مادر مسیحی

11:51 - 1401/06/07

من پدرم مسلمون  و مادر مسیحی، چند سال پیش پدرم توی یه تصادف مرد و الان مادر با یه مرد مسیحی ازدواج کردن من خودم مسلمونم و مادرم و خانواده مادرم خبر ندارن بخاطر تعصب زیادی که دارن 

از وقتی که مادر با ناپدریم ازدواج کرده من خیلی تحت فشارم ناپدریم مجبورم می کنه باهاش مهمونی هایی برم که  جای مناسبی نیستن  و مجبورم می کنه پسری که مد نظرشه حرف بزنم و توجهشو جلب کنم و اگه این کارو نکنم بعدش که بیام خونه حسابی کتکم می زنه مادرمم کلا هیچی نمیگه 

واقعا خسته شدم از این شرایط نمی دونم چطور باید کنار بیام با این شرایط 

---------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/218764
تصویر عطوفی
نویسنده عطوفی در

سلام و درود خدمت شما کاربر گرامی

بسیار خوشحالیم از اینکه به مجموعه ما اعتماد کردین و سوالتون رو با ما مطرح فرمودین.

در ابتدا باید خدمتتون عرض کنم که واقعا متاسفم از فوت پدر عزیزتان. انشاالله که با صلحا محشور شوند. همچنین خدمت شما تبریک میگم بابت انتخاب دین اسلام آن هم در این شرایطی که امکان داشت  هر کسی جای شما بود، چنین انتخاب و جسارتی نداشت. از سوالتان مشخص است پای انتخابتان مانده اید و این جای بسی خوشحالی و شکر دارد. احسنت برشما. اما از اینکه در شرایطی هستید که نمی دونید چطور باید رفتار کنید، خب به شما حق میدم که از این شرایط خسته شده باشید.

برای پاسخ بهتر به سوال شما کاش می دانستیم اولا سن شما را؟ همچنین سنی که پدرتان را از دست داده اید؟

ایا خواهر و برادر دارین؟ آنها چه دینی دارند و چطور با ناپدری خود رفتار می کنند؟ ایا در سن نوجوانی هستین یا جوانی؟

بنظر می رسد در این مدت که مسلمان بودنتان را از مادر و همسر مادرتان پنهان نموده اید در این زمینه به هدفتان رسیده اید که تا به حال آنها متوجه مسلمان بودنتان نشده اند...

اما شما رو میخواهم ببرم به اولین روزهایی که مسلمان شدین. آیا با تصمیم خود اسلام آوردین؟ آیا برای این انتخابی که کردین اهدافی داشتین؟  از تلاش شما برای نگهداشتن دینتان مشخص است این از انتخاب خودتان بوده. در ذیل این مطلب چند نکته را خدمتتون عرض می کنم؛

1.افرادی که گریزان از موقعیت های رشد دهنده و توسعه دهنده وجود خود هستند، انتخاب هایی دارند شبیه گذشته، تکراری و انتخابی که در آن هیچ رشد و حرکتی در آن اتفاق نمی افتد، این افراد از موقعیت های ابهام دوری میکنند. اما افرادی که دنبال رشد و حرکت و پویایی هستند انتخاب هایی دارند که میدانند برخی پیامدهای های آن پیش بینی شدست و برخی پیامدها پیش بینی نشده و غیرقابل کنترل است. بنابراین در زمانهای پیشامد غیر قابل کنترل، بجای غصه و ناراحتی و اجبار به فشار محیط، دست به تغییر و حل مسایل میزنند.

2.  همانطور که میدانید مسیحیت هم یک آیین یکتاپرستی و ابراهیمی است که در آن نیز توصیه به اخلاق  و احترام به دیگران می­شود. مسیحیت دین مادرتان و همسر ایشان و نیز حاصل انتخاب آنها می­باشد و دین اسلام دین شما و حاصل انتخاب شماست. بنابراین بهتر است نگاه خود را اولا نسبت به مسیحیت تغییر دهیم، ثانیا بدانیم مسئولیت انتخاب هر فردی با خودش است.

3.همچنین بهتره این نکته  را در نظر داشته باشید، زمانی که افراد، هدفی را انتخاب می­کنند اگر بر آن هدف مصمم باشند، برای آن تلاش می­کنند و موانع راه را کنار میگذارند و حرکت در مسیر آن هدف، باعث خشنودی و رضایت درونی آن ها میگردد هرچند که آن مسیر، پُر از صخره های سخت باشد. اما اگر بر خلاف آن هدفی که برای خود برگزیدند، حرکت کنند، دچار اضطراب و نگرانی می شوند چرا که مدام با خود، خودگویه های سرزنش کننده دارند که چرا هدفم را گم کردم؟ و چرا و چرا... مدام در حال خودسرزنش گری.

از مجموع  نکات بالا؛  شما  با اختیار خود هدفی ( ظاهرا بر خلاف نظر دیگران) برگزیدید،  مشخص است برایتان مهم است و برای آن تلاش می کنید اما در این مسیر برایتان موانعی پیش آمده که شما را خسته کرده و در کنار آمدن با آن دچار تردید شدید و گاهی مجبور به انجام کاری که دوست ندارید می شوید. برای خود مشخص کنید که شما پای هدفتان هستید یا نه؟ اگر هستید که این موضوع مشخصه، پس بهتره مواردی که در ذیل این سخن گفته می شود را حتما در نظر بگیرید؛

1. ببینید احترام به والدین و اطاعت از آنها از واجبات دین اسلام به شمار می رود ( حتی اگر والدین خلاف دین شما را داشتند) اما اسلام در بحث اطاعت از والدین حدودی را در نظر گرفته که اطاعت از والدین در امور حرام جایز نیست. مثل رابطه با نامحرم. لذا شما لازم نیست در این مورد اطاعت کنید. اما در مسئله احترام هیچ محدودیت و قیدی در نظر گرفته نشده است. لذا بنظر میرسد شما با در نظر گرفتن نکات بعدی بتوانید بر روی تقویت رابطه خود با آنها مهارت کسب کنید. در واقع از ورودی محبت و احترام به ایشان وارد رابطه شوید تا بتوانید آنها را مجاب کنید.

2. نکته دیگر بنظر میرسد شما در پی اشتراکات دین اسلام و مسیحیت باشید و روی آنها تاکید کنین چه کلامی و چه غیر کلامی. به فرض مثال محبت و احترام به دیگران که در دو دین به آن تاکید شده. شما میتوانید طبق روایات روی این موارد تحقیق و بررسی داشته باشید و به صورت عملی به آنها نشان دهید. همچنین می توانید با قولی لین با انها گفتگو کنین نه به آن صورت که متوجه دین شما شوند. صحبت از اشتراکات محبتی اولا در شما و بعد در آنها ایجاد می شود.

3. بیشتر تعارضات والدین با فرزندان در اینست که والدین به نظر خود صلاح کار فرزند خود را می خواهند. شما در رفتارهای ایشان این نکته را در نظر داشته باشین که آنها به این نیت وارد می شوند. این نوع نگاه شما در این حین باعث آرامش شما میشود در نهایت شما میتوانید با رفتاری درست وارد بحث با آنها شوید بدون مجادله کلامی و رفتاری و این رفتار با ارامش همراه با محبت شما باایشان کارسازتر است.

4. به خاطر بیارین  روزهای بدون تنشی را که شما توانستید در کنار آنها به اعمال عبادی خود برسید و به یاد بیارین که چگونه در این زمینه موفق بوده اید. پس می توانید آن تکنیک های موفقیت آمیز را تکرار کنید.

5. برای کسب مهارتهای مقابله ای در برابر سختی ها تلاش کنید. مطالب مربوط به مهارتهای مقابله ای مطالعه کنید و سعی کنید آنها را به کار بگیرید. به فرض با توجه به نکات بالا میتوانید مهارت پذیرش را در خود ایجاد کنید.

6. باانجام اعمال عبادی می توانید از خداوند صبربیشتر در سختی ها طلب کنید.

موفق و موید باشید.