مطالب دوستان baharee

تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 10 اسف, 1394 با هم ارتباط دارند
این موضوع جمع بندی شد: http://www.btid.org/fa/news/87062
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 05 اسف, 1394 مادرم اجبار میکنه و من انکار
این موضوع جمع بندی شد: http://www.btid.org/fa/news/87049
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 05 اسف, 1394 بهتر نیست ازدواجو بی خیال بشم؟
این موضوع جمع بندی شد: http://www.btid.org/fa/news/87050
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 04 اسف, 1394 ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته
سلام اینطور هم نیست که هیچ راهی برای برطرف کردن شک دل مرد وجود نداشته باشه. خدا میگه اگه کسی به اشتباهش پی ببره و توبه کنه، اونو می خشه. برای همین اگه کسی ایمان و اعتقاد قوی داشته باشه، این کار خدا رو سرلوحه کار خودش قرار میده و دیگه اون رو گناه کار نمی بینه و هیچ شکی به دلش راه نمیده.
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 04 اسف, 1394 ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته
سلام به نکاتی خیلی خوبی اشاره کردین؛ اما در مورد نکته آخر باید کمی بیشتر دقت کنید. درسته که چنین دختری ممکنه عذاب وجدان خیلی اذیتش کنه ولی نباید گفت چنین دختری از یک دختر مذهبی و آفتاب مهتاب ندیده بهتره؛ چون قطعا کسی که مرتکب گناه نشده با کسی که شده و توبه کرده فرق داره و هیچ وقت هم مثل اون نمیشه؛ وگرنه نعوذ بالله عدالت خدا زیر سوال میره. عذاب وجدان و سختی هم که تحمل می کنه به خاطر اشتباهی بوده که مرتکب شده و ربطی به قداست نداره. 
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 25 بهم, 1394 به خاطر دوست پسرم مخترع شدم!
سلام این کاملا طبیعیه که هر فردی از اینکه در کنار جنس مخالفش باشه لذت می بره؛ حالا چه لذت جنسی و جه لذت عاطفی و روانی؛ اما دو مشکل اصلی و عمده وجود داره که باعث میشه در خوب بودن این لذت تردید کرد و حتی گفت این لذت مقدمه ای است برای درد و رنج فراوان و ابدی: 1- اولین و مهمترین اون اینه که شما با این شرایط کوله بار گناهتون رو حسابی سنگین می کنین و اساسا دیگه توشه ای برای اون دنیا که اصل زندگی اوجاست باقی نمی ذارین. شما به لذت های زودگذر این طرف دل خوش کردین؛ در حالی که نمی دونین لذت های نامشروع در این دنیا باعث میشه که بعد از چند سال زندگی دنیوی و فرا رسیدن زمان مرگ که هیچ استثنایی درش نیست، بقیش رو باید با شرایطی سخت و غیر قابل تحمل به سر ببرین. شرایطی که دیگه نه راه برگشتی داره و نه فرصتی برای جبران. 2- دومین مشکل که در مقابل مشکل اول شاید خیلی ناچیز باشه اینه که شما با این روال، آیندتون در همین دنیا رو هم نابود می کنین؛ یعنی به خاطر یک خوشی موقتی که شاید چند سال بیشتر نباشه، خودتون رو از یک زندگی آروم و عاشقونه و خوب محروم می کنین. به خاطر اینکه یا باید بعد از چند سال عشق و عاشقی، از ایشون با تمام سختی هایی که داره جدا بشین و یا اینکه راضی بشین با همین وضعیت به زندگی ادامه بدین و به همین لذت ها دل خوش کنین؛ حتی اگه ایشون با یکی دیگه ازدواج کنه و چشمتون رو به روی هر چیزی غیر از اینه ببندین. هر دو راه بیراهه است و هر ثانیه که می گذره شما رو به دره سقوط نزدیکتر می کنه. البته قطعا شما منکر این ها نیستید و همین باعث شده که بیاین اینجا و راه حل بخواین و این خیلی خوبه؛ چون می تونه جرقه ای باشه که شما بیشتر از این در این مرداب فرو نرین و هر چه زودتر خودتون رو نجات بدین. بنابراین با توجه به نکاتی که خدمت شما عرض کردم، اگه می خواین بیشتر از این به مشکل نخورین، بهترین کار اینه که هر چه زودتر تکلیف این وضعیت رو روشن کنین و اجازه ندین به همین روال ادامه پیدا کنه؛ چون هر لحظش برای شما خسارت و خسرانه و فرصت های جبران شما را داره ازتون می گیره.  برای روشن کردن تکلیف، اولین قدم اینه که این رابطه رو قطع کنین و به طرف بگید کار ما تا الان اشتباه بوده و ادامه دادن اون هم با این شرایط اشتباه بزرگتریه؛ البته با این هدف که بتونین این رابطه رو به سمت ازدواج سوق بدین؛ چون تنها امیدی که برای کشیده شدن این رابطه به ازدواج وجود داره، با همین روش زنده میشه؛ چون ذات انسان ها اینه که نسبت به اون چیزی که ازش منع می شن حریص ترند. لذا اگه حتی ایشون چند درصد پیش خودش به ازدواج با شما فکر کرده باشه، با این روش ممکنه به این مسئله جدی تر فکر کنه؛ در حالی که با ادامه رابطه، اون چند درصد هم از بین خواهد رفت؛ چون به اون چیزهایی که می خواد می رسه و دیگه انگیزه ای برای ازدواج با شما نخواهد داشت. البته شرط نتیجه بخش بودن این روش اینه که شما استقامت زیادی داشته باشین و زود پاپس نکشین و پاتون نلغزه.  بعد از قطع رابطه، یا ایشون هم قبول می کنه و میذاره میره که این به معنای اینه که شما هیچ ارزشی برای ایشون جز استفاده جنسی نداشتی! یا اینکه سعی می کنه نذاره رابطه قطع بشه که باید در مقابل این خواسته بایستید و یا اینکه پیشنهاد ازدواج میده. در این صورت هم چند حالت داره که معمول اون اینه که این پیشنهاد با بهانه هایی مثل فعلا شرایطش رو ندارم همراهه تا بتونه شما رو فعلا برای ادامه رابطه راضی نگه داره. کاری که شما باید در این شرایط بکنین اینه که به هیچ وجه به این وعده ها دل خوش نکنین و به طرف بگید اگه واقعا قصد ازدواج داری رسما اقدام کن؛ چون اقدام اولیه نه نیاز به هزینه خاصی داره و نه لازمه که حتما ما همون اول عرسی کنیم. بعلاوه اینکه شرط اصلی ازدواج ما پذیرش خونواده هاست و اگه ما بخوایم اقدام اولیه رو عقب بندازیم، هیچ ضمانتی برای اینکه خونواده ها بعد از چند سال قبول کنن وجود نداره و این یعنی هدر رفتن عمر ما. لذا بهتره همین الان تکلیف مشخص بشه. شاید نتیجه این راه به هر دلیلی مثل عدم علاقه طرف به شما یا مخالفت خانواده ها یا ... این باشه که شما مجبور به فراموش کردن ایشون بشی؛ ولی خوبیش اینه که این کار همین الان صورت می گیره و به چند سال دیگه موکول نمیشه؛ چون با این شرایط بالاخره شما باید تاوان اشتباهی که کردی یعنی برقراری رابطه و گرفتار عشق شدن رو پس بدی و رنج و سختی فراموش کردن رو متحل بشی. چه بهتر که این کار زمانی انجام بشه که شما فرصت جبران داشته باشی؛ نه وقتی که دیگه سنتون بالا رفته باشه و هیچ فرصتی وجود نداشته باشه. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 25 بهم, 1394 پرداخت اقساط داماد!
سلام من از همه شرایط شما خبر ندارم و برای همین به هیچ وجه نمی خوام بگم که شما مقصرین یا پسر و خونوادش یا هر فرد دیگه؛ چون مطمئنا تا زمانی که صحبت های دو نفر شنیده نشه، ریشه و علل مشکلات مشخص نخواهد شد. با این حال با توجه به همین مطالبی که شما گفتید، اون چیزی که عقل میگه اینه که شما سه راه بیشتر ندارین: راه اول اینه که به همین وضعیت ادامه بدین و دائم حرص بخورین و گریه کنین و تحت فشار باشین که قطعا شما هم این رو نمی خواین. راه دوم اینه که هر طور شده دخترتون رو راضیش کنین که از ایشون جدا بشه و راه سوم اینه که تلاش کنین زندگی دخترتون بهبود پیدا کنه. دو راه آخر هر دوتاش اجراییه؛ ولی به دلیل اینکه دخترتون به همسرش علاقه داره و از طرفی شرایط بعد از طلاق ایشون معلوم نیست چی بشه به خصوص که باردار هم هستند، لذا این راه مال زمانیه که واقعا دیگه کارد به استخوان برسه و هیچ راهی برای اصلاح وجود نداشته باشه. برای همین تنها راه ممکن در این وضعیت اینه که به فکر راه سوم باشین؛ یعنی به جای اینکه دائم حرص بخورین و گریه کنین، بشینین با همسرتون و چهارتا بزرگتر فکراتون رو روی هم بریزین و ببینین چیکار می تونین بکنین که شرایط زندگی دختر و دامادتون نرمال بشه. با مطالبی که شما گفتید به نظر می رسه تنها مشکل دامادتون مشکلات مالیه و علت اینکه دروغگو شده هم فشارهاییه که داره از جانب شما یا دیگر اطرافیان به ایشون وارد میشه؛ چون ترس یکی از علت های اصلی گرایش به سمت دروغگوییه؛ در حالیکه اگه ایشون از همون اول می دونست شما شرایطش رو درک می کنین و دائم به سرش نق نمی زنین، قطعا کار به اینجا کشیده نمی شد که به خاطر دروغگویی ایشون دیگه نتونین بهش اعتماد کنین. حتی شاید زودتر از اینها مشکلات مالیش حل می شد. ببینید اون چیزی که مسلمه اینه که هیچ مردی دوست نداره در چنین وضعیتی زندگی کنه؛ یعنی شما نباید در مورد ایشون اینطور فکر کنین که ایشون می تونه برای حل این مشکلات کاری بکنه و نمی کنه؛ چون در حال حاضر اونی که بیشتر از همه زجر می کشه و دوست داره هر چه زودتر از این اوضاع خلاص بشه خودشه. برای همین باید دستش رو بگیرین و بهش کمک کنین تا هر چه زودتر بتونه خودش رو جمع و جور کنه و زندگی دخترتون به ارامش برسه. بنابراین پیشنهاد من با همین شناختی اندکی که از شرایط شما دارم اینه که: اولا سعی کنین از این به بعد دخالت مستقیمتون رو در زندگی دخترتون به صفر برسونین. لزومی نداره شما برای هر چیزی ایشون رو بازخواست کنید یا در مورد هر چیزی نظر بدین. البته من یقین دارم که کار شما از روی دلسوزیه؛ ولی اگه واقعا دلسوزشون هستین این کار رو نکنین و اجازه بدین خودشون برای زندگیشون تصمیم بگیرن. اگر هم در شرایطی احساس کردید دارن اشتباه می کنن فقط از باب مشاوره بهشون تذکر بدین ولی به هیچ وجه سعی نکنین نظرتون رو به اونها تحمیل کنین. اینکه گفتم مستقیم به خاطر اینه که اگر هم خواستین کمکی بهشون بکنین که مسیر زندگیشون رو اصلاح کنه، بهترین کار ورود غیر مستقیمه. مثلا پیدا کردن یه شغل مناسب و حتی پیشنهاد غیر مستقیم اون یا کمک برای تهیه منزل مستقل اگه ندارد از این موارده. ثانیا چه اشکالی داره که شما به عنوان پدر خانم و مادر خانم دامادتون بهشون کمک مالی کنین؟ البته به شرط اینکه خودش بخواد. مگه شما نمی گین چند ساله که دخترتون پیش شماست و خرجی دخترتون رو نمیده؟ التبه اگه درست متوجه شده باشم. خب چرا طی همین چند سال این خرجی رو به یک نحوی به خودش ندادین که بخواد برای دخترتون خرج کنه؟ شما که دارین هزینه می کنین. حالا اگه یکم دیگه روش می ذاشتین و بهشون می دادین که در این سالها کنار هم باشن و حالا با یکم سختی زندگیشون رو بگذرونین بهتر بود یا اینکه دائم جر و بحث کنین و اعصاب خودتون و دخترتون و همه رو بهم بریزین؟  البته من عرض کردم که بنده شرایط شما رو کامل نمی دونم و این مواردی که عرض می کنم صرفا پیشنهاده و شما باید بررسی کنید ببینید آیا با شرایط شما سازگاه یا نه. مخلص کلام اینکه شما به عنوان بزرگتر باید به دنبال راهکاری برای حل مشکلات اونها باشین؛ نه اینکه خودتون با گریه و اعصاب خوردی، مشکلی به مراتب بزرگتر برای دخترون باشین؛ به خصوص که در حال حاضر شرایط ایشون خاصه و نیاز به محیط آرومی داره. به نظرم شما باید ظرفیت خودتون رو خیلی بیشتر از اینی که هست بالا ببرین؛ تا حدی که دخترتون وقتی میاد پیش شما میگه فلان مشکلات رو دارم، شما تسکین ایشون باشین و بهش دلگرمی بدین؛ نه اینکه همون یک مقدار آرامشی رو هم که داره رو ازش بگیرین. الان هم که خداروشکر داماد شما داره میره سر کار و بهترین کار ممکن اینه که بهش اعتماد کنین و نگین پولارو کجا می بره و ... . شما کمی بزرگواری به خرج بدین و تنش ها رو کم کنین، تا ایشون هم انگیزه پیدا کنه و زندگیش رو بسازه تا هم شما راحت بشین و هم دختر و داماد و نوه آیندتون. من عذرخواهی می کنم اگه یکم تند صحبت کردم؛ ولی به نظرم لازم بود که این نکات خدمت شما عرض بشه. از خداوند متعال می خوام که انشاءالله به حق حضرت زینب سلام الله هر چه زودتر مشکلات همه به خصوص مشکل دختر شما حل بشه و عاقب بخیر بشن. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 24 بهم, 1394 شتر سواری اما دولا دولا
واقعا به نظر شما رراهی وجود نداره ؟؟؟؟ و فقط باید ازین ازدواج صرفه نظر کرد؟ آخه چطوری؟ بعد این همه مدت انتظار چی بگم به ایشون؟؟؟ به خاطر ابروریزی و تهمت هایی که همسرم زد به ما توی محل کار. هر دو ازون جا رفتیم. چون واقعا شرایط بدی بود. ایشون هم کارش رو به خاط ر مسایل زندگی من از دست داد. اما هیچی نگفت. و شکایتی نکررد. تا الان هم صبر کرده.نمیدونم واقعا چیکار کنم. نمیدونم ایشون نباشه واقعا دیگه کسی پیدا میشه اینقدر علاقه و خواستن بینمون دو طرفه باشه؟ سلام مجدد همونطور که عرض کردم راه وجود داره ولی ریسک این راه ها بالاست. همونطور که بقیه دوستان هم گفتند وقتی ما از بیرون به این قضیه نگاه می کنیم شکی در این نداریم که انتخاب شما ریسک خیلی بالایی داره و اگه خود شما یا هر فرد دیگه تحت تاثیر عشق و علاقه نبود، به هیچ وجه چنین شرایطی رو قبول نمی کرد. برای همین بهترین کار ممکن اینه که این ریسک رو قبول نکنین. اما اگه به هر دلیلی نمی خواین نظر ما رو قبول کنین، باز هم برای ازدواج با ایشون طوری عمل کنین که ریسک این ازدواج کمتر بشه؛ به خصوص در مورد پنهان کردن مسئله از خانوادش. شما تحت هیچ شرایطی نباید اجازه بدین که ازدواج و حتی خواستگاری رسمی بدون اطلاع خانواده ایشون و بدون رضایت اونها انجام بشه. شما برای ایشون شرط بذارید که تنها در صورتی راضی خواهید شد که رضایت خونوادش رو جلب کنه. در مورد احتمال تهمت هم که خب هر کاری بکنید این سر جاش هست؛ منتها با به تاخیر انداختن این ازدواج میشه از ریسکش کم کرد.  همه اینها در صورتیه که عشق شما پشتوانه عقلی داشته باشه که این رو باید با مشاوره حضوری بررسی کنین. بعلاوه اینکه به هیچ وجه پیش خودتون فکر نکنین با ازدواج با ایشون تمام مشکلات حل خواهد شد؛ چون قطعا شما با گذشت زمان به اخلاق و رفتارهایی بر خواهید خورد که حتی شاید از همسر قبلی شما هم بدتر باشه؛ چون به هر حال هر کسی در کنار خوبی هایی که داره نقص هایی هم خواهد داشت. لذا به هیچ وجه زندگی رویایی برای خودتون تصور نکنین و بدونین اخلاق و رفتاری که الان داره و انعطافی که الان دارین ازش حرف می زنین، بعد ها به این شکل نخواهد بود. این خصوصیت عشقه که تا قبل از وصال فرد رو بسیار منعطف می کنه!
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 21 بهم, 1394 به سمت من نیومد که هیچ، با یکی دیگه هم دوست شد!
سلام من هم با اون خیلی های که می گن ایشون به درد شما نمی خوره موافقم؛ چون وقتی جای طالب و مطلوب عوض بشه؛ یعنی به جای اینکه پسر طالب باشه و دختر مطلوب، قضیه بر عکس بشه، مشکلات شروع خواهد شد. اولین مشکلش همینی هست که الان شما درگیر اون هستین و اون اینه که ایشون تمایلش نسبت به شما کم خواهد شد. وقتی تمایلش کم شد، دوست داشتن و ... هم بی معنا میشه و کشیده شدن ایشون به سمت یکی دیگه برای کسی که اعتقاد قوی نداره عادیه. همین روند در طول زندگی (البته بر فرض محال که ایشون برای ازدواج اقدام کنه) هم ادامه خواهد داشت؛ یعنی همیشه به جای اینکه ایشون دنبال شما باشه و ناز شما رو بخره، دائم شما باید نازش رو بکشین. تازه با این کار نه تنها نمی تونین عشق و محبش رو جلب کنین؛ بلکه باعث دور شدن بیشتر اون هم خواهید شد. در اون شرایط، هم شما احساس خلأ دوست داشتن و مورد توجه بودن خواهید داشت و هم ایشون کمبود احساس مالکیت و دوست داشتن یک فرد و توجه کردن به اون رو در خودش احساس خواهد کرد؛ چون این طبیعت زن و مرد است. وقتی این شرایط ایجاد شد دیگه هیچ ضمانتی برای باقی موندن بر تعهدات زناشویی وجود نخواهد داشت و زندگی بی روح و سرد خواهد شد؛ چنانجه همین الان هم ایشون خودش رو نشون داده. با این حال به نظر من بهترین کاری که الان شما می تونید انجام بدید اینه که اولا فارق از عشق و علاقه ای که به ایشون دارید، ببینید ایا اصلا ایشون از لحاظ عقلی به درد شما می خوره یا نه؟ یعنی ببینید آیا از لحاظ های فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری خانوادگی و ... بین شما تناسب هست یا خیر؟ اگر این تناسب ها نبود که بدون هیچ تردید تمامش کنید. اما اگه احساس کردید چنین تناسبی وجود داره، در این صورت برای اینکه تکلیف این رابطه رو مشخص کنین و ببینین آیا اصلا ایشون می خواد با شما ازدواج کنه یا نه، بهترین راه اینه که عقب نشینی بکنین و یجورایی رابطه رو قطع کنین. عکس العمل ایشون می تونه تعیین کننده باشد. اگه ایشون با عقب نشینی شما اقدامی نکرد، معلوم میشه که دیگه هیچ انگیزه ای برای به دست آوردن شما نداره و شما چاره ای جز فراموش کردنش ندارین؛ اما اگر به سمت شما اومد دو حالت داره: یا تقاضای ادامه دوستی می کنه که شما تحت هیچ شرایطی نباید قبول کنی؛ چون دوباره روز از نو روزی از نو خواهد شد؛ یا اینکه میگه قصد ازدواج داره. اگه این بود شما هم بهش بگید رابطه ما تا الان اشتباه بوده و نباید از همون اول چنین رابطه ای شکل می گرفت. الان هم ادامه دادن اون به صلاح نیست؛ چون اینده این رابطه مشخص نیست و اگر تقاضای این داری که فعلا ادامه بدیم تا در آینده ببینیم چی میشه بهتره حرفش رو نزنی و همه چیز رو تموم کنیم؛ چون دیگه نمی خوام به اشتباهم ادامه بدم. اگر هم گفت الان اقدام می کنم که بهش بگید رسما اقدام کنه. بعد هم مراحل رسمی رو طی کنید و با کمک مشاور و خانواده تصمیم نهایی رو بگیرید. پیروز و سربلند
تصویر امین-مشاور ازدواج امین-مشاور ازدواج 21 بهم, 1394 شتر سواری اما دولا دولا
سلام طبق اظهاراتی که اینجا مطرح کردید حق کاملا با مادرتان است و ظاهرا خودتان هم این مسئله را قبول دارید و همانطور که گفتید نباید اجازه دهید عشق و احساسات مانع از تصمیم عاقلانه شود. شما یک بار در زندگی شکست خوردید و اگر دوباره احتیاط نکنید و نتوانید زندگی خوبی برای خود بسازید، قطعا با مشکلاتی روبرو خواهید شد که دیگر جبران آن به این راحتی نخواهد بود. تازه به نظر من این مواردی که شما مطرح کردید بخشی از مشکلات ازدواج با این فرد است و اگر بنا باشد تمام شرایط به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد، ممکن است مشکلات دیگری هم در بین باشد که شما اصلا تا به حال متوجه آن نبودید. به نظر من حتی اگر از مشکلات پنهان کردن سابقه ازدواج شما هم بگذریم یعنی فرض کنیم که این مشکل حل شود یا اصلا وجود ندارد، باز هم چنین ازدواج با شرایط موجود به صلاح نیست. شما الان در معرض تهمتی قرار دارید که هر لحظه می تواند زندگی شما را بهم بریزد و نگاه اطرافیان را به شما 180 درجه تغییر دهد؛ در حالی که توصیه اکید دین این است که خود را به هیچ وجه در معرض تهمت قرار ندهید؛ آن هم چنین تهمتی. در حال حاضر هم بهترین قاضی برای شما که بگوید ایا این ازدواج خوب است یا نه خود شما هستید. شما عشق و علاقه را کنار بگذارید و بعد به این ازدواج و مشکلات و فوائدش بنگرید. به نظر من که اگر عشق و علاقه نباشد این ازدواج از هر لحاظ جز مشکل و دردسر چیزی ندارد. البته اگر باز هم تردید داشتید بفرمایید تا من ریز به ریز مشکلات پنهان کردن ازدواج سابق و ازدواج با شرایطی که ایشان می گوید و همچنین ازدواج با شرایطی که شما در آن هستید را خدمتتان عرض کنم که به نظرم کاملا واضح است. تنها انگیزه شما برای این ازدواج عشق و علاقه ای است که به ایشان پیدا کرده اید که با وجود شرایط فعلی، بعید می دانم این عشق و علاقه بعد از ازدواج دوام پیدا کند و دیر یا زود از بین خواهد رفت؛ چون عشق و علاقه به تنهایی برای یک ازدواج موفق کافی نیست. پیروز و سربلند

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1