سلام
قبل از اینکه پاسخ سوال اصلی شما را عرض کنم لازم است به این نکته اشاره کنم که شیوه شما برای ازدواج از اساس درست نبوده و برای همین است که الان به چنین مشکلاتی گرفتار شدید. برقراری رابطه برای ازدواج بدترین روش برای شناخت و ازدواج است.
با این حال در حال حاضر شما می دانید که این ازدواج به صلاح نیست؛ چون عشق و علاقه شما یکطرفه است و جایی هم که علاقه یکطرفه باشد، آینده آن مشخص نخواهد بود؛ زیرا با وارد شدن به زندگی مشترک، به مرور همین عشق یکطرفه هم از بین خواهد رفت و دیگر چیزی باقی نمی ماند. بعلاوه اینکه طبق گفته ایشان شرایط شما به هم نمی خورد و این ریسک این ازدواج را بیشتر می کند. برای همین همانطور که خود شما هم گفتید بهترین راه فراموش کردن ایشان است.
اما اینکه چرا نمی توانید فراموشش کنید دلیلش کاملا روشن است. طبیعی است که تا زمانی که شما با هم در ارتباط باشید و شما به این ازدواج امیدوار باشید، فراموش کردن ایشان محال خواهد بود. لذا اولین قدم برای فراموش کردن این است که بپذیرید این ازدواج به صلاح نیست و به هیچ وجه به آن دل نبندید؛ چون چنین ازدواج آینده ای نخواهد داشت. سپس هر گونه رابطه ای به هر شکلی که وجود دارد را قطع کنید و از هر چیزی که شما را به یاد ایشان می اندازد دوری کنید. این ها اولین شرایط و مواد لازم برای فراموش کردن است.
بعد هم باید اجازه دهید کمی زمان بگذرد؛ چون گذشت زمان با وجود شرایطی که عرض کردم می تواند منجر به فراموش کردن ایشان شود. در نهایت هم از راه درست برای ازدواج اقدام کنید و فردی را که تناسب های لازم با شما دارد را بیابید و ازدواج کنید. با جایگزین شدن عشق جدید، عشق قدیمی خود به خود کمرنگ و به مرور از بین خواهد رفت؛ البته به شرطی که خودتان با خودتان همکاری کنید و به هیچ وجه اجازه ندهید یاد او به هر دلیل زنده شود. فکر کردن به نقاط منفی ایشان و ایجاد حس تنفر در خودتان نسبت به او می تواند به این مسئله کمک کند.
پیروز و سربلند
مشاور عزیز به نظر میاد فقط گزینه ۱ منطقی بود... ۲و ۳ یعنی چی؟ تهدید کنه؟ یا با دیدن یه کلیپ منقلب میشه؟؟؟ کسی که حس خیانت به همسر سر عقل نمیارتش اونوقت با دیدن کلیپ درست میشه؟ نکنه اون کلیپ هم باید در مورد اعدام یه فرد زناکار باشه؟
سلام
امر به معروف مراحل خودش رو داره. ممکنه بعضی مراحل اثر کمتری داشته باشن ولی چون بی اثر نیستند نبایدازشون گذشت. با این حال انتخاب هر مورد به خود فرد و شرایطی که در اون قرار داره بستگی داره
سلام
اول از همه خیالتون رو در مورد جواب رد دادن راحت کنم و اون اینکه هیچ چیزی نباید باعث بشه که شما تحت تاثیر احساسات تصمیم بگیرید. اینکه ترس از جواب رد به خاطر خشم خدا یا حرفی که ایشون زده دلیل قانع کننده ای نیست؛ چون مطمئنا اگر کار شما عاقلانه باشه، نه مورد خشم خداست و نه چیز دیگر؛ بلکه برعکس آن صادق است؛ یعنی اگر کار شما مخالف عقل باشد باید منتظر خشم خدا باشید.
بنابراین بهترین کاری که شما می توانید انجام دهید این است که ابتدا احساسات و عواطف را کنار بگذارید و ببینید با شناختی که از ایشان دارید به طور کلی ایشان با شما تناسب های لازم را دارد یا خیر. اگر این تناسب وجود داشت و از دلیل هایی که پدر و عمویتان برای رد ایشان می آورند غیر منطقی است، در این صورت شما تلاش خود را برای راضی کردن خانواده انجام دهید و نتیجه را به خدا واگذار کنید. چون در این صورت کار شما مورد رضایت خداست و هر نتیجه ای حاصل شود شما نزد خدا معذور خواهید بود.
برای راضی کردن خانواده هم ابتدا باید با طرف صحبت کنید و به او بگویید که قبول دارید دلیل پدر شما منطقی نیست؛ منتها در شرایط فعلی اگر قصد ازدواج با شما را دارد چاره ای جز این نیست که به این راحتی پا پس نکشد و عقب نشینی نکند. به او بگویید اگر او در این باره پیگیر باشد، شما هم از داخل منزل تلاش خود را برای جلب رضایت پدر انجام می دهید و نتیجه را به خدا واگذار می کنیم. اگر قسمت باشد که این ازدواج سر می گیرد؛ اما اگر به هر دلیلی نشد حداقل می دانیم که ما تلاش خود را کردیم و بعدا خود را سرزنش نمی کنیم.
با این حال این نکته را به ایشان تاکید کنید که تحت هیچ شرایطی ادامه دادن به این رابطه به این شکل به صلاح نیست و بهترین کار این است که همین الان تکلیف ما روشن شود؛ چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که گذشت زمان باعث سر گرفتن این ازدواج شود؛ جز اینکه این رابطه باعث می شود ما روز به روز به هم وابسته تر شویم و جدای از اینکه کوله بار گناهمان سنگین می شود، در صورت جدایی شکست بدی را متحمل خواهیم شد. البته قطع رابطه و تلاش برای راضی کردن خانواده منافاتی با این ندارد که ایشان به حرف مرجعی که با آن رجوع کرده است عمل کند؛ چون می توانید رابطه را قطع کنید و طرف مدتی صبر کند و دوباره برای خواستگاری اقدام کند و آن موقع اقدامات گفته شده از جانب ایشان و شما انجام شود.
برای راضی کردن پدرتان هم ابتدا مستقیم یا غیر مستقیم مثلا از طریق مادر یا هر فرد دیگری که فکر می کنید روی پدرتان نفوذ دارد به طور منطقی صحبت کنید و بگویید که آنچه دین برای ازدواج به ما می گوید، نوع شغل و روستایی بودن و ... نیست. دین، مهم ترین معیار را دینداری و اخلاق و اهل کار و تلاش بودن می داند. ما هم باید ببینیم آیا این فرد اینها را دارد یا نه و نباید به صرف دلیل های واهی فردی را رد کنیم؛ چون در این صورت ممکن است به خاطر این سخت گیری های نادرست آینده خوبی در انتظار من نباشد. اگر منطقی راضی نشدند استفاده از احساسات و عواطف می تواند کارساز باشد. اگر تحت هیچ شرایطی راضی نشدند، چاره ای جز پذیرش حرف پدرتان نیست؛ چون ازدواج بدون رضایت قلبی او آینده خوبی ندارد.
پیروز و سربلند
سلام
چنین احساسی از جانب یک دختر با شرایط شما تا حدودی طبیعی است؛ چون هر دختری در این شرایط، مورد توجه بودن را دوست دارد؛ به خصوص اگر آن را تجربه کرده باشد که شما به نحوی با وجود این چند خواستگار پر و پا قرص آن را تجربه کرده اید و حالا که این توجه ها قطع شده احساس کمبود می کنید. لذا نه تنها حرف شما مسخره نیست؛ بلکه این دغدغه کاملا بجاست و همینکه الان متوجه آن هستید خیلی خوب است و باید آن را مدیریت کنید.
از بین بردن این احساس که تقریبا غیر ممکن است؛ چون یک احساس ذاتی و درونی است که خدا در نهاد زن ها قرار داده تا به واسطه آن چرخه زندگی طبیعی بچرخد. لذا بهترین راه و شاید تنها راه حل ارضای این نیاز این است که شما هر چه زودتر از بین خواستگارهایی که دارید یکی که تناسب بیشتری با شما دارد را انتخاب کنید و ازدواج کنید؛ چون فقط در همین صورت است که این احساس درونی شما ارضا خواهد شد.
با این حال تا زمانی که شرایط ازدواجتان فراهم شود و مورد خوبی پیدا شود، ورزش، کم کردن اوقات فراغت، دوری از تنهایی، گرم کردن بیش از پیش رابطه با اعضای خانواده و دوستان نزدیک، نزدیک شدن بیشتر به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام و ... می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با این مسئله کنار بیایید.
پیروز و سربلند
سلام
اینکه شما در مورد این مسئله دغدغه دارید خیلی خوب و قابل تقدیر است. امر به معروف و نهی از منکر بر هر فردی واجب است که این مسئله هم یکی از مصادیق همین واجب می باشد.
اما نکته ای که در هر امر به معروف و نهی از منکری باید مورد دقت و توجه قرار بگیرد این است که از چه راهی وارد شویم که بیشترین اثرگذاری را داشته باشد؟ چون اگر امر و نهی حساب شده نباشد نه تنها اثر مثبتی نخواهد داشت بلکه ممکن است اثر منفی داشته باشد.
شما توضیح زیادی ندادید و برای همین نمی شود راهکاری مصداقی برای شرایطی که شما در آن قرار دارید ارائه داد. با این حال به طور کلی این گزینه ها را می توانید بررسی کنید و با شرایط تطبیق دهید و هر کدام را که مناسب دانستید عملی کنید:
1- با فردی که همجنس شماست بیشتر دوست شوید و تا حد امکان به او نزدیک شوید. بعد که این صمیمیت ایجاد شد کم کم او را نسبت به اشتباهی که مرتکب می شود آگاه کنید و اگر مشکلی در زندگی مشترکش وجود دارد راه درست برای حل مشکلات را به او نشان دهید و بگویید این راهی که انتخاب کرده اید نه تنها در این دنیا سرانجامی ندارد بلکه در آخرت هم جز آتش چیزی نصیبت نخواهد کرد. بیشترین احتمال تاثیر در این شرایط خواهد بود.
2- اگر به هر دلیلی این کار ممکن نبود به نظرم تهدید غیر مستقیم مثل نوشتن یک نامه تهدید آمیز مبنی بر لو دادن رابطه می تواند مفید باشد.
3- آگاه کردن غیر مستقیم مثل انتقال یک کلیپ صوتی یا تصویری اثر گذار یا هدیه دادن یک کتاب موثر یا فرستادن یک مقاله یا داستان یا نوشته یا هر چیزی که فکر می کنید موثر واقع می شود مفید خواهد بود. البته بهتر است غیر مستقیم این کار صورت بگیرد یعنی طوری که متوجه نشود شما آن را فرستاده اید یا اگر هم مستقیم عمل می کنید طوری باشد که متوجه مقصود اصلی شما نشود؛ مثل جایی که شما به طور اتفاقی یک داستان مشابه ایشان را برای تعریف می کنید و عاقبت آن را غیر مستقیم به او گوشزد می کنید.
4- اگر اینها هم ممکن نبود تذکر مستقیم یا در جریان قرار دادن مسئول مربوطه هر چند کمترین اثر را خواهد داشت، ولی خالی از اثر نیست. البته همانطور که ابتدا عرض کردم باید شرایط را حتما در نظر بگیرید و بسنجید که کدام مورد امکان عملیاتی شدن در شرایط شما را دارد.
پیروز و سربلند
سلام
اول اینکه شما با این رابطه خودتون رو گرفتار کردین؛ چون اگه شرایط طوری بود که عاشق نبودین، قطعا با چنین شرایطی با ایشون ازدواج نمی کردین.
با این حال در شرایط فعلی اولین کار اینه که رابطه رو قطع کنین چون علاوه بر این مشکلات هنوز موانع دیگری مثل مخالفت خانواده و ... هم پیش روی شماست و هیچ ضمانتی برای اینکه بتونین با هم ازدواج کنین وجود نداره. لذا رابطه رو قطع کنین تا وابستگی شما از اینی که هست بیشتر نشه و اگه احیانا نتونستین با هم ازدواج کنین راحت تر بتونین با این مسئله کنار بیاین.
اما در مورد اینکه باهاش ازدواج کنین یا نه با توجه به اینکه میگید همه از این مسئله خبر دارن کارتون یکم سخت میشه. ولی به خاطر اینکه توبه کرده اصل ازدواج شما با ایشون مشکلی نداره و این چیزیه که قرآن کریم میگه. لذا به نظر من چند شرط مهم وجود داره که اگه وجود داشته باشه شما می تونین با هم ازدواج کنین:
1- اینکه از توبه ایشون مطمئن باشین
2- به حرف مردم اهمیت ندین و اگه یه وقت بعدا کسی به شما گفت همسرت قبلا با فلانی بوده بتونی تحمل کنی و نظرت در مورد ایشون عوض نشه که لازمه این داشتن ایمان قوی است. این خیلی مهمه؛ چون اگه نمی تونین اینطور باشین بهتره همین الان ولش کنین و زندگی رو براش خراب تر از اینی که هست نکنین.
3- ازدواج شما به خاطر صرف علاقه نباشه؛ بلکه از لحاظ های دیگه مثل فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری خانوادگی و ... هم باهم تناسب داشته باشین. چون عشقی که پشتوانه این تناسب ها رو نداشته باشه دووم نمیاره
نکته آخر اینکه در چنین شرایطی بهترین راهکار برای جبران اشتباهات گذشته مهاجرته. لذا اگه شما هم با ایشون ازدواج نکردی، ازدواج ایشون با فردی که در اون محله نیست و حتی در یک شهر دیگست می تونه بخشی از مشکلات رو حل کنه
سلام
لزوما اینطور نیست که اگر دختر کوچکتر ازدواج کند، ازدواج دختر بزرگ با مشکل مواجه خواهد شد و حتی در مواردی ازدواج دختر کوچک موانع ازدواج دختر بزرگ را هم رفع می کند؛ مثل جایی که دختر بزرگ خواستگار ندارد و ازدواج دختر کوچک باب آشنایی بیشتر را باز کرده و برای دختر بزرگ هم خواستگار پیدا می شود.
علت چنین نگرش اشتباهی در بین مردم
اما اینکه چرا چنین چیزی بر سر زبان ها افتاده علت های مختلفی می تواند داشته باشد. با این حال مهترین آن ظاهر بینی افراد در این مسئله است. متاسفانه بعضی ها به جای اینکه واقع بین باشند و در تصمیمات خود از ابزار درستِ شناختی استفاده کنند، به سراغ نشانه هایی می روند که اصلا دلیل عقلی ندارد. آنها فکر می کنند اگر دختر کوچکتر ازدواج کند به معنای این است که حتما دختر بزرگ مشکلی داشته که تا به حال ازدواج نکرده؛ در حالی که چنین تفکری از اساس نادرست است؛ چون همانطور که در مورد خواهر شما وجود دارد، ازدواج نکردن دختر بزرگ و حتی ازدواج کردن دختر کوچک قبل از دختر بزرگ، علت های مختلفی می تواند داشته باشد و به هبچ وجه به معنای این نیست که دختر بزرگ مشکلی داشته. برای همین کسی هم که می خواهد به خواستگاری چنین دختری برود باید از راه درست به شناخت او پرداخته و از نشانه هایی که هیچ دلیلی بر خوب یا بد بودن طرف نیست استفاده نکند. این مسئله عینا در مورد کسی که طلاق گرفته هم وجود دارد. ما همیشه می گوییم که صرف مطلقه بودن دلیل بر داشتن نقاط منفی نیست؛ چون ممکن است علت طلاق از جانب طرف مقابل بوده باشد. لذا باید رسما اقدام کرد و شناخت و بعد واقع بینانه تصمیم گرفت.
با وجود این نگرش اشتباه چه باید کرد؟
متاسفانه این نگرش اشتباه در بین عموم مردم ممکن است خواسته یا ناخواسته دامن ما را هم بگیرد؛ البته شدت و ضعف آن در مناطق و شرابط مختلف متفاوت است. لذا در شرایط عادی و تا زمانی که این نگرش اشتباه در بین مردم غالب است، بهتر است ابتدا دختر بزرگتر ازدواج کند و بعد دختر کوچکتر؛ اما اگر به هر دلیلی بنا شد ابتدا دختر کوچکتر ازدواج کند (که به خودی خود به هیچ وجه چنین ازدواج بد و نادرست نیست)، بهتر است تحت نظر یک مشاور با تجربه و با ایمان تمام جوانب مسئله در نظر گرفته شود و مطابق نکاتی به نکاتی توجه شود. علت این مسئله هم این است که شرایط افراد یکسان نیست. مثلا شرایط در زمانی که ازدواج دختر کوچک به خاطر این باشد که دختر بزرگ به هر دلیلی قصد ازدواج ندارد، با زمانی که ازدواج او به خاطر نبودن خواستگار برای دختر بزرگ باشد کاملا متفاوت است و نمی شود نسخه واحد پیچید.
شما چه باید بکنید؟
با توجه به شرایطی که خواهر شما دارد، جای نگرانی وجود ندارد؛ چون بیشتر مشکلات برای زمانی است که دختر بزرگ اصلا خواستگار نداشته باشد و سنش بالا رفته باشد و دختر کوچک تر به خاطر ترس از گرفتار شدن به سرنوشت خواهر بزرگ ازدواج می کند (که البته باید بکند)؛ در حالی که خواهر شما، هم خواستگار دارد و هم شرایط خوبی دارد و قطعا ازدواج شما مانع ازدواج ایشان نخواهد شد. البته باید به ایشان کمک کنید و نگذارید بیشتر از این ازدواجش را به تاخیر بیندازد؛ چون در ان صورت بالا بودن سنش مانع ازدواجش خواهد شد. علاوه بر این به نظر من در چنین شرایطی توجه به این نکات بد نباشد:
1- اگر علت ازدواج دختر کوچک و عدم ازدواج دختر بزرگ قابل بیان است، برای دیگران بیان شود. بیشتر سوء تفاهمات برای زمانی است که علت مسئله برای دیگران روشن نباشد و آن ها پیش خود علت تراشی کنند؛ ولی وقتی بدانند مثلا دختر بزرگ به علت خاصی فعلا نمی خواهد ازدواج کند و از طرفی دختر کوچک ازدواج کردن را ترجیح می دهد، در آن صورت احتمال اینکه بگویند حتما دختر بزرگ مشکلی دارد که ازدواج نکرده کمتر می شود.
2- اگر دیگران از پر خواستگار بودن دختر بزرگ خبر ندارند می توانند مواردی از این خواستگاری ها را البته بدون دادن مشخصات جزئی از پسر و ... بگویند. منتها نباید طوری باشد که دیگران فکر کنند دختر بزرگ پر افاده است؛ چون این خود مانع ازدواج می شود.
3- ازدواج را بیش از این به تاخیر نیندازد و هر چه زودتر ازدواج کند؛ چون هر چه فاصله بیشتر شود، بدبینی ها از جانب افراد بدبین بیشتر می شود.
پیروز و سربلند
سلام
اعتیاد پدر دختر
اعتیاد ایشان به خودی خود به عنوان نقطه منفی برای دختر به حساب نمی آید؛ مگر اینکه از لحاظ فرهنگی این مسئله در منطقه شما بسیار قابل اهمیت باشد و بدانید اگر چنین ازدواج صورت بگیرد مشکلاتی برای شما ایجاد خواهد شد. بعلاوه اینکه رضایت خانواده بسیار مهم است.
بنابراین اگر ایشان دختر خوبی است و از لحاظ فرهنگ منطقه ای هم مشکلی حادی وجود ندارد و خانواده را هم می توانید راضی کنید، این ازدواج مانعی ندارد. اینکه آیا اعتیاد ایشان ربطی به اخلاقیات دختر دارد یا نه نیز هم نیاز به بررسی دارد و قاعده کلی ندارد؛ یعنی اینطور نیست که هر کسی پدرش معتاد بود اختلاقیات خاصی هم خواهد داشت؛ خیر؛ بلکه باید طی جلسات خواستگاری و به کمک دیگر ابزار شناخت، خلقیات و روحیات ایشان را بررسی و بعد از شناخت لازم تصمیم نهایی را بگیرید.
تغییر روحیه در دوران تحصیل
قطعا هر فردی با گذشت زمان دچار تغییر و تحولاتی خواهد شد و این منحصر در دانشگاه یا غیره نیست. حتی کسی که دانشگاه نرفته هم ممکن است به هر دلیلی تغییر رویه و عقیده دهد. لذا به هیچ وجه نباید به شناخت قبلی خود اکتفا کنید و حتما باید مراحل شناخت را به طور دقیق و مرسوم پی بگیرید و بعد از شناخت کامل با ایشان ازدواج کنید.
نکته آخر اینکه با توجه به اینکه می گویید مورد بسیار خوبی است، به نظرم هر چه زودتر اقدام کنید؛ چون معمولا مورد خوب، خواهان زیاد دارد و ممکن است ایشان را از دست بدهید. البته این تعجیل برای اقدام اولیه است و بعد از اقدام باید مراحل شناخت را با سعه صدر و حوصله و دقت کامل طی کنید تا بهترین انتخاب را داشته باشید.
پیروز و سرببند
سلام
اینکه بعد از چند روز آشنایی اولیه به ایشان گفتید رسما اقدام کند کار خیلی خوبی کردید و ایشان هم تشریف آوردند. تا اینجای قضیه مشکلی وجود ندارد. مشکل از اینجا شروع شده است که به جای پیگیر شدن ایشان، شما پیگیر این شدید که پس چی شد و چرا مادر شما تماس نگرفت و ...!!
قاعده کلی در ازدواج این است که پسر طالب است و دختر مطلوب و اگر جای این دو عوض شود، ناز کردن پسر و تاقچه بالاگذاشتن او یک امر کاملا طبیعی است. البته نه به این معنا که او عمدا این کار را می کند؛ بلکه رفتار او به خاطر طبیعت و ذات مردانه اش است؛ چناچه اگر دختر مطلوب بودن خودش را حفظ کند، پسر به طور اتوماتیک به سمت دختر جذب خواهد شد و مسئله را با جدیت پیگیری می کند مگر اینکه به هر دلیلی از تصمیم خود منصرف شده باشد.
بنابراین دو احتمال در مورد این قضیه وجود دارد:
1- اینکه ایشان به هر دلیلی از ازدواج با شما منصرف شده است و برای همین بهانه جویی می کند
2- ایشان عقلا شما را پسندیده ولی به دلیل اینکه شما بیش از حق خود را مشتاق نشان داده اید و به عبارتی جای طالب و مطلوب عوض شده است، میل و رغبتش کم شده و برای ازدواج با شما دچار تردید شده.
راهکار:
در هر دو حالت بهترین راه این است که شما رابطه را به طور کامل قطع کنید و به ایشان بگویید ادامه پیدا کردن این رابطه به صلاح نیست. بعد از قطع رابطه یا ایشان دیگر اقدامی نمی کند که این کار به معنای این است که علت بهانه جویی های ایشان پشیمان شدن از این ازدواج است و یا اینکه دوباره به سراغ شما می آید. در این حالت اگر رسما اقدام کرد که هیچ ولی اگر دوباره تقاضای رابطه کرد به هیچ وجه قبول نکنید و بگویید باید رسما اقدام کند و هیچ بهانه ای را قبول نکنید. مطمئن باشید اگر سرسختانه مقاومت کنید و تن به رابطه ندهید، ایشان هر مانعی را برطرف خواهد کرد و رسما اقدام می کند؛ البته همانطور که گفتم اگر علت بهانه جویی ها ایشون مورد دوم باشد.
پیروز و سربلند
سلام
بهترین گزینه ای که پیش روی شماست، توبه است. با توبه هر گناهی بخشیده میشه. گناه شما هم وارد شدن به رابطه و تن دادن به مقدمات اون اتفاق بوده هر چند خود اتفاق به زور بوده. لذا وقتی توبه کردین دیگه نباید نگران چیزی باشین. اونی که باید ببخشه میبخشه و به دیگران نباید در این باره چیزی بگین.
در مورد این پسر هم اصلا بهش دل نبندین؛ چون هیچ ضمانتی برای اینکه این ازدواج سر بگیره وجود نداره. ممکنه بیاد و ممکن هم هست نیاد. لذا اگه احیانا موقعیت دیگه ای براتون پیش اومد و طرف شرایطش خوب بود به امید اینکه ایشون دو سال دیگه بیاد خواستگاری ردش نکنین. اگه گاهی با ایشون هم در ارتباط هستین، در صورتی که خواستگاری اومد بهش بگین تا ترقیبش کنین که زودتر اقدام کنه و ...
صفحه‌ها