وابستگی بیجا....

10:12 - 1393/05/14

سلام به همه

من رویام.23 سالمه و دانشجو و مذهبی.بیش از یک سال با آقایی آشناشدم تو ی دانشگاه.ایشون اولین مردیه که من بهشون علاقه مند شدم .البته این علاقه یه علاقه مخفیانس.یعنی خدارو شکر تا حالا هیچ کس حتی خودشون از این موضوع با خبر نشدن.

راستش من به ایشون احساس وابستگی شدیدی پیدا کردم.علاقه من به ایشون زندگیمو بهم ریخته .نه دیگه حوصله کاریو دارم نه می تونم درس بخونم.اعصابم بهم ریخته.بدتر از اون....

بهتر نگم....

نمی دونم ولی رفتار های ایشونم منو بیشتر دچار سوءتفاهم می کنه.راستش زیادی با من مهربونه و به من توجه داره.البته می دونم این نشانه علاقه نیست و معمولا آقایون از این رفتارا در برخورد با جنس مخالف از خودشون نشون می دن البته من تو این مدت که با ایشون اشنا شدم ندیدم با کسی چنین رفتارایی بکنه.

به هر حال دچار بلاتکلیفی شدم و واقعا نمی دونم چیکار کنم.

البته من تو این یه سال ایشونو نتونستم اونجوری که باید بشناسم یعنی من نمی دونم ادم معتقدی هست یا نه ....شاید نباشه. به هر حال این مهم ترین ملاک منه .شاید اگر ایشون قدم جلو بذاره من ببینم اینجوری نیست ردش کنم.و از همینم می ترسم .واقعا تو این یه سال حرف نا مربوط یا رفتار بدی از ایشون ندیدم ولی این دلیل نمی شه که آدم درستی باشه.

به هر حال دوست دارم از این بلا تکلیفی در بیام.راستش شرایط زندگی من داره تغییر می کنه و چند و قت دیگه من به دانشگاه دیگه ای می رم و می ترسم ...می ترسم این فکر که شاید ایشون همسر مناسبی برای من بوده و من تلاشی نکردم ولم نکنه.

به نظرتون کاری از دست من بر میاد؟! البته خواستم واسطه جور کنم ولی نشد آخه هیچ کسو نمی شناسم که با ایشون دررابطه باشه و البته مورد اعتماد من.

حداقل بگید چه طوری می شه این علاقه رو در خودم از بین ببرم؟

راستش خواستم ازدواج کنم ولی فعلا خانوادم شرایطشون جور نیست و سر همین قضیه هم فعلا با ازدواج من مخالفن....راستش من توقعاتم پایینه و چیز زیادی از زندگی نمی خوام.مادیات برام مهم نیست.با خودم عهد بستم کسی که اومد خواستگاری با 14 سکه بدون مراسم قبول کنم و حالا که فعلا خانوادم مخالفن و من کاری از دستم بر نمیاد.

بعضی موقع ها به خدا می گم :اگر من به گناه افتادم روی حساب من نذار ،خانوادم مانع ازدواج منن.....ولی می دونم اینا همش بهونس.

 

 

http://btid.org/node/35810
تصویر احلام
نویسنده احلام در

سلام

 

به نظرم این صبر کردن تنها نتیجه ای که داره اینه که شما فرصتهای خوب ازدواج را از دست می دین. به جای اینکه فکرتون را درگیر این مسائل کنین ، به این مساله توجه کنین که بهترین سال های عمرتون را دارین روی چه چیزی یا چه کسی سرمایه گذاری می کنین . ببینید چه نتایجی برای شما داره و چه نتایجی برای ایشون.

این نوع دوست داشتن ، وهمی است . اعتیاد آور است . در یک بازه زمانی به شما انگیزه کار و فعالیت می دهد و در یک بازه زمانی شما را افسرده خواهد کرد و احساس پوچی و بی هدفی ارمغان آن است .

اعتیاد آور از آن جهت گفتم که ترک این توهم سخت است و هرچه بیشتر ادامه پیدا کند سخت تر می شود و سالیان سال در یاد شما می ماند .

شاید طرف مقابل شما ، رفتارهایی داشته باشد که این توهم عاشقی را در شما موجب شده اما وقتی که بعد از گذشت یک سال و بیشتر ، قدمی برای خواستگاری رسمی برداشته نشده است  ، این رفتارها جز به دلیل احترام شاید به خاطر نوع شخصیت شما ، نمی تواند باشد . مطمئنا به دلیل خواستن و انتخاب کردن شما نیست.

 

اینکه شاید مشکل دارد و به قول مهرسا ، هزاران شاید دیگر نشانه این است که احتمال سرگرفتن رابطه ای رسمی که بخواهد به ازدواج ختم شود بسیار کم است و شاید در حد فرض محال.

نگران آن روزی هستم که ایشان را همراه با کسی دیگر ببینید .

 

تصویر tak
نویسنده tak در

سلام رویا جون ممنون از اینکه ازم خواستی بیام اینجا....حقیقت مشکل شما مشکل منم هست ولی فکر میکنم نوع دیدگاهمون نسبت به این قضیه فرق داشته باشه.......به نظر من آدم وقتی یه نفرو دوست داره اون دوست داشتن رو نباید کنار بذاره نه جا بزنه جلو همه که یکی رو دوست داره...به قول دکتر شریعتی دوست داشتن آرام.باوقا و سنگین...من نمیدونم این آقایی که شما بهش علاقه داری چند سالشه ولی گاهی اوقات ما یه چیزایی رو زود میخوایم و عجله میکنیم در حالکیه ممکنه اگه صبر داشته باشیم زمان راه مناسب رو به ما نشون بده...حمید آقا اون پایین واستون نوشته اگه پسری دختری رو بخواد میره سراغش آره شاید اینجور باشه ولی بنظر من  گاهی اوقات خیلی چیزا مانع رفتن میشه مثلا:

1..شاید اون اقا شرایط ازدواج رو الان نداره...اون که نمیدونه شما کم توقع هستی فک میکنه مثل همه ی این دخترا یی که سطح توقعشون بلاست باید همه شرایط رو داشته باشه تا اقدام کنه..

2..شاید میترسه پا پیش بذاره..مثلا شاید فک کنه شما خودت کسی رو داری ..پس سعی کن بفهونی که هیچ کسی تو زندگیت نیست..

3..شاید شرایط خانوادگی ایشون فعلا مانع از این میشه که پا پیش نذاره....

4...شاید هنوز شما رو اونجور که باید شناخت نشناخته.........و هزاران شاید دیگه.........

دوست گلم بنظر من صبر داشته باش تا با گذر زمان با توکل به خدا همه چیز درست بشه تنها این زمانه که همه چیزو حل میکنه هم شرایط زندگی خودت بهتر میشه و هم میتونی بهتر تصمیم بگیری....

من خودم هم سن و هم درد شمام..23سال که زیاد نیست پس چرا عجله کنیم؟؟؟؟؟؟؟

نجابت خودت رو حفظ کن و بذار اون طرفت بیاد ...صبــــــــــــــــــــــر داشته باش و امیدت به خدا باشه.. برات بهترین ها رو از خدا خواستارم دوست گلم.

تصویر رویا...

سلام مهرسا جان.
پست شمارو خوندم خواهر خوبم.
با صحبتهاتون موافقم ولی صبر تاکی؟!!!! شاید واقعا ما دچار توهم شدیم.شاید واقعا علاقه ای وجود نداره.بلاخره مگه ما چه قدر می تونیم منتظر کسی باشیم؟به خصوص اینکه من یه ترم نهایتا دوترم دیگه وقت دارم بعدش همه چی تموم می شه و من می مونم یک سال نیم علاقه سر کاری!من از این دانشگاه به جای دیگه ای میرم.باز شما خانوادشونو و خودشونو می شناسی ولی من نه تمامی ارتباط من با ایشون دانشگاه بود.
من تصمیم گرفتم خودمو از این علاقه خلاص کنم هر جور شده چون مطمئنم به هر دلیلی جلو بیا نیست.
البته مجبورم این یکی دو ترمم تحمل کنم .
خودتم هم درد منی می دونی من چی می گم سخته کسی رو که بهش علاقه داری به این راحتی فراموش کرد ولی علاقه یه طرفه آدمو نابود می کنه ...
ان شاالله به خواسته دلت برسی.

تصویر tak
نویسنده tak در

سلام..

صبر خوبه واسه هر چیزی نگفتم تا ابد صبر کن گفتم عجله نکن..بنظر من برای خودت بازه زمانی مشخص کن مثلا همین دو ترم خوبه اگه بعد از این دو ترم خبری نشد بعد فراموش کن..

بله فراموش کردن سخته ولی واسه آدمای عاشق سخته نه واسه کسایی که دوست دارن....عاشق بودن با دوست داشتن خیلی باهم فرق داره  ولی متاسفانه اینجا تا یه حرفی میزنی همش از عشق و احساسات صحبت میکنن  و همه حرف از ناامیدی و نشدن و نخواستنه..که   من زیاد قبول ندارم....شما میتونی این آقا رو دوست داشته باشی حتی اگه بهش نرسی ..چون وقتی ادم یه نفر رو دوست داره بنظر من محاله بشه فراموشش کرد اون کسی میتونه فراموش بشه که ازش یه رفتار یا یه حرف ناشایست ببینی...در غیر این صورت شاید کم رنگ بشه ولی محاله ه ه ه ه ه فراموش بشه .....

راستی نوشته بودی به 14سکه و بدون مراسم حاضری ازدواج کنی و این قدر کم توقعی......کم توقع بودن خوبه ولی نه تا این حد اشتباه نکن مهریه پشتوانه ی دختره درسته خوشبختی نمیاره و نقش مهمی نداره ولی از نظر اسلام دختر باید پشتوانه خوبی داشته باشه بخصوص این زمونه ..میدونم اگه زندگی ادم خدایی نکرده خرابه بشه هزاران هزار سکه هم جبران عمر تلف شده ادم رو نمیکنه ولی مهریه نه کمش خوبه نه زیادش........مراسم رو هم هیچ وقت حذف نکن آدم تو زندگیش فقط یکبار عروس میشه  پس قشنگه خاطره داشته باشه مراسم سنگین نگیر ولی حذفش هم نکن ..بودن کسایی که اینکارو کردن بعد پشیمون شدن ولی هیچ چیز نمیتونه این پشیمونی رو جبران کنه.......موفق باشی

تصویر hamidseif
نویسنده hamidseif در

رویا خانم بزار به شما بگم که اگر پسری دختری رو بخواد حتما میاد دنبالش اما بعضی ها هستند روشو ندارند که بیان جلو شما باید غیر مستقیم به ایشون بگی یا حداقل مطمین باشی میخوادت اینه که به بهانه مختلف مثلا جزوه یا سوال کردن یا هر چیز دیگه ای متوجه بشی میخوادت یا نه اگه دیدی عکس العمل خاصی نشون نداد به راحتی فراموش کن و منتظر کس دیگه ای باش اگر هم مشکل مالی باشه پسری که بخوادت با همه چیز کنار میاد

تصویر رویا...

بازهم ممنونم....اما کاری که من انتخاب کردم که انجام بدم با توجه به صحبت های مشاور محترم وراهکارهای ایشون و البته صحبت های دیگر دوستان همون فراموش کردن این علاقه است....
راه های جذب مردو بکل قیدشو زدم چون من دختری نیستم که بخوام به زور خودمو به کسی بقبولونم چون اگر خدایی نکرده ایشون به طرف من کشیده بشه و من بفهمم اخلاق یا اعتقادات درستی نداره اون وقت بدون توجه به علاقه ام ایشونو مجبورم رد کنم و به نظرم این کار از لحاظ اخلاقی درست نیست که کسی رو وابسته کنی و بعد تو اونو رها کنی.و البته خجالتمم باعثش می شه .تو این یه سالم یه جورایی از خجالت والبته ترس از گناه یه جورایی از این آقا فراری بودم.
می مونه راه فراموش کردنش...
البته باید رو خودم کار کنم سخته ولی مجبورم .توی متنم گفتم که من فعلا خانوادم به خاطر شرایطشون بهم اجازه ازدواج نمی دن وگرنه فکر کنم این بهترین راه حل بود.

تصویر ساقی کوثر saghi67

سلام

اینکه شما بخوای بهش بگی علباقمند هستی که کار درستی نیست !!ممکنه درباره شما بد قضاوت کنه بعدشم اگر اون واقعا شما روبخواد باید از طریق واسطه یا خانواده اقدام کنه

تصویر رویا...

سلام به همه

واقعا ممنونم بابت نظراتتون...از مشاور محترم سایت هم ممنونم از راهنمایی عالیشون....

تصویر ستاره
نویسنده ستاره در

سلام خواهر گرامی

علاقه نیست فقط  باکمی درست فکر کردن فراموش میشه به این فکر کن که داری وقت وزندگی تو هدر میدی وعقب میافتی واون اقاهم که شاید  منظوری نداشته باشه شما هستید که کلا داری بادست خودت زمان هدر میدی برو به کارابرس دنبال موفقیت باش  اگر موقعیت خوب هست ازدواج کن و این مطمئن  اگه اقابخواد میاد جلو

تصویر anoosh
نویسنده anoosh در

سلام،

هميشه در شرايط سخت براي تصميم گيري همه ي را هارو در نظر بگيريد، اول راه هاي غيرقابل قبول رو حذف كنيد ( معمولا كار تموم ميشه! اما اگه نشد ) كار دوم اينه كه بهترين راه رو از راه هاي باقي مونده انتخاب كنيد. بعد از اين كار هم ديگه آخه و... نياريد ، بهترين راه معلومه...

در پايان كا براي راه هاي شبيه به هم ، توكل و استخاره راه حل مناسبي هست.

موفق باشيد

تصویر سروناز20

نظر مشاور رو قبول دارم....اما اگه تصمیم به خلاص شدن از. این احساس گرفتی از خدا بخوله مهرشو اگه قسمتت. نیست از دلت برداره...خیلی سریع جوابش رو خواهی دید.

تصویر mazhararamesh

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری...

 

 مخاطب گرامی! 

جناب مهدیار عزیز و مطهر، بهترین و زیباترین مشاوره رو براتون رقم زدند که همه نکته ها یکجا مد نظر می باشد

امید است به این نکته های ظریف و کاربردی توجه کنید و یقین بدونید این نوع مشاوره ها برآمده از اطلاعات علمی و اعتقادی توام با تجربیات کیفی هست 

 

موفق و موید باشید

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

دوست گرامی از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را برای راهنمایی انتخاب نمودید متشکریم امیدوارم راهنمای خوبی برای تان باشیم.

قبل از هر چیز باید بدانید بدترین نوع عشق از نگاه یک مشاور عشق یک طرفه است، چرا که دل شما برای کسی بی قراری می کنه که اون شخص اصلا خبر ندارد و یا اینکه فقط ظاهرش شما را شیفته کرده و از باطنش خبر ندارید عشق یک طرفه مثل جنس پشت ویترین می ماند که در اثر نور شدید لامپ های پر مصرف و لوسترهای لوکس آنچنان برق می زند که هر رهگذری را شیفته خود می کند اما هیچ بعید نیست که اگر آن جنس را از ویترین بکشی بیرون اصلا خوشایند شما نباشد، لذا همان طور که خودتان اشاره کردید معلوم نیست در صورت مساعد بودن نظر پسر شما از نظر اخلاقی مناسب هم باشید یا خیر.

اینکه فرمودید با شما مهربونه باید خدمت تان عرض کنم این مسئله بر می گرده به تلقین و تفکر شما و این مسئله یک قاعده کلی است مثلا همین الان شما فکر کنید انگار چشم تون درد می کنه بعد از دقایقی واقعا چشم درد خواهید گرفت اما نه چشم درد واقعی بلکه درد توهمی، بنابر این مهربان بودن و صحبت های وی که شما فکر می کنید نسبت به شما نظر دارد توهمی بیش نیست.

راهکار: شما دو تا راه حل دارید .

1-اینکه وی را از راه غیر مستقیم مجذوب خود کنید و این علاقه یک طرفه را به عشق دو طرفه تبدیل کنید.

روش جذب مرد:

زن نباید طرف مرد بره و پیشنهاد آشنایی برای ازدواج بده بلکه باید کاری کنه که مرد به طرفش جلب بشه و برای آشنا شدن جهت ازدواج طرفش بیاد پس نباید خودش جلو بره و در این مورد صحبت کنه بلکه باید موانع جلو اومدن مرد رو برداره یعنی با رفتار و گفتارش زمینه جلو اومدن مرد رو فراهم کنه و اگرم خواست حرفی بزنه یا رفتار جلب توجه کننده ای از خودش بروز بده یه جور عمل کنه که تابلو نباشه که قصدش کشوندن مرد به سمت خودشه بلکه طوری دو پهلو رفتار کنه که مرد فقط حدس بزنه که زن می خواد رابطه برقرار کنه یا حد اکثر طوری رفتار کنه که مرد حس کنه مثل اینکه زن از آشنا شدن با او بدش نمیاد

بعدشم در کارهایی که برای جلب توجه مرد انجام می ده ضوابط شرعی رو رعایت کنه تا اینکه مرد چیزی غیر ازدواج به ذهنش نرسه وگرنه اگه نگاهها و صحبتها و رفتارهای زن تحریک آمیز باشه، مرد  هرچند قصد ازدواج داشته باشه، به این زن به عنوان همسر آینده نگاه نخواهد کرد بلکه حد اکثر با او به عنوان یه دوست یا احیانا وسیله لذت بردن رابطه برقرار خواهد کرد   

نکته مهم بعدی در این زمینه لزوم عدم عجله است یعنی وقتی که کاری برای جلب توجه مرد انجام داد، همون جور ادامه بده و زیادترش نکنه تا نتیجه اش رو ببینه چون اگه بدون دیدن عکس العمل مناسب از مرد، اعمال و رفتارش رو در جلب مرد زیاد تر و صریح تر کنه و دستشو رو کنه و مرد بفهمه که زن اونو می خواد و این کارها رو بخاطر علاقه به اون انجام می ده ممکنه همه نقشه ها رو برای آوردن مرد به سمت خودش نقش بر آب کنه  

در نهایت وقتی ارتباط برقرار شد بازم زن همین نوع رفتار رو ادامه بده یعنی اگه با دست جلو می ده با پا عقب بکشه یعنی رفتارش غیر دلش باشه یعنی خودشو در حال بررسی مرد نشون بده تا مرد فکر کنه که زن داره در موردش فکر می کنه و این کار رو تا وقتی دل مرد رو  کاملا به خودش جلب نکرده ادامه بده و وقتی که مرد اظهار کرد که تمایل به ازدواج با او داره اونم حرف دلش رو بزنه .

2- اگر با روش اول موفق نشدید جذبش کنید باید ایشون را به طور کلی فراموش کنید.

راههای فراموش کردن عشق :
1- اولش به این فکر کن که عشق بی سر انجام تو یه تمایل شدید مضره که داره جسم و روحت رو می خوره و نابود می کنه درست مثل کشش شدید یه معتاد به مواد مخدر که می دونه براش مضره اما بخاطر کیف و لذتی که داره تمایل شدید بهش داره پس سعی کن ازش متنفر بشی چون از یه طرف سلامتت رو به خطر انداخته و از طرف دیگه شبیه یه تمایل کثیف مثل اعتیاده بعدشم همون طور که یه معتاد برای ترک اعتیاد باید سختی و مرارت بکشه تو هم خودتو برای یه مدت سختی کشیدن آماده کن و فکرم نکن که فراموش کردنش محاله چون وجود عده زیادی از دخترا که بعد یه مدت تونستن عشقشون رو فراموش کنن دلیل خوبیه بر اینکه کاملا ممکنه و تو هم می تونی فراموشش کنی

        ۲- هر وقت به یادش می افتی سعی کن بیشتر به عیوب و نقصها و کارهای بدی که احیانا انجام داده فکر کنی و به تدریج فکر کردن به نقاط منفیش رو زیاد کن تا ازش متنفر بشی

       ۳- هر گونه نشونه ای که تو رو به یاد او می اندازه از بین ببر و اگه نمی شه از خودت دورش کن و حتی جایی که تو رو یاد او می اندازه نرو همون بهتر که دانشکده ات را عوض کنی

       ۴- با اشتغالات فکری و عملی اوقات زندگیت رو طوری پر کن که وقت فکر کردن بهش رو نداشته باشی و همچنین اوقات فراغت و بیکاریت رو هم با تفریحات و بازیها و مطالعه و کارای متنوع و جذاب سپری کن

       ۵- در محیط های چمعی مثل جمع های مختلف دوستانه و فامیلی سفرهای دست جمعی شرکت در کلاسهای مختلف ببشتر شرکت کن  

        ۶- از تنهایی بپرهیز

          ۷- از فعالیتهای ورزشی خصوصا جمعی غافل نشو چون با تخلیه انرژی به آرامشت کمک می کنه

        ۸- جذابیت های قلبی دیگر رو در خودت تقویت کن مثل ارتباط محبت امیز بیشتر با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی

        ۹- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت علیهم السلام برقرار کن و اینو بدون که اگه محبت اونا در دلت شعله بکشه محبتهای دیگه میره پی کارش

    ۱۰- اگه خواستگار  خوب داشتی هرچه زودتر ازدواج کن چون محبت جدید محبت قبلی رو کم رنگ می کنه بخاطر اینکه آنچه تو رو به طرف این عشق بی سر انجام جلب کرد نیاز تو به عشق و محبت جنس مخالف بود که یه ازدواج عاشقانه این نیاز رو رفع می کنه و آروم می شی و راحت تر می تونی از دست اون عشق مزاحم خلاص بشی

     ۱۱- از دعا غافل نشو چون دلی که شکسته است و چشمی که اشک داره به خدا نزدیکتره ، پس با آه و ناله در خونه خدا و مقربان درگاهش برو و با اصرار حاجتت رو بخواه تا هم انشا الله حاجتت بر آورده بشه و دلت از این علاقه خالی بشه و آزاد بشی و هم اینکه به برکت پناه بردن به خدا و ارتباط قلبی با درگاه الهی از نظر روحی آروم و سبک بشی.

آرزوی پیروزی و موفقیت دارم