سلام علیکم، خداقوت
صراحتاً عرض میکنم بنده و دختری علاقه مند همدیگه شدیم. برادرش فهمید و بدون اینکه نظر طرفین رو بپرسه و باخانواده ها صحبت کنه روی تعصب الکی و اینکه روی دخالت اطرافیان خخخخیلی تحریکش کردن دعوا راه انداخت و ما برای حفظ آبرو و از روی عقل رابطه را قطع کردیم.
به سربازی رفتم زمانی که سربازی ام تمام شد بحث ازدواجم پیش کشیده شد سراغی از دختره گرفتم گفتند تو تارفتی سربازی طولی نکشید ازدواج کرد. مدتها افسردگی گرفتمو از همه چیز دست کشیده بودم خبر بیمار شدنم به دختره رسید بامن تماس گرفت و فهمیدم اورا به زور شوهر دادن از روی دخالت خانواده و برادرش و تا همین لحظه دنبال راه فرار است. 5 الی 6 بار هم برگشته بود خونه پدرش اما از فشار خانوادش مجبووور میشد برگرده. یکبار هم میخواسته اقدام به خودکشی بکنه که چون متوجه گناه این کاربوده دست نگه داشته.
پیش شوهرش چندین دعا و سه نوع مهره پیداکرده یه چندجا نشون که دادن گفتنش این جادوایه که تورو پیش شوهرت نگهداره , چشم خانوادت بسته بشه و آسایش از خانوادت گرفته بشه. شوهرش معتاده چندبارهم کمپ ترک اعتیاد رفته تا به دختره قول بده ترک میکنم اما فرداش همون آش و همون کاسه. باز شوهرش مشکل ناباروری داره و بچه دار نمیشه.
متوجه شدم به اندازه من اون هم به من علاقه داره از طرفی باشوهرش نمیتونه زندگی کنه و زمین تا آسمون باهم فرق دارن حتی عقایدشون. راهنماییش کردم بره پیش مشاور ، با کمک مشاورنتیجه گرفت برگرده خونه پدرش اما بهش گفتن مدارکت دادگاه رو برای طلاق قانع نمیکنه در حال حاضر 1/5سال هست خونه پدرشه اما خانوادش عیب میدونن برای دختر برن اقدام به طلاق بکنن از طرفی هم شوهرش پیغام میفرسته که طلاق نمیدم. و الان بلاتکلیفه و فشار خانوادش بسیار زیاد شده 24سال سن داره و بدون پشتوانه...
بنده چون خانواده مذهبی دارم و همه خدام اهل بیت(ع) هستیم با توجه به عقایدم و بیشتر اینکه شوهردار است رابطه ام را برای رضای خدا با او قطع کردم اما دورا دور پیگیر جریان زندگی اش هستم. درآخر چشم به امید دارم بتونم باهاش ازدواج کنم... اما من هم مشکلی دارم خانواده من به شدددت مخالف با ازدواجم با یک دختر مطلقه هستن اما مگر کسی که طلاق گرفته آدم نیست؟ حق زندگی نداره؟
خواهشمندم کمک کنید چکار باید کرد؟
با سلام و عرض تشکر از تمامی دوستانی که ما رو در پربار کردن مطالب یاری میرسانند.
به عنوان جمعبندی مطلب با ارجاع به همان پاسخ ابتدایی
ذکر اهم نباشیدطرح شده توسط کاربران محترم حسن ختام بحث میباشد.
۱.در اینجا شما هرچقدر هم دلسوزانه به مساله نظر بیندازید ولی باید توجه داشته باشید که شما برای او نامحرمید و او زنی است که شوهر دارد.
۲.اگر قبول کنیم که شما به این خانم کمکی داشته باشید،کمک شما باید از طریق واسطه باشد به نحوی که هیچ برداشت منفینسبت به شما صورت نگیرد.
۳.در آخر بنده مطلب را با یک سوال به پایان میرسانم اگر نگاه شما صرفا انسان دوستانه است چرا بر این مورد تنها زوم کرده اید در حالی که مورد مشابه بسیار وجود دارند که منتظر یک ناجی و دلسوز برای حل مشکلشان هستند؟
با آرزوی توفیقات روزافزون برای شما
سلام
ممنون از نظرات دوستان قابل احترام هستند اما با بعضی از نظرات مخالفم
من کل ماجرا رو یکجا تعریف کردم مساله اصلی مشکل این خانم هست که نمیخواد با شوهرش زندگی کنه و دنبال چاره ست. فعلا بحث درباره من نیست چون نمیتونم که کاری کنم و زمانش نرسیده ک من حرکتی کنم یا نه.
ببینید چقدر زجر بدی کشیده الان حدود چند روزی هست پس از 1/5 سال موندنش خونه باباش به زور پدرش با چه گریه هایی که نکرده برش گردوندن خونه شوهرش الان هم داره به هر دری میزنه که نمونه و دنبال فراره. به هرکی شده زنگ زده اما ظلم شکستش داده و مجبووورش کردن برگرده
همه نگرانش هستند
کلی پیغام و پسغام داده کی رو دارم برم خونه ش؟ بابام انداختم بیرون هییییچ جایی ندارم برم و...
منم بیش از خودم نگرانش هستم همش بخاطر یک مشت انسانهایی که ارزش زندگی ندارن تسلیم شده. یک دختر 24 ساله داره نابووود میشه
سلام به شما کاربر محترم.
قطعا تحمل کردن این وضعیت بسیار سخته و این خانم برای رهایی از فردی که بنا به گفته شما معتاد هست و قصد ترک هم نداره در کنار اتکاء به خدا باید از پشتوانه خانوادگی برای حل مشکلش استفاده کنه که شما میفرمایید این پشتوانه رو هم نداره.
این رو باید قبول داشته باشید که تنها مسیر پیش رو این خانم بعد از اقدامات مشاوره ایی اقدام دادگاهی است برای رسیدن به شرایط بهتر که یا اون شرایط یا با اجبار شوهرش به رعایت ضروریات یک زندگی طبیعی مهیا میشه یا با طلاق .حال صحبت اینجاست که با توجه به اینکه خانواده در این مسیر ایشون رو همراهی نمی کنند ایشون یا به تنهایی باید در انرابطه اقدام کنند یا از کسی کمک بگیرند اگر شما اون خطرات برخورد با نامحرم اونم توی یک فضای پر از دلسوزی و ابراز احساسات را حل کنید و به صورت مستقیم به ایشون کمک کند باز ممکنه رفت و آمدهای شما هم برای خوتون و هم برای آن خانم دردسرساز بشه و بطور کلی روند پیگیری رو تغییر بده.
ایشون بعد از اینکه تصمیم جدی برای اقدام به شکایت گرفتند باید یک وکیل بگیرند و حداکثر کمک شما کمک برای انتخاب یک وکیل خوبه.قانون خوب میدونه از اینگونه زنهایی که پشتوانه ندارند و در خانه مورد ظلم واقع میشوند چگونه دفاع کنه
سلام
به نظر من باتوجه به اینکه شما مذهبی هستید ٬ به زندگی خودتون بپردازید و اون خانم رو کاملا فراموش کنید
وقتی وارد زندگی مشترک خودتون بشید و انشاءالله خوشبخت باشید میبینید که چه کار خوبی کردید که بازندگی اون خانم بواسطه احساس و علاقه تون بازی نکردید و بهترین کار ممکن رو کردید خدارو چه دیدید وقتی که اون خانم هم بدونن شما قید ایشون رو زدید و با کس دیگه ای ازدواج کردید به زندگی مشترکشون و همسرشون جدی تر نگاه کنن و دلگرم بشن و شایدم زندگیشون به ثمره هم رسیده باشه و صاحب بچه شده باشن.
توکل به خدا
نظر خانم هانا که به اشتباه حذف شده
هانا / 02:07 - 1394/03/09 پیوند
من فقط یه مورد بگم
شنیدم اگر دختر رضایته قلبی به ازدواج نداشته باشه عقد باطل محسوب میشه
فقط برا اینکه میدونم چقد عذاب وجدان دارید
کراه خیلی سختیه زندگیه عادیی نیست و نخواهد بود
اگر مرده این کاری تلاشتو بکن
اون یه دختره رنجدیده س که احتماله 99 درصد فقط
با تو میتونه دوباره حالش خوب بشه و سرپا بشه
ولی بازم تصمیم با خودته اگر برات سخته یا فقط از سره ذلسوزیه
ولش کن
من فقط یه مورد بگم
شنیدم اگر دختر رضایته قلبی به ازدواج نداشته باشه عقد باطل محسوب میشه
فقط برا اینکه میدونم چقد عذاب وجدان دارید
کراه خیلی سختیه زندگیه عادیی نیست و نخواهد بود
اگر مرده این کاری تلاشتو بکن
اون یه دختره رنجدیده س که احتماله 99 درصد فقط
با تو میتونه دوباره حالش خوب بشه و سرپا بشه
ولی بازم تصمیم با خودته اگر برات سخته یا فقط از سره ذلسوزیه
ولش کن
من تو این قضیه فقط میبینم که دام های شیطانی پهنه
طرف شوهر داره میفهمی
برادرشوهرش حی و حاضر زندس
شما چ کار به زن مردم داری
هیچچ امیدی هم نداشته باش به اینده برو پی زندگی خوذت
طرف شاید بخواد برگرده سر خونه زندگیش
ازدواج با یه زن مطلقه راحت نیس
عاشقی 40 روزه پشیمونی 40 سال از ما گفتن
پسر همسایمون با یه زن مطلقه ازدواج کرد اونم وقتی 19 20 سالش بود میخواست بابا مامانشو بکشه که چرا نمیزارین این زنو بگیرم رفت و مخفیانه عروسی کرد الان 2 تا بچه داره حالا که 35 سالشه میگه میخوام یه زن دیگه بگیرم اشتباه کردم باید زنمو طلاق بدم
باباشم میگه غلط کردی باید تا اخر عمرت با همین زنه باشی
بله برادر جان از زندگی بقیه درس بگیر اه و ناله پدر و مادرتم ننداز پشت سرت تازه اه شوهر طرفم پشتسرته ها چون اون خانمه اگه تو دلش باشه که تو بخوای بگیریش بیشتر مصمم میشه که طلاق بگیره
حالا مجبوره
هیچ راهی نداره
خب انموقع خودش بود ولی الان دوتا بچه داره
و همینطور فهمیده که زندگی بدون حمایت پدر و مادر خیلی سخته به خاطر سالهایی که دور از خونوادش بوده نمی خواد دوباره طرد بشه ..... چون حرف باباش یک کلامه خیلی طول کشید تا دوباره باباش قبولش کنه
وقتی20سالش بود، به حرف پدرش گوش نکرد، حالا که35شده گوش کنه !!
اون که دیگه ازدواج کرده، پس باید بیخیالش بشی
اگر واقعا دوست داشت، زیر بار ازدواج با هیچکسی نمیرفت و منتظر میموند برگردی
تصمیمش جرات میخواهد
.....
سلام علیکم
سوال سخت و پیچیده ای ست .......
اگر بدون رضایت دختر ازدواج صورت گرفته خیلی جریان ها پیش میاد .........
ممنون میشم مشاور محترم پاسخ بدن اگر این دختر به اجبار خانواده قبول کرده باشه و حقیقتا مشخص باشه که دختر رضایت به این ازدواج نداره حکم چیست .... ؟؟؟؟؟
سلام به نظر من زندگی اون خانم چندان ربطی به این آقانداره ..ازدواج زورکی بوده.... و این که حق انتخاب رو از این خانم گرفته بودن ....
به نام خدا
اول از همه عرض کنم متاسفانه تیتر تناسبی با سوال این بنده خدا نداشت ادم با خوندن تیتر فکر میکنه چه خبره
دوم اینکه با نظر مشاور سایت هم عقیده ام
تا کامنت بعدی خدانگهدار
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کرده اید.
همانطور که خود شما هم اشاره کردید مسئله اول برای ورود شما ،بحث طلاق گرفتن این خانم هست که تا قانون و شرعا طلاق نگیرد شما هیچ اقدام خاصی نمیتوانید انجام دهید و برای گرفتن این طلاق هم به جهات مختلف، کاری از دست شما برنخواهد آمد. و تازه اگر طلاق صورت گیرد بعد باید شما به دنبال راه حلی برای راضی کردن خانواده باشید.
نکته دومی که باید شما به آن توجه داشته باشید و خود شما هم تا حدودی به آن واقف هستید ارتباط تلفنی و گفتگویی با این خانم هست که به جهات مختلف دارای اشکال میباشد.
اولا وقتی نامحرمی درد و دلهای خودش را پیش شما بیاورد و در لابه لای آن از علاقه خود به ازدواج با شما سخن به میان آورد چون به نوعی خروج از حد ضروری سخن گفتن با نامحرم داشته است قطعا از لحاظ شرعی این کار دارای اشکال میباشد.
ثانیا این ارتباط باعث ایجاد وابستگی و شدت پیدا کردن علاقه به هم میشود که خود دارای دو مشکل هست.
1.اگر یک وقت امیدی به بازگشت به زندگی برای این خانم وجود داشته باشد ممکن است حضور شما باعث برهم خوردن این امر شود که چیز پسندیده ایی نیست و شما میشوید مصداق کسی که باعث برهم خوردن یک زندگی شده است.
2.این ارتباطات چون سبب ایجاد علقه و وابستگی بین شما میشود اگر به هر دلیل به وصلت شما نیانجامد شما را درگیر عشقی نافرجام خواهد کرد و عمر و جوانی شما را هدر خواهد داد.
پس تا حل مسئله که برگشتن سر خانه و زندگی آن خانم باشد و یا وقوع طلاق، شما میتوانید صبر کنید ولی نه شرعا و نه عقلا و نه قانونا نباید با او ارتباطی هرچند برای ارائه راه حل داشته باشید تا او در یک فضای آرام تصمیم و اقدامات خود را برای زندگی خود انجام دهد و بعد از همه اینهاست که اگر طلاق صورت گرفت باید شما تحرکی از خود نشان دهید.
در انتها توصیه ما به شما و همه جوانان این است که اگر قصد ازدواج دارید پیش از اینکه وارد مذاکره با طرف مقابل شوید و به دلیل احساسات پرشور جوانی از لحاظ عاطفی وابستگی ایجاد شود از همان ابتداء و قبل از ایجاد وابستگی، والدین خود را که بخش مهمی از جریان ازدواج شما را آنها به عهده دارند وارد جریان خواستگاری کنید تا با دیدی بازتر و به دور از احساسات برای آینده زندگی خود تصمیم بگیرید.
با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما...