پنجه افتاب نمی خوام/دوست دارم عاشق باشم

20:19 - 1393/09/15

سلام دوستان

پیش از هرچیز صمیمانه تشکر می کنم ازتون که وقت عزیزتون رو به من می دید تا کمکم کنید

من 29 سال دارم که تو رشته مورد علاقه ام تحصیل کردم و سربازی هم رفتم و شغل مناسبی دارم و یه زندگی آرومی دارم خداراشکر. ولی یکم غیرعادی ام، من فقط دوتا خواهر دارم که 9 و 10 سال از من بزرگترن و این دوتا و مادرم به اندازه 10 تا مادر برای من مادری می کنن. خاله هام به کنار. خداروشکر من مثل اسب نیستم که نیامم رو هرجا بخوان بکشن ببرن، هرچی بگن بگم چشم، 4-5 سالیه کلید کردن که بیا ازدواج کن فلان دختره پنجه آفتابه بهمان دختره ماه شب چهارده است. ولی من حتی یک بار هم راضی نشدم خواستگاری برم. برای این می گم غیرعادی ام که فضای خصوصی من خیییییییییلی بزرگه تا حالا هم هیچ دوست دختری نداشتم چون دوست نداشتم کسی انقدر به من نزدیک بشه و هی بشینه ازم سوال جواب کنه راجع بهم بیشتر بدونه، ( به من هرآنکه نزدیک، از او جدا جدا من ) چهار پنج ساله هیچ مهمونی خانوادگی نمیرم چون همه فک و فامیل بدتر از نکیر و منکر کوهی از سوالات رو از من می پرسن. اصلا دوست ندارم کسی از کارم سر در بیاره. از روابط خانوادگی اصلا خوشم نمیاد. دوست دارم تو خونه سکوت و آرامش باشه، دراز بکشم و ریلکس کنم. ولی خب یه جورایی دوست دارم عاشق باشم، دوست دارم ازدواج کنم، دوست دارم یه همسر قابل اعتماد و خوب داشته باشم. ولی اصلا به مراسم عروسی و بله برون بله نرون و پاتختی و مراسم عقد و این مذخرفات اعتقادی ندارم، اون روز دیوانه ام اگر زیر بار این مذخرفات برم ، از شانس بدم فامیلای ما سرشون درد می کنه برای این چرت و پرت ها، چرا برای دوماد کت هاکوپیان خریدن گراد نخریدن، چرا ساعت کاسیو خریدن رولکس نخریدن، چرا برا عروسمون سرویس اتمی خریدن برلیان نخریدن، عروسیش اینجوری بود، شامش اونجوری بود، آرایش عروس بد بود، عجب جهیزیه ای داشت، با شنیدن اینا میخوام سرم رو بکوبم تو دیوار، همش خاله زنک بازی به حرف مردم اهمیت نمیدم ولی مادر و خواهر خودمن، مگر اینکه کلا از شهر فرار کنم که اینا تو ازدواج من اصلا نباشن. کلا با بچه ها مهربونم و بچه های خواهرام رو دوست دارم ولی نمیخوام پدر باشم، اینکه هفته ای دوسه ساعت یه بچه رو ببینی و نگهش داری راحته، ولی اینکه تو مسئول دعوتش به این دنیا و مسئول تربیتش باشی دیوانه کننده است، لذا به بچه هم اعتقادی ندارم. ولی دوست دارم همسر خوبی داشته باشم. اوکی من برم خواستگاری بگم سلام من میخوام هیچ مراسمی نگیریم و بچه ای هم نداشته باشیم و از روابط فامیلی هم بدم میاد،تو محضر یه عقد کنیم یه خونه بگیرم وسایل هم من میخرم بریم سر خونه زندگیمون، دوتایی بریم تا آخر عمر عاشق باشیم خوش بگذرونیم هرسال 4 بار مسافرت بریم و ... . ؟؟؟ خنده شون میگیره ملت، از طرفی هم این طرز فکرم رو به کسی نگفتم،

شما سروران عزیز من منو راهنمایی کنید، یه دعوایی تو مغز من هست بین دونفر که قسمت احساسی مغز من میگه عاشق باش همدمت رو پیدا کن، قسمت ریاضی مغز من میگه منطقی فکر کن احتمال موفقیتت کمه

حتی اگه بگم با همه این داستان ها کنار میام و خودمو راضی کنم، با بچه نمیتونم کنار بیام چون مادام العمر دردسر داره

http://btid.org/node/48047
تصویر hadiis
نویسنده hadiis در

شما تیکه ی دوستمی smiley

تصویر kia1991
نویسنده kia1991 در

سلام

این شخصیت شماست و یکمی میشه تغییرش داد

پس بهتره همسری که انتخاب میکنی همینطور باشه چون واقعا اگه با آدم برونگرا ازدواج کنی به مشکل میخوری و اون خانم سختشه با شما زندگی کنه

البته خانم درونگرا هم زندگیتون رو بی روح میکنه...نه جذابیتی نه صدایی نه شلوغ بازیی نه حرفی....(البته شاید اینطور در نظر شما بهتر باشه و بیشتر بهتون خوش بگذره)

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

بابا نذار بینشون دعوا بشه خل میشیاااااااااااااااا

به قسمت ریاضی مغزت توجه نکن این قسمت مغز خیلی چیزا میگه اصلا همیشه تو ذق ادم میزنه گندشو در اورده smiley نه میذاره حال کنی نه میذاره لذت ببری laugh اگه اهل عشق و عاشقی هستی خب بگرد دیگه اینجا نشستی چیکار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زمانو از دست نده بگرد تا دیرنشده indecision

تصویر پری
نویسنده پری در

به نظر میاد به خاطر مسائلی که در بین خواهرا و خاله ها و فامیل و جود داره و حرف و حدیث های احتمالی نسبت به مراسم ازدواج و حتی دید و بازدید های خانوادگی بی میل شدید هرچند که شخصیتتون و اینکه ذاتا درونگرا هستین روی افکاری که دارین بی تاثیر نبوده اما شما میل به داشتن همدم رو در خودتون حس کردین و همین باعث شده که به کسی فکر کنین که باهاش یک حس خوب مشترک رو تجربه کنین هرچند که شاید شخصیتتون جوری باشه که نتونین به هرکسی اعتماد کنین ولی مطمئن باشین شما خودتونم از این حس عدم اعتماد و گوشه گیری خسته شدین و دلتون میخواد که این حس جای خودش رو به حس شادابی و اعتماد و عشق بده و چه بهتر که این حس با کسی تجربه بشه که عاشق اون هستین و اون فرد رو همدم خودتون می دونین. اما از مراسم و تجلات و حرف فامیل می ترسین و دوست ندارین پشت سرتون حرف باشه. به نظرم می تونین سعی کنین کسی رو پیدا کنین که از نظر شخصیتی با هم متناسب باشین (از طریق خانواده یا همکاران و دوستان و ...) و با اون شخص در مورد این مسائل به تفاهم برسین و البته حتما این رو عنوان کنین که اهل تجملات و چم و هم چشمی نیستین تا بعدا به مشکل نخورین. به این مساله هم توجه کنید که میتونین مراسم رو ساده برگزار کنین اما بیشتر از اون باید روی بعد شخصیتیون کار کنین و سعی کنین بیشتر در جمع قرار بگیرین و از این مساله که دیگران راجع به شما چه قضاوتی می کنن واهمه نداشته باشین مهم اینه که شما راجع به خودتون حس خوبی داشته باشین و مهمتر این که بتونین حس خوبتون رو با دیگران به اشتراک بگذارین. در مورد بچه حس می کنم به مرور نظرتون راجع بهش تغییر می کنه، چون از بچه بدتون که نمیاد خوشتون هم میاد و همین بزرگترین عاملیه که شما رو بعدها به داشتنش سوق میده. البته این فقط حسم از چیزی بود که خودتون گفتین. مساله ی سخت و پیچیده ای ندارین و انشالا قابل حل شدنه به شرط اینکه خودتون رو باور داشته باشین و از بودن با انسانها لذت ببرین. اینکه در جمع آدم هایی باشیم که شبیه ما هستن هنر نیست هنر اینه که بتونیم در جمع آدم هایی که شبیه ما نیستن هم از خودمون احساس رضایت داشته باشیم. موفق باشین...

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

خیلی ممنونم از نظر شما خیلی مفید بود، در مورد

" از این مساله که دیگران راجع به شما چه قضاوتی می کنن واهمه نداشته باشین "

خداروشکر که نه واهمه دارم نه اهمیتی میدم، یه مدت ورزش می کردم لاغر شده بودم برام حرف درآورده بودن که نکنه معتاد شدی، :-) ، عجب دنیاییه، اولش شوخی بود ولی بعدش داییم جدی بهم می گفت چیزی مصرف می کنی؟

خخخخخنده داره

تصویر yosef
نویسنده yosef در

جالبه!

تصویر رایحه
نویسنده رایحه در

جالب چیه؟؟خیلـــــــــــــــــــی عجیب بووووووووووووووود...

تصویر زینب
نویسنده زینب در

چرا مگه بچه چه مشکلاتی داره خدابه فکرش هست شما واسه چی نگرانی؟
منم باشما وافقم کلا مراسمات ازدواج مزخرفه همون عقد محضری خوبه.ولی به نظرم شما یکم (چه عرض کنم )منزوی شدین .ولی یکم منطقی فک کنین مگه میشه تا آخر عمر دو نفری زندگی کرد ؟بچه نباشه رفت وآمد نباشه !!!!زندگی کسل کننده میشه یکی دو سال میتونین بدون بچه زندگی کنین بعدش زندگی تکراری میشه .در ضمن یکم به توصیه های اسلام درمورد ازدواج وبچه دارشن و صله رحم بیشتر توجه کنید.
موفق باشید.

تصویر امید مهدی

سلام 

شخصیت درونگرایی دارید اما این بدان معنی نمی باشد که نباید ازدواج کنید و یا دختری متناسب با خصوصیات روحی و اخلاقی تان نباشد . پیش از انتخاب همسر مناسب خودتان ، به دنبال شناخت ابعاد شخصیتی خود به صورت دقیق تر باشید تا در همسرگزینی دچار خطا و اشتباه نشوید . و پس از شناخت ابعاد شخصیتی خودتان معیارهای تان را به ترتیب اهمیت دسته بندی نمایید . و انتظارات خودتان از همسر آینده تان را یادداشت نمایید . دوره زمانیه یک ماهه خصوصیات نوشته شده را مورد بررسی جزئی تری نمایید و خصایصی که از ان بیزار هستید را به صورت جداگانه بنویسید . 

شما علاقه فراوان به تنهایی تان دارید و این موضوع باعث شده است که ترس داشته باشید که این سرمایه زندگی تان را از دست دهید و با افکار گوناگون به آن دامن زده اید و تشدید کرده اید . تنهایی تان را به نوعی دستاورد زندگی تان می بینید و ازدواج را امری مخالف این موضوع می بینید و به همین خاطر حتی قدم های عملی برای یافتن فرد مورد پسندتان نیز نکرده اید و در سکون و در محدوده ذهنی که خودتان ایجاد نموده اید خودتان را حبس کرده اید . راه چاره در دستان خودتان است ؛ و تصمیم نهایی با خودتان . مدتی را با افکارتان به بحث بنیشینید و به آینده تان فکر کنید . به تصورات ذهنی مثبت و شیرین خود در مورد ازدواج فکر کنید . به طور مثال اگر از زندگی مشترک تصوراتی همچون سفرهای عاشقانه و لذت بخش ، رفتن به رستوران ، خانه ای مرتب و زیبا ، و انواع و اقسام تصورات دیگه ای که به ذهنتان آرامش می دهد را با خودتان به ورطه نقد و بررسی بگذارید . سعی نمایید احساستان نسبت به ازدواج بجای ترس از ، از دست دادن تنهایی ، بدست آوردن آرامش بیشتر باشد و به مرور ذهنتان را نسبت به این موضوع مرهم ببخشید . هر روز صبح و هر شب هنگام خواب تصورات زیبایی از این موضوعات در ذهنتان ایجاد نمایید . باید احساسی که پس از این تصورات در ذهنتان ایجاد می شود به اصطلاح یک حال خوب و شیرین برای تان باشد . این تصورات را در محیطی آرام و به دور از تنش باید ایجاد شود . 

البته در ابتدا ذهنتان با شما راه نخواهد آمد و احساسات متضاد زیادی را تجربه خواهید کرد که طبیعی ست و نباید تسلیم آن شوید . قسمتی از مغزتان که حرف از عشق می زند در واقع نیاز شما را بهتان گوشزد می کند که باید آن را برطرف نمایید و قسمت دیگر مغزتان که احتمال موفقیت این اتفاق را کم می داند در واقع با توجه به شرایط فعلی تان ارزیابی می کند اصولا اگر از دور به خیلی موضوعات بنگریم آن طور که هست نمی بینیم و نگرشمان اشتباه خواهد بود . برای اینکه قسمت ریاضی مغزتان به درستی بتواند محاسبه کند باید داده های درستی به آن بدهید تا نتیجه گیری درستی نماید . به دلیل شخصیتی که دارید و شرایطی که در آن قرار داشته اید ذهنتان به دور از واقعیت تصویر سازی های ذهنی خاصی را ایجاد کرده است و حال شما را از واقعیت دور کرده است . شما ابتدا باید تصویری که از ازدواج دارید را به واقعیت کشانید و سپس برای همسری که خواستارش هستید تلاش کنید . وقتی کاری را شروع نکرده باشید و از جوانب آن اطلاع کافی را نداشته باشید بخش ریاضی مغزتان به خطا خواهد افتاد . 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و ( عجل فرجهم ) 

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

شما بی نظیرید

متشکرم

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

بی نظیریدو خوب اومدی laugh

تصویر زری
نویسنده زری در

منم همین جورم . ناتوانی در برقراری ارتباط ندارم ولی تنهایی رو مفیدتر میدونم

منظورم اینه که چیز نادر و استثنایی نیست که شما فکر کنین فردی که باهاتون متناسب باشه رو پیدا نمی کنین . پیدا میشه . ولی از راه خواستگاری شاید احتمال پیداشدنش کمتر باشه 

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

متشکرم

حق با شماست

تصویر آقا سعید

برم دنبال یه جمله ادبی و تاثیر گذار برا سنگ قبرم باشم.لااقل بعد از مرگمون یه کاری کرده باشیم indecision

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

اگه وصتیتی چیزی داری بگو laugh

تصویر آرام
نویسنده آرام در

سلام

کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم . بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ  است من باید کشورم را تغیر دهم . بعد ها کشورم را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم !!!

زیبا بود...بسیارآموختم...ممنونم.

امادرمورد شما و سوالتون...

این که فرمودید احتمال موفقیتم کمه : شمااگر واقعا تصمیم به ازدواج دارید و دنبال مورد مناسبی هستید که تناسب فکری و اعتقادی و مسائل خاص خودتون رو بپذیره به هرحال باید اقدام به خواستگاری و آشنایی کنید و درگفتگوها عقایدتون و مطرح کنید و البته منتظر شنیدن جواب منفی هم باشید...چون درسته که شما باتوجه به لینکی که گذاشتید یک فرد درونگرا هستید اما نداشتن فرزند مسئله ای نیست که هرکسی راحت بپذیره...مخصوصادرمورد خونواده های سنتی تر...آدمهای هم عقیده باشما هم هستند ان شاالله که مورد مناسب رو پیدا می کنید...

 

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

متشکرم

همینطوره که شما میفرمایید، شما هم موفق باشید ان شا ...

تصویر mmm2413
نویسنده mmm2413 در

سلام
جل الخالق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
موفق باشید....

تصویر sareh
نویسنده sareh در

سلام خیلی جالبه فکر نمیکردم یک پسر هم اینطوری باشه...
شما ادم درونگرایی و توداری هستین و این شخصیت شما هست ک شما اینطوری هستین و این بد نیست ....

ن هم تقریبا درونگرا هستم ولی قبلا شدتم بالا بود و خیلی اروم و بی سر و صدا بودم ولی انقد بهم ایراد گرفتن ک مجبور شدم برای رضایت اونها یکم مثل خودشون رفتار کنم وگرنه الانم تنهایی و تو خود بودن رو بیشتر ترجیح میدم...

بنظرم هستن خانم هایی ک مناسب شما باشن ولی باید جستجو کنید...
موفق باشین

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

ممنونم

شما هم موفق باشید ان شا ...

تصویر آقا سعید

سلام دوست عزیز

حرفات اصلا غیر منطقی نیست

دقیقا منم همینطورم و اصلا و ابدا از این داستانها خوشم نمیاد .قبلا هم تو پستهای مختلف همین حرفهارو زدم.نه بخاطر مالی بودنش فقط و فقط به خاطر اعصاب خوردیش !! 

منم نمیخوام ازدواج کنم دقیقا به خاطر همین داستانها...

بنظرم باید بگردی و مثل خودت پیدا کنی چون خیلی ها اینجوری هستن و البته اگر اطرافیانشون بزارن که طرفت خودش و با نظر خودش ازدواج کنه

چون همیشه یه عده فضول و دهن بین و .... هستن که نمیزارن خودت یا طرفت اینجوری باشی میخوان شما هم مثل اونها باشی

نا امید نباش مطمئن باش پیدا میشه

در مورد بچه کاری به بحث مالیش ندارم چون خدا خودش گفته روزیشو میرسونه ولی بحث تربیتی و اجتماعیش خیلی مهمه و واقعا آدم باید براش وقت بزاره و اونو بطور صحیح بزرگ کنه.پدر بودن مهم نیست پدری کردن مهمه!!!!

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

 ممنونم دوست عزیز

صد و ده درصد با پاراگراف آخرتون موافقم

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

دمت

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

گرمش نیومد smiley

تصویر صبا 65
نویسنده صبا 65 در

سلام نه شما تنها اینجوری نیستید نه که جایی نرفتید آدما همه جور هستن منم اینجوری آدمی هستم من سکوت وآرامشو خیلی دوس دارم مخصو صا تنهاییو عروسیو این دنگ وفنگاش به نظرم مسخرس همون عقد کافیه اگه ی روز بخوام شوهر برم ما چه گلی به سر خونوادهامون زدیم که بچه هامون بخوان بزنن به نطر من آدم فقط باید به اهدافش برسه

تصویر mazhararamesh

مخاطب گرامی!

شما راه وسط ندارید، یا باید نگرش خود رو نسبت به ازدواج و سحتی ها و  لزوم مهارتهای کسب شده تغییر بدهید و یا باید به دنبال شخصی بگردید که با شما هم عقیده  و همتا هستند

اصولا جز پیامبران و معصومین الهی، همه ناقصند و با کسب مهارتها و آگاهی و دانایی به کمال میرسند و یقینا هم کفو بودن در همین است که تا یک میزان هر دو نفر همتا باشند تا بتوانند با هم زندگی مشترک را تشکیل بدهند

 

موفقید ان شاءالله

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

روی سنگ قبر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینیستر انگلستان نوشته

کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم . بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ  است من باید کشورم را تغیر دهم . بعد ها کشورم را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم !!!

حق با شماست، باید خودم رو تغییر بدم

یک دنیا ممنونم

تصویر mazhararamesh

خاک پای خوبانم

میآموزم از محضرتون

تصویر نورخورشید

بنظر من 

شما قدم اول برای خواستگاری رو بزارین  تا حداقل از صحبتا و شرایط ی دختر بهرمنده بشین 

رو دستتون بیاد تجربه بگیرین 

اینجوری فکر میکنم نصف بی میلیتون به ازدواج کم میشه یعنی یک طرفه برای زندگیتون قضاوت نکنید 

بی میلی( انتخاب و ب ذوق اومدن برای ازدواج)

اینا همش احساسن ک تو ذهنتون پرورش دادینو محکمو استوار کناره گرفتین 

حداقل یک بار تو جلسه خواستگاری حضور پیدا کنید و بعد تصمیم بگیرین

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

ممنونم

بهش فکر می کنم

تصویر مهسا02
نویسنده مهسا02 در

به نظرم شما ازدواج نکنید مگر اینکه خانمی را پیداکنید که همفکر خودتون باشه و الا خدایی نکرده صدردرصد نتیجش طلاق خواهد بود

پس حتما حتما حتما خواسته ها و طرز فکرتون رو برای هر دختری که قصد ازدواج باهاش پیداکردید صراحتا اعلام کنید

بنده خودم دخترم تا جایی که میدونم هیچ دختری این افکار شما رو نمی پذیره ولی استثناء هم شاید باشه بگردید شاید مثل خودتون پیدا کردید.

خوشبخت بشید

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

قطعا همینطوره

ممنون

تصویر farnaz
نویسنده farnaz در

من قبل اینکه برم سر کار مثل شما بودم البته فقط از این نظر که هر کسی و به خودتون نزدیک نمیکنید یا دوست ندارید ازتون سوال کننند یا سر از کارتون در بیارن!همه چیم خصوص بودwinkولی  دلایلش و به مرور پیدا کردم برای من اینا بود: نداشتن امنیت نداشتن اعتمادبه دیگران به خاطر تجربه های بد در نوجوانی.....کم کم تو محیط کار از این مسله ضربه خوردم و بعد رویه مو عوض کردم بهتر شدم شما اینجوری نمیتونی خیلی تو این جامعه دووم بیاری. باید یه کم بیشتر با بقیه بجوشی و بشون اجازه نزدیک تر شدن به خودتو بدی..اینقدرام بد نیست..تمرین کن.  درست میشه! .(به نظرم به گذشتت نگاه کن ریشه شو پیدا کن)..اگه نخوای تغییر کنی تو ازدواجت حتما این ویژگی هاتو مطرح کن که ببینه میتونه کنار بیاد یا نه ..موفق باشی.

تصویر آقا حمید

هر کی با من موافقه که ایشون با این سطح روانپریشی و افکار دوقطبی ازدواج براش بدترین گزینه است لایک کنه
 

تصویر IMAN
نویسنده IMAN در

اگه این روانپریشه تو چی هستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟smiley

بی ادب indecision

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

شاید هم بدترین گزینه باشه

ولی من 3 ترم تو دانشگاه TA بودم و بیش از 300 تا دانشجو داشتم، مقطع لیسانس، درسای سخت رشته برق، بنظرم کسی که سالمه این کار از پسش بر میاد

ممنون از نظرتون

تصویر آقا حمید

یه عنصر خیلی مهم تو ازدواج مسئولیت پذیریه داداش

شما که نمیتونی مسئولیت یه بچه رو از همین حالا قبول کنی چطوری میتونی مسئولیت یه زندگی رو قبول کنی؟

در ضمن داداش منم میتونم 2 برابر دانشجویی که شما اداره میکنی و درس میدی درس بدم

زندگی قضیه اش با این چیزایی که شما میگی فرق میکنه

اصن مقایسه اش نکن با تدریست تو دانشگاه

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

شما دنبال کیس مناسبی که با رفتار شما متناسب باشه بگردمادر و خاهراتون هم درمورد مراسم و ... میشه راضیشون کرد.نگران این صحبتا نباشید به نظرم. درمورد بچه هم الان یکی از نزدیکای ما یکی دوماهه عقد کردن به همسرش گفته قبل ازدواج من بجه نمیخام فوقش یکی چندین سال دیگه. منظورم اینه که حتی این هم مشکلی بزرگی نیست وخیلی ها قبول میکنن. به نظر من نظر خود شما هم دوسه سال دیگه در مورد بچه تغییر خاهد کرد و وقتی ازدواج کنید دوست خواهید داشت بچه رو. چون من دیدم توی فامیلمون چندین مورد اینطوری

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

ممنونم

امیدوارم

تصویر نگار۴۳

حرفهاتون چند تا بعد داشت :

اول اینکه از زندگی تجملاتی و پر زرق و برق امروزی که اکثر دخترا خواهانش هستند بیزارید و این اصولا قابل تقدیره و ولی مرد میخواد که عملی کنه این تقکر رو. این از این.

دوم اینکه دوست ندارید بچه داشته باشید چون نمیخواهید گرفتار مسئولیت پدر بودن و سختیهاش بشید واین یه کم تنبلی و خودخواهی شمارو می رسونه. برادر من ! ما نیومدیم که فقط توی دنیا لذت ببریم بدنیا اومدیم تا سختی ببینیم و توی سختیها ببینیم چند مرده حلاجیم . البته با بچه دار شدن بدون تفکر هم مخالفم بنظرم یک پدر ومادر باید از لحاظ روح و روان و جسم آماده پذیرش فرزند باشند وگرنه تا آخر عمر باید چوب ندانم کاریهای خودشون را بخورند.

سوم اینکه گیریم همه ی دنیا بد آیا راهش اینه که خوبان عالم به گوشه ای پناه ببرند و با جفت خویش به خوبی  وخوشی زندگی عاشقانه ای داشته باشند! سهم ما در دنیا چیه پس؟ فقط خوشی مطلق بدون دیدن رنج و زشتی های دنیا؟

هیچ لذتی با پاک کردن یک زشتی برابری نمی کنه .

همین 

 

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

متشکرم از نظر شما

اگر شما الان یک میلیون دلار برنده میشدید چکار میکردید؟ تفریح یا کار سخت؟ زیبایی دنیا رو می دیدید یا زشتی دنیا رو ؟ تو تعطیلاتتون به زاغه های شورآباد میرید تا زشتی ها و فقر رو ببینید یا به طبیعت تا زیبایی ببینید؟ به بیمارستان میرید تا بیماری ببینید یا به کوهنوردی که تندرستی ببینید؟

ماهمه زیبایی و تفریح رو دوست داریم، همیشه زندگی ما پر از شادی و غم بوده مثل یه موج سینوسی، ازدواج شدت این شادی و غم ها رو بیشتر میکنه ( دامنه موج بیشتر میشه) نمیگم از ازدواج فقط شادی ها و راحتی هاشو میخوام، ولی بچه به موج سینوسی هارمونیک میده،

تصویر نگار۴۳

من اگه یک میلیون دلار برنده بشم همه رو یکجا برای امور خیریه مصرف می کنم چون معتقدم  پولی که خرج امورات زندگی ام میشه باید با زحمت وتلاش بدست بیاد نه یک شبه ! این از یک میلیون دلار و اما بچه دار شدن شاید دامنه موج سختی هارو افزایش بده  اما من اگه بتونم فقط یه رابط باشم که یک انسان صالح پا به روی این کره ی خاکی بزاره و باعث رقم زدن زیبایی ها بشه همین منو کفایت می کنه .چراکه که معتقدم با بچه ویا بدون بچه دنیا محل آسایش نیست .

برادر من  دنبال آسایش نباش دنبال آرامش باش که اونم توی دلت باید باشه .همین

تصویر آقا سعید

سلام نگار خانم

البته بحث 1 میلیون تومن نیستاااا بحث 1 میلیون دلاره یعنی 3 میلیاردو 350 میلیون تومن !!!!

من باشم تو اون لحظه به این نتیجه میرسم که هیچ کسی به اندازه خودم محتاجش نیستlaugh

ولی جدی خدایا از این پولها بهمون بده ما جنبشو داریم blush :|

تصویر نگار۴۳

سلام آقا سعید

یک میلیون دلار یا یک هزار تومن وقتی اعتقادی داری به اصلی باید پایبندش باشی منم وقتی میگم باید معاشم از راه تلاش بدست بیاد بحث شعار دادن نیست این اصلیه که تلاشم در این راستا بوده تابحال .حالا میخواد خزانه ی کل آمریکا باشه یا یه اسکناس هزاری!

دنبال عشقهای ماندگارتری باشی شادیش عمیقتره سعید خان .همین

تصویر max
نویسنده max در

آخ گفتی....این بچه رو خوب اومدین...

تصویر max
نویسنده max در

متاسفانه یا خوشبختانه من هم دقیقا مثل شمام.با این تفاوت که من دختر هستم..اصلا حوصله بچه رو بیشتر از دو سه ساعت ندارم...دلم.میخواد,کسی باشه که عاشق باشمو عاشقم باشه و ازدواج کنم..ولی متاسفانه پیش نیومده.از ازدواج سنتی خوشم نمیاد..خواستگار خیلی داشتم ولی به دلم ننشستن..هیچ علاقه ای نبود که انتخاب کنم...نه اینکه کلا ازدواج سنتی رو زیر سوال ببرم.ولی امروزه دیگه سنتی ازدواج کردن جواب نمیده.ازدواجی که با هم دوست میشن هم خوشم نمیاد..ازین تشریفاتو اینا هم که فلان دختر خاله سرویسم چی بوده و این خاله زنک بازیا بدم میاد...

تصویر صادق8
نویسنده صادق8 در

به نظر من تمام مشکل شما در عدم مسیولیت پذیری و راحت طلبیه(ببخشید که رک میگم)شما از همه چی فقط قسمت خوبشو میخوای. بچه میخوای که مثلا هفته ای چند ساعت ببینیش ودیگه با تربیتش و زندگیش کار نداشته باشی.میگی زن میخوای واسه اینکه تا آخر عمرعاشق باشی و مسافرت بری و حال کنی. ولی داداش عزیزم همین عشقی که میگی تو سختیا.تو دردسر ها خودشو نشون میده.عیارش معلوم بشه. به خدا طرز فکرتو عوض نکنی پشیمون میشی. نگاه به الانت نکن. پیر میشی میبینی نه کسی نه کاری نه بچه ای نه فامیلی هیچکس دور و برت نیست.

تصویر pirooz
نویسنده pirooz در

ممنون از نظر شما

قابل تامله ، شاید اینطور باشه که شما میفرمایید

تصویر مهسا02
نویسنده مهسا02 در

پاسخ خیلی خوبی بود

 عشق تو سختی ها خودشو نشون میده.....

تصویر سروناز20

یه کم به نظر غیر اجتماعی ویه مقدار افسرده  میاین ..نصف خاله زنک بازی های دنیا رو مردم راه انداختن که یه کم خوش باشن البته متاسفانه ...

همیشه همه چیز محکوم به خاله زنک بازی هم نیست ...

بالاخره اولش منطقی داشته ...

گرفتن عروسی همون ولیمه و قرانی کردن ازدواج بوده که الان شده این...

وسایل زندگی هم که منطق خودشو داره و الان شده تجمل و..

میشه منطق ها رو پیدا کنید و بر پایه منطق خودتون زندگی رو شروع کنید بدون این که از اصل مجبور بشین زیر همه چیز بزنید...

بچه داشتن هم خیلی شیرینه من خودم مجردم ولی از وقتی بچه های داییم مدام میان خونه ما و باما صمیمی شدن ضمن این که خیلی خیلی از نظر روحیه و.. شاد تر شدم امیدم به زندگی بیشتر شده..بچه ا با قلب پاک وبیراشون و با صمیمت وصداقی های ذاتی که دارن ادم رو به ذات بشریت و زندگی امید وار میکنن ... با وجود بچهها انسان استرس های کم تری رو داره...

صفحه‌ها