نفوذ در میان دولتمردان

22:04 - 1393/11/25

روش‌های مبارزاتی امام هادی علیه السلام
1 - نفوذ در میان دولتمردان
روش‌های حكیمانه و كمالات علمی، معنوی انسانی امام هادی علیه السلام سبب شد كه آن بزرگوار در میان كارگزاران حكومت و دولتمردان عصر خویش محبوبیت خاصی پیدا كند.
مثلا هنگامی كه هرثمه، آن حضرت را وارد بغداد كرد، اسحاق بن ابراهیم طاهری كه والی بغداد بود به او گفت: تو متوكل را می‌شناسی (كه چه قدر فرد خبیث و بدسرشتی است) اگر او را بر قتل این آقا تحریك كنی، امام را خواهد كشت و حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله در روز قیامت خصم تو خواهد بود و او گفت: «سوگند به خدا، جز نیكی از او ندیده‌ام..» (2)
وصیف تركی یكی از امرای بزرگ ترك در دستگاه خلافت، در سامرا هرثمه را تهدید كرد كه اگر مویی از سر او (امام هادی علیه السلام) كم شود تو مسؤول خواهی بود.
امام هادی علیه السلام نه تنها مورد تكریم برخی از خواص حكومت بود، بلكه بعضی از رجال و كاركنان دربار به آن حضرت ارادتی خالصانه داشتند. غلامان و خادمان دربار، هنگام ورود آن حضرت به پایتخت كشورهای اسلامی سخت در احترام و اعزاز ایشان می‌كوشیدند. تا آنجا كه این كار موجب حسد و ناراحتی بعضی از درباریان شده بود.
عوامل نفوذ امام هادی علیه السلام در میان دولتمردان
الف) حل مشكلات
متوكل خلیفه خودخواه و مستبد عباسی در اثر دملی كه روی بدن او پدید آمده بود، در بستر مرگ افتاده بود. هیچ یك از پزشكان به خود جرات نمی‌داد تا برای جراحی كاردی تیز به بدن او بزند. مادرش چاره كار را در آن دید كه نذر كند. او نذر كرد كه در صورت بهبودی فرزندش، مقدار فراوانی از اموال خویش را به امام هادی علیه السلام برساند.
فتح بن خاقان (وزیر دربار خلافت) به متوكل پیشنهاد كرد كه اگر كسی را به نزد امام علیه السلام بفرستی و از او راه درمان این بیماری را بخواهی، شاید او دارویی بشناسد كه با استفاده از آن، شفا یابی. متوكل گفت: كسی را نزد او بفرستید. پیك متوكل نزد امام رفت و چنین پیغام آورد كه: پشكل گوسفندی را كه زیر پا مالیده شده با گلاب بخیسانید و بر روی دمل بگذارید كه به اذن خدا سودبخش است. برخی از كسانی كه در محضر متوكل حاضر بودند، از شنیدن این سخن به خنده افتادند. اما فتح بن خاقان به آن‌ها گفت: چه عیبی دارد كه سخن او را نیز تجربه كنیم؟ به خدا سوگند! من امیدوارم به آن چه او گفته خلیفه از این بیماری بهبود یابد. از این رو مقداری پشكل آورده در گلاب خیساندند و بر روی دمل نهادند. سر دمل باز شد و هر چه در آن بود بیرون آمد. مادر متوكل از بهبودی فرزند خویش بسیار خوشحال شد و ده هزار دینار مختوم به مهر خویش برای آن حضرت فرستاد و متوكل از مرگ نجات یافت. (3)