرایط رو قبول کنه پیدا کنین اما به این ایمان داشته باش که کار نشد نداره؛ مخصوصا اگه به خاطر خدا باشه. البته در عمل هم باید طوری این قضیه رو پیش گرفت که شرایط ازدواج زودتر فراهم بشه؛ به این صورت که شما سراغ افرادی که شما رو نمشناسن نرین؛ بلکه بگردین موردهایی پیدا کنین که شما رو می شناسن. اینجوری راحت تر بهتون اعتماد می کنن. در حالی که اگه هیچ شناخت قبلی از شما نداشته باشن، طبیعیه که قبول نکنن و باید بهشون حق داد. بعلاوه اینکه تقویت نقاط مثبت در خودتون به این مسئله کمک می کنه. اگه شما وجهه خوبی توی اطرافیان داشته باشی، پول و کار و سربازی کمتر به چشمشون میاد و راحت تر قبول می کنن. نکته آخر اینکه فکر نکن حتما باید توی همین چند ماه ازدواج کنی. شما از همین الان پیگیر باش. اگه جور شد که چه بهتر؛ اما اگه نشد در حین خدمت هم سرسختانه پیگیر مسئله باش تا ایشالله هر چه زودتر بتونی ازدواج کنی. از سربازی هم نترس. چشم رو هم بذاری تموم میشه. بر خلاف خیلی ها که میگن سربازی عمر آدمو تلف میکنه نظر من اینه که عمر آدم رو خود آدم تلف میکنه. در هر شرایطی میشه انسان از فرصت هاش بهترین استفاده رو ببره. مهم اینه که بخواد این استفاده رو ببره. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 07 مهر, 1394 کشف علت انصراف خواستگار
سلام نکته اولی که باید خدمت شما عرض کنم این است که نباید به صرف شنیده ها در مورد کسی قضاوت کنید. ممکن است علت نیامدن ایشان چیز دیگری باشد و دایی پدرتان نقشی در این مسئله نداشته باشد. حتی اگر صحبت های دایی شما هم موجب عقب نشینی آنها شده باشد، باز هم نباید بگویید عمدا می خواسته دوبهم زنی کند. شاید او هر آنچه را که می دانسته گفته و خانواده پسر با شنیدن این حرف ها به این نتیجه رسیدند که با هم تناسب ندارید؛ نه اینکه خدایی ناکرده شما یا خانواده تان مشکلی دارید. این دو با هم فرق می کنند. با این وجود باز هم برای قضاوت کردن زود است. اجازه دهید چند روز دیگر بگذرد. شاید خبری از طرف آنها شد. شاید واقعا مشکلی برایشان پیش آمده که نتوانستند بیایند. البته در اینکه بهتر بود خبر می دادند شکی نیست؛ ولی خب به هر حال هر کسی در ذهن خود تفکراتی دارد که مطابق آن عمل می کند؛ هر چند اگر اشتباه باشد. شاید از روی خجالت خبر ندادند یا هر چیز دیگری. اگر بعد از مدتی خبری نشد، بهترین راهی که می توانید در برگردادند آنها به کار گیرید، استفاده از یک فرد سومِ مورد اعتمادی است که برود دوباره با آنها صحبت کند. البته این فرد نباید بگوید که از جانب شما آمده؛ بلکه باید از جانب خودش رفته و علت عقب نشینی را جویا شده و بعد نظر خودش را در مورد شما بگوید. با این کار اگر علت عقب نشینی آنها، دوبهم زنی کسی یا ایجاد سوء تفاهمی باشد، حتما با شنیدن حرف های ایشان اقدامی خواهند کرد. اگر با این وجود باز هم نیامدند، بهتر است فکرش را از سرتان بیرون کنید. آنچه مسلم است این است که به هیچ وجه نباید مستقیما در این مسئله ورود کنید؛ چون این کار نه تنها کمکی به برگشت آنها نمی کند؛ بلکه شخصیت شما به عنوان یک دختر و مطلوب بودنتان را زیر سوال می برد و اگر در حالت عادی یک درصد احتمال آمدنشان بود، با این کار همان یک درصد هم صفر می شود؛ چون طبیعت معمول پسرها و خانواده هاشان این است که اگر احساس کنند دختر یا خانواده اش به سمتشان رفته، سریعاً جبهه می گیرند و فرار می کنند! پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 04 مهر, 1394 ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته
سلام اشتباه شما در این بود که به گناهتون اعتراف کردین و گذشتتون رو به ایشون گفتین. اعتراف به گناه در هیچ شرایطی جایز نیست و علاوه بر اینکه خودش گناهه، مشکلات زیادی هم ایجاد میکنه که شما نمونش رو دارید می چشید. با این حال با ارتکاب این اشتباه چاره ای جز تحمل یک مدت سختی وجود نداره. باید روی همین رویه ای که پیش گرفتین یعنی رفتار و اعمال شفاف و پاکدامنی فعلی استفامت کنین و نیش و کنایه های همسرتون شما رو ناراحت نکنه. هر بار که چیزی گفت بهش بگو من اشتباه کردم و پیش خدا هم توبه کردم. اشتباه من این بود که پیش تو اعتراف کردم در حالی که خدا از این کار نهی کرده و گفته این کار گناهه. گذشت زمان باعث میشه که کم کم این قضیه در نظر ایشون کمرنگ بشه و دیگه خللی در زندگیتون ایجاد نکنه. البته از توکل و توسل به خدا و اهل بیت غافل نشین؛ چون خیلی تاثیر گذاره
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 04 مهر, 1394 ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته
سلام بله حرف شما کاملا درسته و از این جهت فرقی بین زن و مرد وجود نداره. ولی مقایسه کردن اونها با هم و در نتیجه توجیح اشتباهات اصلا درست نیست؛ یعنی نباید یک زن از جانب خودش بگه حالا که پسرا این کار رو می کنن من هم باید بکنم؛ چنانچه یک پسر هم نباید در توجیح کار خودش چنین حرفی بزنه. همونطور که شما هم گفتید همه ما انسانیم و انسانیت به اینه که هیچ وقت از رنگ و بوی خدایی فاصله نگیریم و خودمون رو به رنگ و بوی حیوانی نزدیک نکنیم. شهوت مداری و اصل قرار دادن لذت ها، منجر به فاصله گرفتن از خدا میشه. در چارچوب دینی تنها راه برطرف کردن نیازها ازدواجه و هیچ راهی غیر از اون به صلاح انسان نیست؛ وگرنه خالق این انسان اون راه رو تجویز می کرد....
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 04 مهر, 1394 مادرم اجبار میکنه و من انکار
سلام وجود علاقه ابتدایی و حداقلی برای ازدواج لازم و ضروریه و اگه هر یک از طرفین علاقه ای نسبت به طرف مقابلشون نداشته باشن، اون ازدواج پیشنهاد نمیشه؛ چون ممکنه در آینده هم چنین علاقه ای ایجاد نشه. البته منظور از این علاقه، وجود عشق و علاقه شدید نیست؛ بلکه همین اندازه که بتونن طرف رو به عنوان همسرشون بپذیرن کافیه. هر چند در نگاه ابتدایی، ایجاد علاقه یک امر درونیه و نمیشه کسی رو مجبور به دوست داشتن کرد، اما در نگاه دقیق تر باید گفت، به وجود اومدن علاقه بی دلیل هم نیست. ایده ها و نگاه ها و تفکرات ذهنی و ... در ایجاد علاقه نقش دارن. لذا با این رویکرد میشه علاقه ها رو مدیریت کرد. به عبارتی اگه شما احساس می کنید علت اینکه به فرد مورد نظر یا دیگر افراد مشابه علاقه مند نشدید، به خاطر نوع نگاه و تفکر اشتباهیه که دارید، می تونید با اصلاح اون نگرش، زمینه ایجاد علاقه رو فراهم کنید. مثلا ممکنه شما در ذهنتون همسری رو تصور کرده باشن که خصوصیات خاصی داشته باشه. خب همین مسئله یکی از زمینه های علاقه شما به فردی با همون خصوصیاته. اون خصوصیات رو بررسی کنین و با مشورت ببینین درسته یا نه. اگه درست نبود اصلاحش کنین. در مورد خواستگار فعلی هم همینه. ابتدا با یک بررسی درونی ببینید علت اینکه بهش علاقه مند نشدین چیه؟ چه خصوصیت منفی در اون دیدیدن که منجر به این احساس در شما شده؟ اگه اون علت یک امر معقول بود که هیچ؛ اما اگه نبود سعی کنین نگرشتون رو اصلاح کنید. البته لازمه اینکه بتونین بهتر در مورد این احساس قضاوت کنین اینه که بیشتر با طرف آشنا بشین و به این زودی قضاوت نکنین. شناخت بیشتر و دقیق تر ایشون و آشنایی با خصوصیات مثبتشون و تعاملاتی که در جلسات خواستگاری صورت می گیره می تونه نقش موثری در احساس علاقه شما نسبت به ایشون داشته باشه؛ به عبارتی اگه بنا باشه علاقه ای شکل بگیره، با کش دادن جلسات آشنایی شکل خواهد گرفت. اگه با وجود اینها باز هم علاقه در شما ایجاد نشد، بهتره هر طور شده مادرتون رو راضی کنین که چنین ازدواجی به صلاح نیست؛ چون ازدواجی که بدون علاقه باشه عاقبت خوبی نداره. از طرفی معیارها و ملاک های ازدواجتون رو یک بار به طور دقیق بررسی کنین و بعد اون رو با معیارهای واقعی تطبیق بدین. اگه معیارهاتون درست نبود سعی کنین اصلاحش کنین تا خدایی نکرده مانعی برای ازدواج شما نباشه. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 03 مهر, 1394 طلب هدایا پس نیومدن خواستگار
سلام از ظاهر صحبت های شما اینطور برداشت می شه که کمی جای طالب و مطلوب عوض شده و به جای اینکه شما مطلوب باشید و نازکننده، ایشون داره تاقچه بالا میزاره که این نشونه خوبی نیست؛ چون همون احتمالی که ایشون در مورد مادر شما میگه، یعنی ترس از اینکه بعدا مادر شما بهش بگه من سر و سامونت دادم، در مورد شما هم هست؛ یعنی ممکنه بعدا طرف به شما بگه من که تمایلی به این ازدواج نداشتم؛ بلکه تو و مادرت به زور ازم خواستین که با هم ازدواج کنیم و ...!! این تازه بخشی از مشکلات عوض شدن طالب و مطلوبه. توقعاتی که در زندگی از جانب ایشون ایجاد میشه؛ فرار از مسئولیت پذیری؛ کم شدن تلاش به خاطر کمک ها مادر؛ حرف اطرافیان و ... مشکلات دیگه این مسئله است که ممکنه به خاطرش رابطتتون با مشکل مواجه بشه. بنابراین بهترین کاری که شما می تونی انجام بدی اینه که کمی عقب نشینی کنی و طوری وانمود کنی که اگه این ازدواج سر نگیره هم اتفاق خاصی نمی یفته. (البته این در صورتیه که مانعی برای ازدواج شما با فرد دیگه وجود نداشته باشه و راحت بتونین بگین اگه این نشد یکی دیگه) بعد از مدتی اگه ایشون کلا عقب نشینی کرد و دیگه نیومد سراغ شما، معلوم میشه که انگیزه و تمایلش برای ازدواج با شما خیلی کم بوده که در این صورت همون بهتر که این ازدواج سر نگرفت. اما اگه اومد سراغتون، در اون صورت شما در مورد اون سوء تفاهم بهشون توضیح بده و بگو که قضیه این بوده و بگو که هر کی دیگه هم جای مادر من بود همین حرفارو میزد؛ چون فکر کرد منظور شما چیز دیگه ای بوده. در مورد کمک های مالی هم خیلی بهش وعده و دعید ندید؛ چون اینجوری براش توقع ایجاد میشه و اگه بعدا به هر دلیلی این کمک ها انجام نشد یا حتی دیر و زود بشه، رابطه شما با هم مختل میشه و زندگیتون با مشکل مواجه میشه. بهش بگید من در این مدت خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که کمک گرفتن از دیگران حتی مادر من به خصوص برای یک مرد اصلا وجهه خوبی نداره؛ حتی اگه منتی توش نباشه. برای همین من به مادرم گفتم که نمی خوام بهم کمکی بکنی و مردی که من انتخاب می کنم خودش می تونه از پس زندگیش بر بیاد. اینجوری دیگه هیچ وقت ترس از منت هم نیست. آدمه دیگه. هر چی هم که بگه من منت نمی زارم، بالاخره ممکنه یه روزی عصبانی بشه و منت بزاره. پس همون بهتر که از اول آدم خودش رو در شرایط منت قرار نده. من ازت توقع ندارم که همون روز اول همه چی داشته باشی. همینکه اهل کار و تلاشی برای من ارزش داره و می تونیم کم کم با کمک هم زندگیمون رو بسازیم؛ همونطور که خیلی های با درآمد خیلی کمتر از ما صاحب همه چی شدن و خوشبخت هم هستن. البته این گفته های به این معنا نیست که مادر شما بعدا بهتون کمک نکنه. بلکه به این خاطره که همون اول دندون طمع رو کنده باشین و توقعی ایجاد نشده باشه. اینجوری بعدا دستتون بازه. مادرتون اگه خواست، کمک می کنه و اگه نخواست هم نمیکنه و هیچ کدومش؛ چه کمک کردنش و چه نکردنش دخلی به رابطه شما نخواهد داشت. اما اگه قول بدین؛ حتی اگه دیر و زود هم بشه بدهکارین و ... . باید به مادرتون هم بگید که در آینده چه با ایشون ازدواج کردین یا فرد دیگه، باید کمک هایی که می کنه حساب شده باشه. لزومی نداره که زن و شوهر همون اول همه چی داشته باشن. اینجوری لذت بدست آوردن چیزها رو تجربه نمی کنن و شاید قدر هم ندونن. بله اگه مثلا همسر شما خواست خونه بخره و مثلا یه مبلغی داشت و یه مقدار کم داشت، مادر شما می تونه مقداری بهش کمک کنه یا حتی بهش قرض بده؛ ولی اگه همون اول بگه بیا این خونه و ماشین و ... مال شما، به نظرم این دوستی، دوستی خاله خرسه است و اصلا به صلاح نیست و نه تنها باعث رشد فرزند و داماد نمیشه؛ بلکه با این کار بهشون ضربه میزنه. پیروز و سربلند

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1