01:01 - 1393/07/28
سلام
من یه پسر 22 ساله هستم گه دو سال پیش تو نت با یه دختر مسیحی 16 ساله اشنا شدم . بعد طی همین اشنایی بهش پیشنهاد مسلمون شدنو دادم و کم کم از اسلام خوشش اومد و مسلمون شد. الان به شد به هم علاقمندیم ولی از نظر مسافتی (1000 کیلومتر ) و از نظر مالی اونا از ما بیشترن و از نظر فرهنگی خانواده اون مسیحی و خانواده من مذهبی هستن تا حدودی . اما خود دختر میگه من یه زندگی ساده میخوام و خانواده مذهبی تورو بیشتر میپسندم تا خانواده خودم.
حالا من قصد دارم برم به شهر اون و با باباش صحبت کنم .(خود دختر با باباش صحبت کرده و باباش مخالفه) .
من خیلی به اون علاقه دارم طوری که حس میکنم نیمه گمشده منه از هر نظر و اون هم همین حسو داره. به نظر شما چیکار کنم بهتره؟
ممنون
انجمنها:
http://btid.org/node/43807
افرین بنظر من هم برید و صادقانه بگید ک قصد اشنایی دارید و توان خوشبخت کردن دخترشونو در خودتون میبینید در ضمن بگید من قصدم اشنایی خانواده هاست و رفت و امد برای شناخت بیشتر فعلا اصلا عجله نکنید و وابسته هم نشید یخرده زمان لازمه با اروزی موفقیت
جمع بندی بحث
سلام
از انجاییکه دختر اظهار اسلام کرده و مسلمان شده شما می تونید با وی ازدواج دایم نمایید و از نظر شرعی مشکل ندارد اما باید بدانید که اعتقادات دو روزه عوض نمی شوند و در زندگی اعتقادات وی تاثیر گذار خواهد بود
رکن اصلی توصیه به ازدواج اینه که طرفین و خانواده ها به عقاید همدیگه احترام بذارن و همدیگه رو همین طوری که هستند قبول کنند یعنی از بیان عقایدشون و عمل به دستورات مذهبشون در برابر همدیگه ابایی نداشته باشند و هیچکدوم تعصبی نسبت به عقاید خودشون نداشته باشند و در نتیجه با دید تحقیر به عقیده دیگری نگاه نکنند.
ولی علی رغم امکان توصیه به ازدواج در صورت قبول طرفینی بازم ملاحظاتی هست:
اول: ممکنه شرایط پیش بینی نشده ای جلو بیاد که طرفین و خونواده ها نسبت به بعض عقاید و اعمال همدیگه حساس بشن که در اون صورت ممکنه نتونن طرفشون رو تحمل کنن خصوصا اگه دختر و پسر همدیگه رو بخاطر عشق قبول کرده باشن و بعد از ازدواج چشم باز کنند و ببینند که بعضی عقاید و یا رفتار طرف مقابل براشون غیر قابل تحمله.
البته اگه شما و اون دختر در منطقه ای هستید که این نوع ازدواجها انجام می شه و شما و خانواده هاتون با این ازدواجها اشنا هستید و نقاط قوت و ضعفش رو دیدید با چشم بازتری می تونید تصمیم بگیرید و موارد پیش بینی نشده رو می تونید به حد اقل برسونید خوبه، اما اگه شما و اون اهل مناطقی هستید این نوع ازدواج در اون جاها وجود نداره امکان وجود موارد غیر قابل تحمل و پیش بینی نشده بیشتره.
دوم : زن و شوهر از همدیگه اثر می پذیرند و افکار و اعمالشون روی طرف مقابل اثر می ذاره و ممکنه خطر این باشه که شما تحت تاثیر عقاید ایشون قرار بگیرید و در عقاید مذهبیتون سست بشید پس اگه می خواید ازدواج کنید باید مطمئن باشید که چنین اثر گذاری وجود نخواهد داشت.
درسته که ایشون الان گفته مسلمون شدم تمام ولی به این سادگی نیست دختر یه عمر با عقایدی متفاوت زندگی می کرده و خانوادش هم مسیحی هستن و اجازه نمیدن که از مسیحیت برگرده مگر اینکه شما ایشون رو ببرید پیش یه آدم کاردان ومتخصص در این حوزه تا ایشون رو قانع که که شیعه دین کامل و برتره البته حتی اگه ایشون هم شیعه بشن بازم خانوادش که مسیحی هستند و خواه یا ناخواه شما با اونها سر و کار دارید
پس شما لازمه که با دقت و توجه به موارد فوق با چشم باز در مورد ازدواج تصمیم بگیرید
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا جون! جو نگیرت، اصولاً هدایت انسان ها امری الهی است ... شما فقط وسیله بودی.
اینو برای خودت و خودم نمی گم ... خدا تو قرآن خطاب به پیامبرش گفته.
پس یادت باشه که شما مسلمونش نکردی. بعدم اگه یه وقت ازدواج کردید به سلامتی، هیچ وقت این رو بروش نیار ... که من مسلمونت کردم. چون شما فقط وسیله بودی، همین. یه جائی خوب گفتی ... بذار طرف عاشق خدا بمونه. اذیتش نکن با این حرف بی جا ...
دوست عزیز کسی نگفته که من مسلمونش کردم . اسم این مطلب رو هم خود مسئولین مسحترم این سایت روش گذاشتن و الا اسمی که من نوشته بودم چیز دیگه ای بوده. جو گیری هم در کار نیست. همین الان هم بهش میگم مسلمون شدن تو لطف خدا بوده بهت و لا غیر . خیلی تند میری جلو اول بپرس بعد بزن تو گوشم:))
سلام علیکم برادر
از قضاوتهای نسنجیده نرنج که بسیار زیاد شده
متاسفانه تیترها خلاف نظر کاربران است و گمراه کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
من قبلاً پستی نداشتم، برای همین فکر می کردم تیتر زدن کار صاحب پسته. و الا منظور بدی نداشتم. و الا اصلاً آدم تندی نیستم اتفاقاً. از طرفی هستن آدمائی که واقعاً فکر می کنن اونا هستن که دیگران رو مسلمون می کنند ... بلا نسبت شما.
سعه صدر ندارند فقط زود نظر دادن هنر نیست
نه من ناراحت نشدم و نمیرنجم و وقتی این تیترو از مسئول درج دیدم لینکه مطلبو به دختر خانوم دادم ک نظراتو بخونه گفتم ببین من تیتر نزدم که من تورو مسلمون کردم این تیتر مال خود سایته . بلاخره سو تفاهم پیش میاد از اینجور تیترا منم ناراحت نشدم شاد باشید
اجرکم عند الله
بیشتر رنگ و بوی عشق و اجساس زود گذر دارد. شما سنتون کمه از همین حالا بگم چه حالا و چه بعدش راه سختی دارید اما غیر ممکن نیست.
خدا قبول كنه .
سلام قضیه شملا چیشد بلخره میخواین چیکار کنید ب چ نتیجه ایی رسیدین؟؟؟!!!!
نتیجه رسیدم
الان دانشجوام و کلاس میرم یا تعطیلات بین ترم یا عید نوروز یه سفر یکی دو روزه میرم شهر اونا تا با پدرش صحبت کنم البته قبلش هماهنگ میکنم با پدرشون تا قبل رفتنم هم خانواده خودمو در جریان میذارم.
ممنون از راهنمایی های شما:)
سلام خدمت شما
این ازدواج اصلا توصیه نمیشه !!!!!! تناسب و کفویت خانوادگی خیلی مهمه ....
و نکته مهمتر اینه که اینجور عشق و ایمان اوردنا هم معلوم نیست چقدر خالص باشه .....و همینطور این احساسات که بهم دارید .... اینکه نیمه گمشده منه رو همه میگن عزیز دلم .... پس به تناسبات نگاه کن تا این احساس و عشق ها !!!!
چند مورد اختلاف وجود داره که هر کدوم میتونه باعث مشکلات بزرگ در زندگی بشه حتی اگه بگیم به ازدواج منجر نمیشه!
یک : 1000 کیلومتر فاصله شهر ها! چون قراره خانواده ها با هم رفت و امد داشته باشن
دو : تفاوت دینی دو خانواده ! چون در روابط اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی با هم دچار تنش و تضاد میشن .
سه : ایمان اوردن ایشون بخاطر رفتار شما ! چون تو سن پایین مسلمون شده هم خوبه هم بد ... اگه منطقی و پس از تحقیق بوده باشه خوبه ولی اینطور که مشخصه بخاطر رفتارها و اخلاقیاتی که از شما دیده عاشق شده پس رفتار بد از شما و خانواده تون میتونه ایشون رو دچار تنش و تنفر بکنه !!!!!
چهار : عدم تناسب مالی ! خیلی مشکلی نداره اما اگه فرهنگ ها متناسب نباشه خیلی میتونه دردسر ساز بشه مخصوصا اگه دختر بالاتر باشه ...
حالا به همه اینا یه نکته مهم اضافه کن و اون اینه که اشنایی نتی بوده و اشناییت شما با ایشون از طریق متن و صدا بوده پس هر چیزی ممکنه و شاید اصلا اون چیزی که فکر میکنی نباشه و تناسباتی هم وجود نداشته باشه ...
خوشبخت بشید یاحق
فک کنم داستان دختر پادشاه رو شنیدید که کسی عاشقش شد بهش گفت اگه 40 روز نماز بخونی باهات ازدواج میکنم اما بعد 40 روز طرف عاشق خدا شد و دختر پادشاه رو نخواست.
حکایت این خانوم هم دقیقا همینه شک نکنین چون گفته که حتی تو زندگیم نباشی من مسلمان خوام بود .18 سال هم سن کمی نیست فکر کنم .
از نظر مالی خانواده اونا بالا هستن اما خانوم از زندگی تجملاتی خوشش نمیاد و همین الان میگه عقاید من فرق داره با خانوادم.
فاصله هم که اصلا مشکلی نیست چون همسایه ما پسرش دقیقا با یه دختر از همون اطراف ازدواج کرده و خوشبختن
فقط همین خانواده ها که مسیحی مسلمانن مشکله که احتمالا دیر به دیر خواهند دید همو اگه بشه
خدا کمک کنه جور میشه هر چی قسمته
ممنون از نظرتون:)
راستی داداش یه چیزی بگم . سعی کن قبل از رفتن به خواستگاری درباره ی دینشون (یعنی مذهبشون ) و فرهنگ و عقایدشون یه مقدار مطالعه کنی تا یه وقت کاری نکنی که در فرهنگ اونا خوب نباشه . اینو میگم چون نمی دونم چه مذهبی دارن ولی دیدم اقلیتای مذهبی یه جور جامعه و فرهنگ خاصی براشون دارن که کمی با فرهنگ ما ممکنه فرق کنه
زنده باد عشاق
چشم. از خود دختر میپرسم دیگه اینارو. همچنین علایق خانوادش رو هم میدونم و دور نیستم از اون چیزا. فقط بحث سر قضیه مالی بالا نگیره فرهنگو درستش میکنم:)
ممنون
زنده باد عشاق::)
شما اهل کدوم شهرید؟اون دختر اهل کجاس؟
یعنی میگید,منم رابطمو ادامه بدم؟من وقتی اومدم تو این سایت فقط,واسه مشاوره گرفتن در مورد رابطم اومدم.که متاسفانه جواب قانعی نگرفتم....منم با این اقا خصوصیات مشترکی,داریم شاید,به قول شما مثلا۷۰ درصد..ولی میخوام رابطه رو تموم کنم.چون خانوادم با این ازدواج به کل مخالفن.بعشون نگفتم...ولی میدونم اگه بگم با کسی,تو دنیای مجازی,اشنا شدمو ازین حرفا...واکنششونو میدونم..اینجور اشناییها رو قبول ندارن...اونم به سبک اینترنتی...!!!!والا دیگه مخم هنگ کرده..یکی میگه رابطه اینترنتی خوب نیست...یکی میگه خوبه.....چند مورد,دیدم راضی بودن....خد داند
من به شما نسخه نمیدم که بگم چی کاری خوبه چه کاری بد
من اهل مشهدم و اون دختر 1000 کیلومتر اون ورتر از من
من که میگم خاطرشو میخوام واقعا میخوام واسه همین دارم قدم جلو میزارم که برم با باباش حرف بزنم ببینم حرف ایشون چیه.
بعدشم شما به اون اقا بگید بیان با خانوادتون صحبت کنن بعضی از خواستگارا که نه اشنان نه فامیلن یهو میان به سفارش یکی ادم نمیشناسه تحقیق میکنه این شخص هم مث یه غزیبه بیاد و بره خانواده هارو در جریان بزارید که من خودم میخوام همین کارو بکنم. من دوس دارم همه چیز رسمی باشه و حتما هم این کارو میکنم به دختر هم گفتم بیام شهرتون نمیام جای تو یه راست میرم پیش بابات و برمیگردم شهر خودمون فقط به بابات میگم میشه دخترتونو ببینم گفت نه برمیگردم . حالا شما هم سبک سنگین کنید ببینید چقد تفاهم دارین و اون اقا حاضره چقد روی شما ریسک کنه. من 100 میخوام ریسک کنم چون این دختر ارزششو داره برای من :)
نخیر ناراحت نیستم از جایی...منم دقیقا رابطه ای مثل رابطه شما رو دارم.ولی با این تفاوت که هر دو مسلمونیم.....و قصد ازدوجو ازدن حرفا..ولی میخوام این رابطت رو تموم کنم.چون میدونم به صلاحم نیسن..چون میدونم اگه ازد وج کنم چه مشکلاتی,که برام پیش نمیاد..تازه قضیه
من خیلی راحتتر از شماس.....ایشونم خیلی مرد خوبی تشریف دارن..ولی روابط اینترنیو که به ازدواج ختم بشه قبول ندارم..ولی دو مورد دیدم که خوب پیش رفته..من از جایی عصبانی نیستم..فقط,میخوام اشتباه من و تکرار نکنید....چون الان دلبسته شدیم و راهی هم پیش روم نیست برای جدایی .....و میدونم اگه ازدواج کنم زا این شخص فقط,احساسمهه غلبه میکچه..عقلم اونو قبول نمیکنه...به خاطر همینم میگم احساسی,نشو..چون خودم الان درگیرم....مردا که راحت میتونن فراموش کنن..خانما سخته واسشون.....فقط,میگم اشتباه تصمیم نگیر..و گرنت به من هیچ ارتباطی نداره..نه فامیل منی نه برادرمیه حرص بخورم..خوددانی
منم که میبینید به این دختر علاقمند هستم دلایل دیگه ای داره که فقط بین من و خودش هست. در همین حد بگم که زندگی سختی داشته و مشکلات بسیاری داشته که اگه خدا دوسش نداشت معلوم نبود سر از کجا در میاورد. از نظر اخلاقی با من بالای 80 درصد جوره بلاخره خودمو میشناسم و تو این 2 سال تا حدود زیاد این دختر رو شناختم . دوس داشتنم فقط حسی نیست دلیل عقلی هم داره چون کمتر دختری صفاتی که این داره رو داراست. وقتی من و اون اینقد بهم علاقمندیم من گفتم که اونقد تا تهش میرم مگه خودت بگی دیگه تموم همه چی. منم تا با پدرش صحبت نکنم رو در رو نمیتونم چیزی بگم.
بعدشم همه رابطه های اینترتی بد نیستن من خودمم وقتی وارد دنیای مجازی شدم مخالف این گونه رابطه ها بودم ولی چند نمونه دیدم که خوشحالن که به هم رسیدن حتی سایت تبیان هم همسر گزینی زده و یکم دل منو روشنتر کرده:)
شما هم ان شالله هر چی به صلاحته اتفاق بیافته براتون
من مطمینم شما داری از رو احساسات تصمیم میگیری....سنت سنیه که اقتضا میکنه..برای ازدواج باید,ببینی عقلت چی میگه..در درجه دوم احساست
با این وضعیت همه برن 30-40 سالگی ازدواج کنن که مطمئن باشی شما دیگه.
سن ازدواح هم همین حدوداس و بلاخره احساس هم لازمه این کار هست
بعدشم پسری نیستم که ندونم چی به چیه تا حدودی میدونم بعضی چیزا رو .
وافعا از این همه امید که به من میدید سپاس گذارم
خوب پس برو ازدواج کن..دیگه واسه چی نظر بقیه رو میخوای........مشکلت چیه پس؟
بسلامت
شما اعصابت از جایی خورده احیانن؟:|
نوستم اگه راهنمایی در جلو رفتن این ازدواج دارید بگید مثلا بهتره به باباش چی بگم بهتره نه این که ولش کنم.میخواستم ولش کنم دیگه راهنمایی نمیخواستم که برادر یا خواهر
باز میگم از جایی ناراحتی که با ما تند برخورد میکنی:)
سلام ...اخه اینم سوال کردن داره پســــــــــــــرخوب!!!!!!!!!!!!!
خب اگه حس میکنی نیمه گمشدته خب برو جلوووووووو با خانوداتم درمیون بذار و برو با خانواده دخترم صحبت بکن...البته اگه تصمیمت منطقی باشه و از رو احساس نباشه........
بجای این وقت تلف کردنا و امدن اینجا برو صحبت کن زودتر تکلیفت مشخص شه ...........
موفق باشی...
چشم اقا میرم خب
فقط اگه منو ندیدین بدونین در این راه کشته شدم
هنوز که اینجایی
خوبربرو خواستگاری دیگه
اقا یهویی که نمیشه الان دانشجوام کلاس میرم باید یه تعطیلاتی باشه که یه چند روز برنامه ریزی کنم برمو بیام
یکم دارید به خاطره مسیحیو مسلمون بودنتون قضیه رو تراژدیش میکنید چه مسیحی چه مسلمون چه هر دینه دیگه ای در درجه اول باید همو بشناسید شما تا حالا همو ندیدید واقعا نمیشناسید همدیگرو بهتره برید با پدره دختر صحبت کنید اصلانم از نترسید اینکه بخواید بلاتکلیف باشید برا هردوتون بده خیلی مودبانه یه دسته گل بخرید برید با پدرش صحبت کنید بهترم هست اول شخصا فقط با پدرش صحبت کنید هر پدری تو هر دینی که باشه دوس داره دخترشو از خودش خواستگاری کنن نه اینکه با دخترش ارتباط داشته باشن ولی چون الان خونوادش مسیحی هستنو نمیتونید برید خواستگاری رسمی همون اول بهتره فقط با پدرش صحبت کنید ......
اقا کسی تراژدیش نکرد که .
من واسه این گفتم مسیحی بوده تا بدونید که اختلاف مذهب هم بین خانواده ها هست و الا قصد دیگه ای نبود.
خودمم همین قصدو دارم که با پدرش صحبت کنم تا قشنگ نظراتشونو و ایشونم حرفای منو شنیده باشه تا فردا مشکلی پیش نیاد:)
ممنون از نظرتون
موفق باشی
سلام دوستان گل
کسی ایمیل آقای یه دوست رو داره
اگر میشه بزارید
تشکر
شما هنوزم یه بار همدیگرو از نزدیک ندیدید.به قول خودتون از,طریق وب کم دیدید.....وب کم با دیدار حضوری,فرق,میکنه..شاید,اصلا به دل هم ننشستید..شما بیشتر به هم وابسته شدید تا اینکه همدیگرودوست داشته باشید
به خودشم گفتم که شاید منو از نزدیک دیدی نپسندیدی و بر عکس اون که مطمئنه بلاخره منو دیده و منم دیدمش مشکلی ندارم .
اما من این خانومو تو بدترین شرایط روحی دیدم تا الان که شرایط روحیو روانی بسیار خوبی داره. خوبو بدشو دیدم و اونم دیده جوری براش حرف نزدم که وقتی از نزدیک منو ببینه فک کنه کس دیگه ای بوده. هر چی که تو واقعیت هستم یه ذره بدترش کردم تا ببینم بازخوردشو .اما دیگه کامل از هم شناخت داریم . ولی شما درست میگی دیدار حضوری مهمه :)
دوست عزیز . مگه اونا تو فرهنگشون ندارن که دختر باید اجازه یا موافقت خانواده شو برای ازدواج داشته باشه ؟ اونا که بدون شک حتی خودتم نمی گفتی معلوم بود مخالفن. تنها راهی که برای ازدواج با اون خانم داری زور هست . یعنی دادگاه حکم بده و شما با اون دختر ازدواج کنی . حالا اگر که اون طرف وکیل نگیره و به خاطر حقوق اقلیت ها نتونه جلوی رای دادگاهو بگیره .
بعدا این دخترخانم تنها هست و شما . با وجود تنهایی و جدایی از خانوادش ممکنه بعد ها نظرش درباره ی احساسش نسبت به تو تغییر کنه و خیلی اتفاقا بیفته . اینو می تونی درک کنی خودت. مگر اینکه خیلی آدم محکمی باشه . اونم که برای یه دختر 16 ساله که داره الان تصمیم می گیره خیلی محتمل نیست .
نمی خوام راهتو بزنم . ولی به هر حال این مسایلو در نظربگیر. سر مسیحی و مسلمون بودنم منظورم نیست . در حالت کلی میشه گفت هر وقت خانواده ی طرفین یا یکی از دو طرف مخالفن خیلی مسایل پیش میاد
میدونم منظورتونو
اون موقع 16 سالش بوده الان 18 سالشه دیگه
بعدشم قرار نیس چیزی با زورو دعوا پیش بره تا وقتی میشه حرف زد زور معنی نداره.
دختر خودش میگه که با بابام اینقد صحبت میکنم تا راضی بشه خودمم تو سرمه یه روزی برم شهرشون با پدرش صحبت کنم که ببینه منو و حرفامو بشنوه. بعدشم هرچی خدا بخواد اخرش
اگه با صحبت قانع بشن که قطعا بهتره . ولی آخه تو دینشون و فرهنگشون ممنوعه . ممکنه دخترشونو تحریم کنن . مگر اینکه عقاید مذهبی خیلی براشون جدی نباشه. به هر حال ایشالا خوشبخت بشی داداش
ممنون.
فعلا چاره ای جز مذاکره نیست که . وقتی خود دختر میگه عقاید من با خانوادم فرق میکنه شاید به نظرش احترام بذارن. ایشالا که خیره اخرش دلم روشنه:)
دوستان عزیز خواهشا گیر ندین به اینکه الان حتما مسلمون شده یا نه ؟؟
مگه زمان پیامبر هم اینجوری بوده؟
مگه مردم رو سیم جین میکردن که مسلمان شدی یا نه؟
مگه همه ما مسلمانی مون به طریقه تحقیقی بوده؟
مگه ما همه دستورات اسلام رو مو به مو عمل میکنیم؟ما آخر مسلمونی هستیم و دیگران پشمک برقی؟؟
بابا بیخیال.یه چیزی بگیم که فردا گردنمون نباشه
دوست عزیز با خانوادت مشورت کن و سبک سنگین کن ببین شرایطتون جوره ؟اقدام کن وگرنه نه ایشونو به خودت وابسته کن و نه برا خودت دردسر بتراش
بازم میگم عزیزان ،دوستان،اساتید محترم،مشاورین عزیز خواهشا برا نظر گذاشتن عجله نکنید خودتونو بزارین جای ایشون و شرایطو بسنجین و ببینید اگر خودتون بودین ،بندی،تبصره ای،خوش نیتی ،حدیثی،چیزی بنظرتون میرسه ؟؟ خودتون بودین واقعا چیکار میکردین؟فرزند خودتون بود چیکار میکردین و... از اینکه کسی بیفته تو شک و دودلی اصلا جواب مناسبی نیست.باید صورت مسئله مشخص و جواب هم مشخص بشه وگرنه بازم تو شک میافته و جواب نمیگیره.
ممنون
سعید دلبندم سیم جین نه سین جین
با عرض پوزش شما هم اشتباه کردی درستش سین جیم هست!( حرف سین و حرف جیم از حروف فارسی!)
اقا فحوای کلامو درک کنین چه کار به سین جیم دارین:دی
الان باز بیاین گیر بدین فهوا درست نه فحوا حالا هرچی منظورم همونه که من میدونم شما هم میدونین.خوبه ایا:دی؟
اتفاقا کامنت من هم وزن "فحوا" ش خیلی زیاد بود :)
ممنونم اقا سعید
بله شما درست میگی ایشون مسلمون شدن و خودشون خواستن و جایی برای شک نیس خودش میدونه و خدای خودش:)
منم قصد دارم هم با خانواده خودم صحبت کنم هم با خانواده ایشون .
مخاطب گرامی!
شما مسله رو اینجور در نظر بگیر به غیر ایشون الان میخوای بری با یک مسیحی تازه مسلمان شده ازدواج کنی،
یقینا احساس اولیه در به مسلمان کشوندن ایشون توسط شما الان در افکارتون نقش داره، هدف همه دوستان اینه احساس رو بزارید کنار و فقط با تعقل و تخصص موضوع رو بررسی و ارزیابی کنید
این ازدواج دو مذهبی یقینا نیاز به مشاوره اهل فن خودشو میخواد
آینده شما با آداب و سنن و معاشرت خانواده گی ایشون کار داری لذا الان دو مسلمان شیعه هزاران ناتفاهمات دارن توزندگی بعد فکر نمیکنی فقط با احاس بخوای جلو بری و چالشها رو ود میتونی حل کنی؟
پس با توجه به هدف مقدست، تعقل و تخصص رو بکار ببر
انشالله موفقی
من که واسه ی اینکه صرف مسلمون شده که نمیخوامش واسه ازدواج . روزی صد نفر مسلمون میشن همه که ب تفام نمیشن. من ایشونو از نظر اخلاق رفتار خیلی قبول دارم حال اینکه مسلمون شدنشم یه حسنیه اضافه بر این حسناش.
. من تمام چیزای منفی این ماجرا رو به خود ایشون گفتم و اگاه کردم و ایشونم میدونن سختیارو
برادر گرامی!
ایشون که نباید تصمیم بگیره در کل شما باید نکات منفی( بیان خودتون) این ماجرا رو سنجیده بررسی کنید
یادتون باشه خواستن از شماست...
خواست که دو طرفس که اگه دو طرفه نبود کار به اینجاها نمیکشید . بعدشم بلاخره ایشون میخواد زندگی کنه با شرایط من باید بدونه شرایط منو و در اینده برای پدرشونم توضیح میدم همه چیو که ایشونم نظرشونو بدن
سلام
راستشو بگید نکنه چون می خواستی باهاش ازدواج کنی مسلمانش کردی؟
از شوخی گذشته
اتفاقا اینهایی که خودشان با تحقیق و یقین مسلمان می شوند گاهی از بسیاری مسلمانان وراثتی بهترند
من فکر می کنم با اطلاع خانواده ها کمی رفت و امد کنید تا بیشتر همو بشناسید
اما قطعا مشکلاتی در آینده بین دو خانواده هست که انشالا با کمک خدا و صبر برطرف میشه
صفحهها