سلام واقعا ما دخترا چقدر بدبختیم..راضی نمیشن که نشن خواهر عزیزم زندگی توقف نمیکنه روزهای عمرت دیگه بر نمیگردن..تا کی بخای غصه بخوری که راضی میشه یا نه..همدیگرو دوست دارین قبول ولی اون خیلی بیشتر از تو مادرشو دوست داره و این خیلی عادیه. خاستگار منم مادرش بیماری قلبی داشت و همیشه میگفت نمیتونم بشون زور بگم میترسم اتفاقی بیوفته میگفت خودش راضی میشه و میایم ولی عزیزم 4 سال گذشت ولی نیمد ..ما هم خیلی همدیگرو دوست داشتیم عاشق هم بودیم ولی نشد چون مادر نخواست خودت تمومش کن نذار واست ناز کنن ..منم خودم تمومش کردم ولی خیلی دیرررر..تو اشتباه منو تکرار نکن یا علی +0-0 پاسخ
سلام
واقعا ما دخترا چقدر بدبختیم..راضی نمیشن که نشن
خواهر عزیزم زندگی توقف نمیکنه روزهای عمرت دیگه بر نمیگردن..تا کی بخای غصه بخوری که راضی میشه یا نه..همدیگرو دوست دارین قبول
ولی اون خیلی بیشتر از تو مادرشو دوست داره و این خیلی عادیه.
خاستگار منم مادرش بیماری قلبی داشت و همیشه میگفت نمیتونم بشون زور بگم میترسم اتفاقی بیوفته میگفت خودش راضی میشه و میایم
ولی عزیزم 4 سال گذشت ولی نیمد ..ما هم خیلی همدیگرو دوست داشتیم عاشق هم بودیم ولی نشد چون مادر نخواست
خودت تمومش کن نذار واست ناز کنن ..منم خودم تمومش کردم ولی خیلی دیرررر..تو اشتباه منو تکرار نکن
یا علی