سلام انگارخودم رو چشم زدم ! چندوقت پیش اومدم نوشتم ازیه پسر تودانشگامون خوشم اومده بعو خودم روقانع کردم و... واقعا همینطور بود حتی چندوقت پیش بود که گفتم با یه خواستگارداشتم به نتیجه میرسیدیم که دیگه حتی بهش فک نمیکردم ...اما چندروزپیش برده بودنمون از طرف دانشگاه یه سمینار اونم بودش .دوباره اومده توی فکرم :( اونجا یه غرفه تونمایشگاه داشت بعد من و دوستام رفتیم برامون توضیح داد من که اصلا باهش حرف نزدم :(یعنی اصلا روم نشد باهاش حرف بزنم:( من کلا تو حرف زدن باپسرا خیلی خجالتیم :( دوست ندارم اینجوری باشم:( حتی یه چیز ساده رو هم نمیتونم بهشون بگم:( به نظرم خیلی بده اینجوری :( وقتی داشت توضیح میداد همش سرش پایین بود ..احساس کردم یه لحظه میخواست سرش رو بالا بیاره ومن رو نگا کنه ولی دوبارهسرش رو انداخت پایین.نمیدونم شاید من اینجوری فک کردم:( الان که رفتیم اینجا بیشترخوشم اومد ازش :( به دوستام هم که میگم اونا هم میگن خوششون میاد ازش وخیلی پسرخوبیه و...امروز اصلا حوصله نداشتم :( فک کنم به خاطر اینه که جدیدا خیلی احساس تنهایی میکنم و این حس دوست داشته شدن خیلی تووجودم زیاد شده:( وجدیدا حس میکنم هیچ کس خوشش نمیادازم:( ناشکری نمیکنم هیچ مشکلی نیست خدامنو ببخشه ایقدر ناشکری کردم:( ولی اصلا الان که نزدیک عیده حال وهوای عید رو ندارم اون قضیه هم که بهم خورد الان فک میکنم اگه بهم نمیخورد الان این عید خیلی متفاوت میشد! من اصلا اون پسر رونمیشناسم نمیدونم حتی نماز میخونه یانه:( ولی دعامیکنم اگه نمیخونه خدا کمکش کنه بخونه..دلم میخوادبرم یه جای دیگه:( میخوام دیگه اصلا توزاویه ذید اون پسرقرار نگیرم ولی همش میبینمش :( تازه تو کلاس آزمایشگاهمون هم هستش :(اعصابم خردشد .چی کارکنم؟
بچه ها اون پسره که گفتم دیروز از کنارش رد شدم لبخند میزنه سلام میکنه باوجود اینکه قبلا اینکار رو نمیکرد اصلا سلام نمیکرد..باوجود اینکه دوستم گفته بود پشت سرمون حرف زده البته من باور نکردم که این حرفا رو زده باشه اگه حرف زده بود سلام نمیکرد درسته؟ چون از حرفی که شنیدم زده بود ناراحت شدم
خیلی میترسم همش الکی بهش فکر کنم بعد آخرببینم همش فکرام الکی بوده . ولی وقتی احساس تنهایی میکنم اون میاد توفکرم . واقعا مسخره است به هیچ کدوم از بچه های کلاسمون توجه ندارم و اصلا نمیفهمم کی هستن کی نیستن ولی این همش حواسم هست کی میاد ومیره.:( بقیه اگه سلام کنن عادیه ولی اینو میخوام الکی براخودم جداکنم ... تقصیر خودشه هی نگاهشو احساس میکنم شایدم اشتباه میکنم نمیدونم .. فکر اینکه سال دیگه درسم تموم میشه و اگه همه فکرام الکی باشه واون براخودش بره یا با یکی دیگه عروسی کنه ومن تنها بمونم واقعا اذیتم میکنه یا اینکه من عروسی کنم بعد بفهمم اون دوستم داشته..
کاش آدما از دل هم خبر داشتن...
سلام سرونازجان ...ممنون ازنظرت
به نظرم دخترا خیلی ساده تر هستند .... من گفتم دیگه فراموشش کردم وفهمیدم تقصیر خودم بوده! اگه این قدربهش دقت نمیکردم هیچ وقت نمیفهمیدم نگام میکنه یا نه ... چون چندبار دیدم بهم نگا میکنه و چندباردیدم اتفاقی نبود بهش دقت کردم درصورتیکه اصلا قبلا نمیفهمیدم کی میاد وکی میره!
الانم تصمیم گرفتم دیگه به رفتار هیچ کس توجه نکنم و جایی بشینم که نبینمش چون اعصابم ازدست خودم خردمیشه ... الانم حس میکنم نگا میکنه بعضی وقتا و یه بارهم که ازش سوال پرسیدم خیلی هول بود ومعلوم بود استرس داشت ولی دیگه اصلا برام مهم نیست چندتا چیزهم درموردش شنیدم ... نمیدونم البته راسته یا نه
من فقط از ظاهر ورفتارش خوشم اومده بود واینکه چرا همش نگا میکنه ؟؟ ولی درس گرفتم کلی ازاین موضوع ... اصلا شاید نگاهاش نگاهای خوبی نبود ه باشه ... و واقعا به این حدیث رسیدم "نگاه به نامحرم تیر زهرآلودیست ازجانب شیطان ... "
پسرا موجودات ساده ای هستن ... اما اونا هم مثل ما نیاز به عشق دارن !!!
.. وقتی نیاز دارن و شرایطش رو ندارن اکثرا دخترا رو سر کار میذارن.. !!!
چه طوری ؟؟
این طوری ...
با نگاه هاشون با رفتارشون و ..
بعد که شرایطشون مهیا میشه عقل رو میذارن کنار اون احساس ها و چشم هاشون رو هم حسابی باز میکنن .. جوری که همه دخترای دور و بر رو در بر بگیره ...
اینجاس که دست به انتخاب همسر میزنن که که بیشتر مواقع اون دختر اول نیست ... در واقع اانتخاب اول تو اون شرایط فقط و فقط استارت کارشون بوده وبس...
نتیجه :
پس خودت رو درگیر این بازی ها نکن ... چون قول میدم بهت بازنده ای.............
با سلام
همیشه یه نکته میتونه توی تصمیم گیریهای آنی و لحظه ای کمکمون کنه
درست شما همون نتیجه ای را گرفتین که بابتش هزینه زیادی پرداخت کردین
و میتونستین با کمترین هزینه به این نتیجه دست پیدا کنید
هیجانی نشدن و احساسی برخورد نکردن یک اصل مهمه
همیشه اونی که در حقیقت و واقعیت هست را با نگاه اولیه و برخورد های سطحی نمیشه پیدا کرد.
به یاد داشته باشیم دروجود خود ما چیزای با ارزشی نهفته هست که با درایت و هوشیاری میشه بهشون رسید.
عزیزم معمولا سعی کن تا می تونی در دسترس نباشی.همچنین حواست باشه پیشنهاد از جانب تو مطرح نشه
اون اگرشما رو بخواد خودش قدم پیش میزاره
ممنون. نه من که نمیرم بهش پیشنهاد بدم واقعا در شان یه دختر نیست هرچقدر هم یه پسر رو دوست داشته باشه بره بهش بگه ............. منم گفتم دیگه بی خیالش شدم دیگه زیاد خوشم نمیاد ازش واقعا من هیچ شناختی ازش نداشتم چند تا چیز ازش دیده بودم که خوشم اومده بود ولی الان یه سری رفتارا ازش دیدم که خوشم نیمد . بیشتر به خاطر تنهایی بود که بهش فک میکردم واینکه دوستام تو دانشگاه پسرا بهشون پیشنهاد میدن و... میدونم این کار درستی نیست ولی خب وقتی میدیدم اونا یکی رو دارن که به فکرشونه بیشتر از تنهایی ناراحت میشدم الانم هستم آخه ما تعداد دخترای کلاسمون کمه بعد تقریبا همشون یه جورایی با پسرا ارتباط دارن! یا اس ام اس یا تو فیس بوک یا دوست شدن و... ولی من دوست دارم همونطور که خودم به پسرا توجه نمیکنم و تاحالا هیچ ارتباطی نداشتم همسرم هم اینجوری باشه فک میکردم این پسرهم همینطوره ولی ظاهرا اشتباه کرده بودم چون تو فیس بوک با یکی از دخترای کلاسمون دوست شده بود . شاید بعضیا بگن مگه چیه یا عادیه ولی من اینجوری دوست ندارم .
دوست گلم خوشحالم که انقدر سنجیده رفتار می کنی.حتما لیاقت بهترین ها رو داری و خدا هم مطمئن باش که تنهات نمیزاره تو یه موقع که حتی فکرشم نمی کنی بهترین رو برات رقم میزنه.
موفق باشی
ممنون عزیزم ایشاا... شماهم خوشبخت بشی وبه خواسته دلت برسی .برا منم دعا کن
حق داری عزیزم. تنهایی خیلی سخته. وقتی به دوران مجردیم فکر می کنم درکت می کنم.
یکی از راه های در اومدن از تنهایی مطالعه کتاب هست که من سرگذشت زندگی عارفان مثل آیت الله بهجت رو بهت معرفی می کنم.
گشت زدن تو اینترنت و خصوصا این سایت هم می تونه وقتتو پر کنه.
کلا سعی کن بیکار نمونی تا این احساست هم تشدید نشه! وگرنه اگه تو این تنهایی هات زیاد غرق بشی امکان داره برای آیندت هم نتونی عاقلانه و درست تصمیم بگیری.
ممنون .دوست خوبم
من تصمیم گرفتم کارای دیگه انجام بدم که همش به تنهایی و... فک نکنم.راستش حالا فهمیدم که فقط عشق که نیست .زندگی قرار نیست که یکی دو روز باشه ا دلم هم نمیخواد قبل از ازدواج عاشق بشم! عشق بعد از ازدواج به نظرم پایدارتره
درمورد اون پسر هم کلا بی خیال شدم .چندتا چیز ازش دیدم فهمیدم اونقدرها که نشون میده بی توجه به دخترا نیست
بااینکه وقتی ازش سوال پرسیدم خیلی هول شده بود و معلوم بود استرس داشت . من فکرمیکردم نسبت به دخترا بی تفاوته همین هم برام جالب بود ولی ظاهرا اینطور نبوده ....
معلومه دختر عاقلی هستی
تا قبل از اردواج همون طور که گفتم وقتت رو پر کن
می تونی اگه فرصتشو داری به یه کلاسای دیگه ای هم غیر از کلاسای دانشگاه بری مثل قرآن، هنر، زبان و ...
اما یه وقتی هم داشته باش برای شرکت تو مهمونیا ومجالس و مراسم ها
بهتره تنها محیطی که توش حضور داری دانشگاه نباشه گلم!
خانوم گل نسترین ...کی گفته پسرا راحت عشقشون رو فراموش میکنن ؟؟؟؟
هر کی گفته یعنی عاشق نشده ......
خودم دیدم ...........................واقعا اصلا فک نکنم عاشق بشن خیلی کم پیش میاد
پس من اینجا چی کاره هستم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اره خوب بعضیا نمیشن ولی خوب خیلیا هم مثل من احساسات دارن ...جدی میگم
جمع نبندید
نه مشگل من اینه که بسرا عاشق نمیشن
اگه عاشق میشن راحشو به منم بگو مممنون
سلام دوست من
برای چی میخواهی این راه ها رو بدونی
زمانی که امادگی عاشق شدن رو داشتی عاشق شو نه زمانی که تنهایی
امیدوارم مشگلت حل بشه ولی از من میشنوی بیخیال این بسر شو تا موقعیتت تو دانشگاه خراب نشه ما دخترها خیییییلییییییی ساده ایم و زمانی که عاشق بشیم کر و کور میشیم ولی بسرا عاقلانه عاشق یه دختر میشن اونم بعید میدونم تازه تمامی این ابراز علاقه ها بخاطر این نیازاشونه تازه بعد ازدواج عاشق طرف میشن نه قبلش
بیخیال امیدوارم عاقلانه تصمیم بگیری
ممنون.عاقلانه تصمیم گرفتن واسه ما دخترا خیلی سخته..........................
نه من قبلا خیلی رویا بافی میکردم درمورد همه چیز هم چنین در مورد این پسر .ولی الان خیلی کمتر شده فقط خوشم میاد ازش ........پسرخیلی خوبیه
امروز یه مساله ای پیش اومد رفتم ازش یه سوال پرسیدم ...................
بچه ها دعا کنید اگه اونم دوستم داره و به صلاحه به هم برسیم .ولی دراین مدت هم سعی میکنم خودم رو قانع کنم که ممکنه قسمت من کس دیگه ای باشه و خدا کس دیگری رو برام قرار داده باشه ..............................
ایشاا... همه خوشبخت بشیم
ببین جانم امیدوارم زمینه گناه رو براش اماده نکرده باشی بخاطر همین هرگاه اتفاق افتاد بری ازش چیزی ببرسی یه نگاه به خودت کن ببین از نظر شرعی هیج مشگلی نی که اگه با اون رو درو شدی درخواست اشتباهی مثل دوستی ازت بکنه
ببخشیدا سریع حرفمو زدم
ناراحت نشی برات دعا میکنم
نه خواهش میکنم .ممنون
نه کاملا عادی پرسیدم وپوششم هم مشکلی نداشت
همیشه ما دخترا ضربه عاطفی میخوریم
هر چقدرم بگیم بش فکر نکن......انگار ذهن بیشتر عاشقه خیال بافی میشه
آره دقیقا...................... پسرا اصلا اینطوری نیستن اگه هم عاشق بشن زود میتونن فراموش کنن ...............
بسمه تعالی
سلام دوست خوبم
به این احساسات توجهی نکن .چون واقعا برای ما دخترا مثل سرابه میمونه و گول زننده است . یک مدت همه ی احساسات و افکارمونو توی خلوت بیهوده سرمایه گذاری میکنیم روی کسی که از همه جا بیخبره .و بعد یک مدت با دیدن حقیقت از همه چیز سرد میشیم.
دوست خوبم سعی کن برای حفط آرامش و سلامت روحی خودت توی مسیر ی که انشالله میخوای نیمه ی گمشدت رو پیدا کنی توی محیط اطرافت دنبال شخص خاصی نگردی دنبال پیدا کردن معیارهای خودت باشی مثلا ببینی چه چیزی توی اون آقا هست که شما رو جدب خودش میکنه . وقتی اینو بدونی این دنیا ی به این بزرگی که خدا برای ما خلق کرده مطمنا آدمهای خوب زیادی توی مسیر زندگی شما قرار میگیرند که خصلتهای مورد نطر شما رو دارند که شما رو مجذوب خودشون میکنند .دنیای شما وسعت پیدا میکنه و آرامشتون لحظه به لحظه به خاطر این فکر که آیا این آقا به شما فکر میکنه یا نه در تلاطم نیست و روان آسوده تری خواهید داشت .به خدا اعتماد کنید تا به آرامش برسید .خودش یکی از همین بندگان خوبشو سر راهتون قرار میده.
موفق باشید
سلام عزیزم ممنون از راهنماییتون . حتما کسی که به خدا اعتماد کنه نتیجه اش هم به نفع خودش میشه............
منم سعی میکنم کمتر احساساتی بشم و فک نکنم اون تنها کسیه که میتونم باهاش باشم
از خدا میخوام به همه کمک کنه تا زودتر نیمه گمشده شونو پیدا کنن
سلام عزیزم
خواهرانه بهت میگم به نظر من این فقط یک احساسه که براساس آنچه که در ذهنت دوست داری و برخیشو از رفتار این آقا دیدی بهش مبتلا شدی!!!
ما دختر خانوما همینیم دیگه دیر میفهمیم همه چیزهایی که فکر میکنیم در بیرون واقعیت دارن فقط چیزی جز رویاها و افکار خودمون نبودن!!!
بخاطر این احساس واقعیات را ندیده نگیر و به خواستگاران درست فکر کن.
خوشبخت شی ان شاءالله
سلام.ممنون شماهم همین طور
امان از دست این رویابافی های دخترونه ..............................
سلام اینکه در حرف زدن با پسرا خجالتی هستید جزو صفات خوب شماست. کاش همه دخترا مثل شما بودند. البته معمولا چنین هستند. من که این جمله شما رو خوندم کلی انرژی گرفتم.
و این رفتار شما قابل تحسین است.
البته معلوم نیست ایشان هم بشما علاقه دارند یا نه و حتی اگر علاقه داشته باشند چون معلوم نیست روزی با شما ازدواج کنند پس بهتر است بیش از این سرمایه گذاری روانی و عاطفی نکنید.
ممنون . واقعا؟؟؟؟ولی من فک میکردم الان دیگه کسی از دخترای اینطوری خوشش نمیاد ...
واای معذرت میخوام ازین همه غلط املایی
تقصیر خودمه قبل ارسال مطلب رو چک نمیکنم
یکی تعریف میکرد دختر خالش بهش اسس داد گفت یه کلا و رک بگو
منو دوست داری یانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طرف شکه شده بود گفت به چشم خاهری آره
بعد جواب گرفته : خیلی نامردی من همیشه به تو فکر میکردم فکر نمیکردم اینقدر بی احساس باشی ؛ من دارم گریه میکنم و اس میدم و ....
یعنی خیال میکرده پسر خاش هم دوستش داره !!! در نتیجه خودش هم دچار شده !
امیدوارم شما اینطوری نباشین !!
یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگم من باهاش حرف هم نزدم من برم بگم دوستم داری یا نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اونقدر عقلم میرسه که این کاررو نکنم
منظورتونو نفهمیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گا نسترن@
میگم شما دوستش دارین
چه بسا اون از شما حتی بدش هم بیاد
بیخیال این عشق محال !!
خودم میدونم ممکنه خوشش نیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
براچی بدش بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلشم بخواد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه میدونستم خوشش میاد یا نه که مشکلی نداشتم .تاحالا هم فراموشش کرده بودم گفتم که الان که دوباره دیدمش دوباره اومد توفکرم !!!!! اونقدرهم عاشق ودلباخته اش نیستم که خودمو جلوش کوچیک کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!1
گفتم خوشم اومده ازش شما تاحالا نشده ازیه نفر خوشت بیاد؟!!
واااااای چه اتفاق بدی ....
ایشالله هیچ دختری بهم ابراز علاقه نکنه ...
چون تو رو دربایستی بهش میگم منم همینطور...
اخی چقدر دل نازک
ولی مواظب باش اگه اتفاق افتاد سریع جواب نده و دل نبند چون ادم های ساده دوست داشتنیا
ممنون عزیزم حتما .شما هم دعا کن برام
چقدر غلط املایی !!
سلام دوست عزیز
باید سعی کنی عادی رفتار کنی.هرچند همین کم محلی ها و با دیگران حرف نزدن باعث میشه پسر بیشتر جلبتون بشه و بیاد جلو چون این ذات پسر هست که دوست داره با دختر مغرور بیشتر آشنا بشه و اونو بدست بیاره.
پس تا موقعی که نیومده جلو اصلا بهش فکر نکن فقط برا اطمینان خاطر خودتون یه تحقیق نامحسوس در مورد اعتقاداتش بکنید تا بتونید مطمئن تر جواب بدین.
تنهایی دردی هست که همگی ما دچارشیم موقع تنهایی باید به خدا پناه ببری و با اون حرف بزنی(عبادت) مطمئن باش دیگه احساس تنهایی و دلبستگی همینجوری براتون پیش نمیاد.موفق باشید
ممنون. من واقعا عادی رفتار میکنم.اون اصلا فکرشم فک نکنم برسه که من خوشم اومده ازش. خب درسته با خدا حرف زدن خیلی تاثیر داره ولی بازم این حس رو دارم:(
سلام بر خواهر خوبم....
من به شدت موقعیت شما رو درک میکنم ...با شرایط بدترش ..که لازم نیست توضیح بدم ...
فقط چندتا توصیه برادرانه براتون دارم...
در مورد تنهایی درست میگی ...به شدت تنهایی چیز سختیه و ادمو از پا در میاره ....حتی نیاز عاطفی به نظر من از نیاز جنسی خیلی خیلی خیلی مهمتره ...بودن یک همراه و هم صحبت به شدت میتونه ادمو اروم کنه ...مشکلاتش رو رفع کنه ...میتونه ادم باهاش درد دل کنه ...و ادمو خالی کنه ....
اما با تمام این حرفها ...باید صبر کرد و تحمل ....چون خودم دردتو میفهمم اینا رو گفتم
در مورد خجالتی بودنت باید بگم ...من هم همینطوری هستم و بازهم این موضوع کار رو سخت تر میکنه ...اما خجالتی بودن دو مرحله داره ...یکی جنبه حیا هست و دیگری خود خجالتی بودن....
باید خیلی مراقب بود که این دو موضوع خیلی به هم نزدیک هست و اگه قراره خجالتی بودن خودمون رو درست کنیم ..یه وقت حیامون هم از بین نره ...اما به نظرم برای درست شدن خجالتی بودن باید تو اجتماع بیشتر باشید ...بیشتر حرف بزنید ...اوایلش خیلی سخته اما بعد از یه یه مدت یواش یواش درست میشه ...اصلا نگران نباشید ...فقط باید بخوای که درست بشه ...
در مورد اون اقا پسر هم باید بگم ...سعی نکن از خودت فرار کنی ....اینجوری هیچ چی عوض نمیشه ...سعی کن تو فکر و ذهنت کاملا این موضوع رو حل کنی .....یه چیز کوچیک درباره خودم میگم ...من از یکی از دخترای دانشگاهمون خوشم اومده بود و میخواستم فراموشش کنم ولی از وقتی که تصمیم گرفتم فراموشش کنم و کمتر ببینمش ....موقعیت هایی عجیب پیش میومد که میدیدمش ...و این بیشتر عذابم میداد ....ولی خوب بالاخره این موضوع رو فراموش کردم ...و الان با دیدنش دیگه مشکلی برام ایجاد نمیشه ....تازه خیلی اتفاقای دیگه ای هم افتاد این وسط ...اما تا همین حدش که گفتم کافیه....
پس اینو بدون که باید یه یه جوری از اون اقا پسر مطمئن باشی که بیاد جلو یا کلا ازش قطع امید کنی و مثل بقیه افراد باشه برات ..... با این بلاتکلیفی فقط خودت ذره ذره عذاب میکشی
سوالی بود در خدمتم
یاحق
ممنون .آره به نظرمنم نیاز عاطفی خیلی مهم تره .خوب من چجوری ازش مطمین بشم؟ من نمیتونم برم چیزی بهش بگم تازه اگه یه رفتارعادی هم داشته باشه من ممکنه اشتباهی بذارم به حساب اینکه ازمن خوشش میاد . فک نکنم اون اصلا به ازدواج فک کنه .نمیدونم...مثلا برم ازش جزوه بگیرم؟!!
اون خجالتی بودن اصلا نمیتونم حلش کنم من قبلا با دوستام هم راحت نبودم ولی الان خیلی خوب شدم تو جمع دخترا حرف میزنم و رابطم خیلی خوب شده ولی با پسرا نه!!!!!اصلا نمیتونم یه چیز عادی بگم .مثلا دوستام راحت میرن جزوه میگیرن یا سوالی داشته باشن درمورد کلاس و..میپرسن ولی من اصلا!!!!!!!!!!!!!