آیات 46 تا 50

20:37 - 1397/04/27

سوره الروم (30): آیات 46 تا 50

اشاره

وَ مِنْ آیٰاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ اَلرِّیٰاحَ مُبَشِّرٰاتٍ وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِیَ اَلْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (46) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً إِلیٰ قَوْمِهِمْ فَجٰاؤُهُمْ بِالْبَیِّنٰاتِ فَانْتَقَمْنٰا مِنَ اَلَّذِینَ أَجْرَمُوا وَ کٰانَ حَقًّا عَلَیْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (47) اَللّٰهُ اَلَّذِی یُرْسِلُ اَلرِّیٰاحَ فَتُثِیرُ سَحٰاباً فَیَبْسُطُهُ فِی اَلسَّمٰاءِ کَیْفَ یَشٰاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَی اَلْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ فَإِذٰا أَصٰابَ بِهِ مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ إِذٰا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (48) وَ إِنْ کٰانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (49) فَانْظُرْ إِلیٰ آثٰارِ رَحْمَتِ اَللّٰهِ کَیْفَ یُحْیِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا إِنَّ ذٰلِکَ لَمُحْیِ اَلْمَوْتیٰ وَ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (50)

ترجمه:

46-از آیات(عظمت و قدرت)خدا این است که بادها را به عنوان بشارتگرانی می فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند(و سیراب کند)و کشتیها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرند شاید شکرگزاری کنید.

47-قبل از تو پیامبرانی به سوی قومشان فرستادیم،آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند(ولی هنگامی که اندرزها سودی نداد)از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم)و همواره یاری مؤمنان حقی است بر ما.

48-خداوند همان کسی است که بادها را می فرستد تا ابرهایی را به حرکت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می گستراند،و متراکم می سازد در این هنگام دانه های باران را می بینی که از لابلاهای آن خارج می شوند،هنگامی که این(باران حیاتبخش)را به هر کس از بندگانش که بخواهد می رساند خوشحال می شوند.

49-هر چند پیش از آنکه بر آنان نازل شود مایوس بودند.

50-به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می کند،آن کس (که زمین مرده را زنده کرد)زنده کننده مردگان در قیامت است و او بر همه چیز تواناست.

تفسیر:

به آثار رحمت الهی بنگر!

گفتیم در این سوره،بخش قابل ملاحظه ای از دلائل توحید و نشانه های پروردگار در هفت آیه بیان شده که هر کدام با جمله" وَ مِنْ آیٰاتِهِ "آغاز می شود شش قسمت آن را قبلا به صورت پی در پی خواندیم،و نخستین آیه مورد بحث هفتمین و آخرین آنها می باشد.

و از آنجا که در آیه قبل سخن از ایمان و عمل صالح بود،بیان دلائل توحیدی تاکیدی نیز بر آن می باشد.

می فرماید:"از آیات عظمت و قدرت خدا این است که بادها را به عنوان بشارتگرانی می فرستد"( وَ مِنْ آیٰاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیٰاحَ مُبَشِّرٰاتٍ ).

آنها در پیشاپیش باران حرکت می کنند،قطعات پراکنده ابر را با خود برداشته به هم می پیوندند،و به سوی سرزمینهای خشک و تشنه می برند،صفحه آسمان را می پوشانند و با دگرگون ساختن درجه حرارت جو،ابرها را آماده ریزش باران می کنند.

ممکن است اهمیت قدوم این بشارتگران برای شهرنشینان متنعم چندان روشن نباشد،اما بیابانگردان تشنه کامی که نیاز به قطراتی از باران دارند، همین که بادها به حرکت در می آیند،و ابرها را همراه خود جابجا می کنند،و از لابلای نسیم،عطر مخصوص بارانی که بر گیاهان در نقطه دیگری باریده،به مشامشان می رسد،برق امید در دلهایشان جستن می کند.

گرچه در آیات قرآن،بیشتر روی بشارتگری باد،نسبت به نزول باران تکیه شده،اما کلمه"مبشرات"را نمی توان در آن محدود ساخت،چرا که بادها بشارتهای فراوان دیگری نیز با خود دارد.

بادها،گرما و سرمای هوا را تعدیل می کنند.

بادها،عفونتها را در فضای بزرگ مستهلک کرده،و هوا را تصفیه می کنند.

بادها از فشار حرارت خورشید،روی برگها و گیاهان می کاهند و جلو آفتاب سوختگی را می گیرند.

ص :464

بادها اکسیژن تولید شده بوسیله برگهای درختان را برای انسانها به ارمغان می آورند و گاز کربن تولید شده بوسیله بازدم انسان را برای گیاهان هدیه می برند.

بادها بسیاری از گیاهان را تلقیح می کنند،و نطفه های نر و ماده را در جهان نباتات به هم پیوند می دهند.

بادها وسیله ای برای حرکت آسیابها و عاملی برای تصفیه خرمن ها هستند.

بادها بذرها را از نقاطی که در آن بذر فراوان موجود است حرکت می دهند و همچون باغبانی دلسوز در سرتاسر بیابان می گسترانند.

و بادها کشتیهای بادبانی را با مسافران و بار زیاد به نقاط مختلف می برند و حتی امروز که وسائل ماشینی جانشین نیروی باد شده باز هم وزش بادهای مخالف یا موافق در پیشرفت یا کندی کار کشتی ها بسیار مؤثر است.

آری آنها بشارت دهندگانی هستند در جهات مختلف.

لذا در دنباله آیه می خوانیم:"خدا می خواهد بدین سبب شما را از رحمت خود بچشاند،کشتی ها به فرمانش حرکت کنند،و شما از فضل و رحمت او بهره گیرید،شاید شکرگزاری کنید"( وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ).

آری بادها هم وسیله تولید نعمتهای فراوان در زمینه کشاورزی و دامداری هستند،و هم وسیله حمل و نقل،و سرانجام سبب رونق امر تجارت که با جمله " لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ "به اولی اشاره شده،و با جمله" لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ " به دوم،و با جمله" لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ "به سومی.

جالب اینکه همه این"برکات"مولود"حرکت"است،حرکتی در ذرات هوا در محیط مجاور زمین! اما هیچ نعمتی تا از انسان سلب نشود،قدر آن معلوم نخواهد شد،این

ص :465

بادها و نسیم ها نیز تا متوقف نشوند،انسان نمی داند چه بلائی بر سر او می آید، توقف هوا،زندگی را در بهترین باغها همچون زندگی در سیاه چالهای زندان می کند،و اگر نسیمی در سلولهای زندانهای انفرادی بوزد آن را همچون فضای باز می کند،و اصولا یکی از عوامل شکنجه در زندانها همان توقف هوای آنها است.

حتی در سطح اوقیانوسها اگر بادها متوقف شود و امواج خاموش گردد، زندگی جانداران دریاها بر اثر کمبود اکسیژن هوا به مخاطره خواهد افتاد، و دریا تبدیل به مرداب و باتلاق متعفن وحشتناکی خواهد شد.

فخر رازی می گوید:جمله"و لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ "(تا شما را از رحمت خود بچشاند)با توجه به اینکه چشانیدن در مورد"شیء قلیل"گفته می شود، اشاره به این است که تمام دنیا و نعمت دنیا رحمت اندکی بیش نیست،و رحمت واسعه الهی مخصوص جهان دیگر است.

*** در آیه بعد سخن از فرستادن پیامبران الهی است،در حالی که آیه بعد از آن بار دیگر به نعمت وزش بادها برمی گردد،ممکن است قرار گرفتن این آیه در میان دو آیه که درباره نعمت وجود بادها سخن می گوید جنبه معترضه داشته باشد-چنان که بعضی از مفسران گفته اند:

و ممکن است ذکر مساله نبوت در کنار این بحثها برای تکمیل مسائل مربوط به مبدأ و معاد باشد که مکرر در این سوره به آن اشاره شده است-چنان که بعضی دیگر گفته اند.

و نیز ممکن است هشداری باشد به همه کسانی که در اینهمه نعمتها بهره می گیرند و کفران می کنند.

به هر حال چنین می گوید:"ما قبل از تو پیامبرانی به سوی قومشان فرستادیم" ( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً إِلیٰ قَوْمِهِمْ ).

"آنها دلائل روشن و آشکار از معجزات و منطق عقل برای این اقوام آوردند" ( فَجٰاؤُهُمْ بِالْبَیِّنٰاتِ ).

گروهی ایمان آوردند،و گروهی به مخالفت برخاستند"اما هنگامی که اندرزها و هشدارها سودی ندارد ما از مجرمان انتقام گرفتیم"!( فَانْتَقَمْنٰا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا ).

و مؤمنان را یاری کردیم"همواره این حق بر ما بوده است که مؤمنان را یاری کنیم"( وَ کٰانَ حَقًّا عَلَیْنٰا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ ).

تعبیر به"کان"که نشانه ریشه دار بودن این سنت است و تعبیر به"حق" و بعد از آن تعبیر به"علینا"که آن نیز بیانگر حق است تاکیدهای پی در پی در این زمینه محسوب می شود، و مقدم داشتن حقا علینا بر"نصر المؤمنین" که دلیل بر حصر است تاکید دیگری می باشد،و مجموعا چنین معنی می دهد که به طور مسلم ما یاری کردن مؤمنان را بر عهده گرفته ایم،و بدون نیاز به یاری دیگری ما این وعده خود را عملی خواهیم ساخت.

این جمله ضمنا مایه تسلی و دلداری برای مسلمانانی است که در آن روز در مکه تحت فشار شدید دشمنانی قرار داشتند که از نظر عده و عده افزون بودند.

اصولا همین که دشمنان خدا غرق آلودگی و گناه هستند خود یکی از عوامل پیروزی و یاری مؤمنان است،چرا که همین گناه سرانجام ریشه آنها را می زند، وسائل نابودیشان را با دست خودشان فراهم می سازد،و انتقام الهی را به سراغ آنها می فرستد.

*** آیه بعد بار دیگر به توضیح نعمت وزش بادها پرداخته،چنین می گوید "خداوند همان کسی است که بادها را می فرستد تا ابرهایی را به حرکت در آورند" ( اَللّٰهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیٰاحَ فَتُثِیرُ سَحٰاباً ).

"سپس ابرها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می گستراند"( فَیَبْسُطُهُ فِی السَّمٰاءِ کَیْفَ یَشٰاءُ ).

"و آنها را به صورت قطعاتی در آورده،متراکم و بر هم سوار می کند" ( وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً ) (1).

"اینجا است که دانه های باران را می بینی که از لابلای آنها خارج می شوند" ( فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ ) (2).

آری یکی از نقشهای مهم هنگام نزول باران بر عهده بادها گذاشته شده است آنها هستند که قطعات ابر را از سوی دریاها به سوی زمینهای خشک و تشنه حمل می کنند،و همانها هستند که ماموریت گستردن ابرها را بر صفحه آسمان،و سپس متراکم ساختن آنها،و بعد از آن خنک کردن محیط ابرها و آماده نمودن برای باران زایی بر عهده دارند.

بادها همچون چوپان آگاه و پر تجربه ای هستند که گله گوسفندان را به موقع از اطراف بیابان جمع می کند و در مسیرهای معینی حرکت می دهد،سپس آنها را برای دوشیدن شیر آماده می سازد! جمله" فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ "(دانه های باران و ذرات کوچک آن را می بینی که از لابلای ابرها خارج می شوند)ممکن است اشاره به این باشد که غلظت ابرها و شدت وزش بادها در حدی نیست که مانع خروج قطره های


 1) "کسف"جمع"کسفه"(بر وزن حجله)به معنی"قطعه"می باشد و در اینجا ظاهرا اشاره به قطعاتی است از ابر که روی یکدیگر متراکم می شوند و آن را غلظت و شدت می بخشد،و این به هنگامی است که ابرها آماده برای نزول باران می شود.
2- 2) "ودق"(بر وزن حلق)گاه به ذرات کوچک آب غبارمانندی گفته می شود که به هنگام نزول باران در آسمان پخش می شود و به قطره های پراکنده باران نیز اطلاق می گردد.

کوچک باران از ابر و نزول آن بر زمین شود،بلکه این ذرات کوچک علی رغم طوفان و ابری که صحنه آسمان را پوشانده،راه خود را از لابلای آنها به سوی زمین پیدا می کنند،و نرم نرم بر زمینهای تشنه پاشیده می شوند تا به خوبی آنها را سیراب کنند و در عین حال ویرانی به بار نیاورند.

باد و طوفانی که گاه درختان عظیم را از جا می کند و صخره ها را به حرکت در می آورد،به قطره کوچک و لطیف باران اجازه می دهد که از لابلای آن بگذرد و بر زمین قرار گیرد.

این نکته نیز قابل توجه است که قطعه قطعه بودن ابرها هر چند در یک روز ابری که ابر تمام صفحه آسمان را پوشانیده برای ما چندان محسوس نیست اما به هنگامی که با هواپیما از لابلای ابرها عبور می کنیم یا بر فراز آن قرار می گیریم کاملا روشن و نمایان است.

در پایان آیه می افزاید:"هنگامی که این باران حیاتبخش را به هر کس از بندگانش بخواهد برساند،آنها خوشحال و مسرور می شوند"( فَإِذٰا أَصٰابَ بِهِ مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ إِذٰا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ).

*** "هر چند پیش از آنکه بر آنان نازل شود،نومید و مایوس بودند"( وَ إِنْ کٰانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ ) (1).

این یاس و آن بشارت را کسانی به خوبی درک می کنند که همچون عرب های بیابانگرد حیات و زندگیشان پیوند بسیار نزدیکی با همین قطره های باران دارد.

آنها در حالی که گاه ناامیدی و یاس،سایه شوم و سنگینی بر جان و روحشان افکنده و آثار تشنگی و عطش در وجود آنها و دامها و زمین مزروعیشان آشکار گشته ناگهان بادهایی که پیشقراولان نزول باران است به حرکت در می آید،بادهایی


 1) "ملبس"از ماده"ابلاس"به معنی یاس و نومیدی است.

که آنها بوی باران از لابلایش به مشام می رسد.

چند لحظه می گذرد،ابرها در آسمان گسترده می شوند،غلیظتر و فشرده تر می گردند،و سپس باران شروع می شود،گودالها از آب زلال پر می شود،جویهای کوچک و بزرگ از این مائده آسمانی لبریز می گردد،زندگی و حیات در زمینهای خشک و هم در اعماق دل این بیابانگردان جوانه می زند،برق امید در دلهاشان می درخشد و ابرهای تاریک یاس و نومیدی کنار می رود.

تکرار کلمه"قبل"در آیه ظاهرا برای تاکید است،می گوید:چند لحظه قبل از باران-آری چند لحظه قبل از آن-چهره ها عبوس،و قیافه ها در هم بود،اما ناگهان باران می بارد و لبخند شادی بر لبها نقش می بندد،چه موجود ضعیفی است انسان و چه خدای مهربانی است او.

در فارسی نیز گاهی زمان را برای تاکید تکرار می کنیم،می گوئیم تا دیروز-بله تا همین دیروز-فلانی با من دوست بود،ولی الان شدیدا دشمن شده و هدف از این تکرار تاکید بر تغییر حالات انسان است.

*** در آخرین آیه مورد بحث،روی سخن را به پیامبر اسلام ص کرده، می گوید:"به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می کند( فَانْظُرْ إِلیٰ آثٰارِ رَحْمَتِ اللّٰهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا ).

تکیه روی جمله"فانظر"(بنگر)اشاره به این است که آن قدر آثار رحمت الهی در احیای زمینهای مرده بوسیله نزول باران آشکار است که با یک نگاه کردن بدون نیاز به جستجوگری بر هر انسان ظاهر می شود.

تعبیر به"رحمت الهی"در مورد باران،اشاره به آثار پر برکت آن از جهات مختلف است.

باران،زمینهای خشک را آبیاری و بذر گیاهان را پرورش می دهد.

باران به درختان،زندگی و حیات نوین می بخشد.

باران گرد و غبار هوا را فرو می نشاند و محیط زیست انسان را سالم و پاک می کند.

باران گیاهان را شستشو داده به آنها طراوت می بخشد.

باران هوا را مرطوب و ملایم،و برای انسان قابل استنشاق می کند.

باران به زمین فرو می رود و بعد از چندی به صورت قناتها و چشمه ها ظاهر می شود.

باران،نهرها و سیلابهایی به راه می اندازد که بعد از مهار شدن در پشت سدها تولید برق و نور و روشنایی و حرکت می کنند.

و بالآخره باران،هوای گرم و سرد را هر دو تعدیل می کند،از گرمی می کاهد و سردی را قابل تحمل می کند.

تعبیر به"رحمت"در مورد باران در آیات دیگر قرآن نیز منعکس است:

از جمله در آیه 48 سوره فرقان،و 63 سوره نمل.

و نیز در آیه 28 سوره شوری می خوانیم: وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مٰا قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ :"او کسی است که باران را نازل می کند بعد از آنکه مردم نومید شده اند،و دامنه رحمت خود را می گستراند".

سپس با توجه به پیوندی که مبدء و معاد در مسائل مختلف دارند در پایان آیه می افزاید:"آن کسی که زمین مرده را با نزول باران زنده کرد،هم او زنده کننده مردگان در رستاخیز است،و او بر همه چیز توانا است"( إِنَّ ذٰلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتیٰ وَ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ).

تعبیر به"محیی"به صورت اسم فاعل به جای فعل مضارع،مخصوصا با لام تاکید دلیل بر نهایت تاکید است.

بارها در آیات قرآن دیده ایم که این کتاب آسمانی برای اثبات مساله معاد زنده شدن زمین مرده را بعد از نزول باران به عنوان گواه انتخاب می کند.

در سوره ق آیه 11 نیز بعد از ذکر حیات زمینهای مرده،می فرماید: کَذٰلِکَ الْخُرُوجُ :"رستاخیز نیز چنین است".

شبیه همین تعبیر در آیه 9 سوره فاطر نیز آمده است که می فرماید کَذٰلِکَ النُّشُورُ (اینگونه است نشور در قیامت).

در واقع قانون حیات و مرگ همه جا شبیه یکدیگر است:کسی که با چند قطره باران زمین مرده را زنده می کند و شور و جنبش و حرکت در آن می آفریند و این کار همه سال و گاه همه روز تکرار می شود،این توانایی را دارد که انسانها را نیز بعد از مرگ زنده کند،همه جا مرگ به دست او است و حیات نیز به فرمان او.

درست است که ظاهرا زمین مرده زنده نمی شود،بلکه بذرهای گیاهان که در دل زمین می باشد پرورش می یابد،ولی می دانیم این بذرهای کوچک،مقدار عظیمی از اجزاء زمین را در پیکر خود جذب کرده و موجودات مرده ای را تبدیل به موجودات زنده می کند،و حتی ذرات متلاشی شده این گیاهان نیز مجددا نیرو و قدرت برای حیات به زمین می بخشد.

در حقیقت منکران معاد هیچ دلیلی بر مدعای خود جز استبعاد نداشتند، و قرآن مجید برای در هم شکستن استبعاد آنان از این نمونه های زنده بهره می گیرد.

برچسب‌ها: