افزودن دیدگاه

تصویر زندگی نمیکنیم
نویسنده زندگی نمیکنیم در

>سلام.ما دوتا دانشجوییم که یکسالو نیمه واسه بهم رسیدن داریم تلاش میکنیم.با یه وام ۳میلیونی به بدبختی یه مغازه باز کردیم چون سرمایمون کم بود ورشکست شدیم جمع کردیم بار موند رو دستمون به بانک بدهکار شدیم.نامزدم رفت راننده مردم شد ۶صبح میرفت تا ۸٫۹شب حتی ناهار نمیخورد .هزارتا دردو مریضی گرفت.اخرش گفتن چون زن عقدی نداری نمیتونی اینجا کار کنی.۸میلیون قرض کرد که باید ۱۱میلیون پس میداد.ماشین خرید .الان ۵ماهه داره ۱۵ساعت در روز کار میکنه.حتی یه هزاری پس انداز نداریم.هرروز با خرج دانشگاهو هزارتا بدبختیه دیگه بدهکاریامون داره زیادتر میشه.</p>

 

<p>من تو سن ۲۲سالگی هزارتا ناراحتی فکریو روحی گرفتم.نامزد بدبختم فقط ۲۳سالشه پادرد ،کمردرد،ناراحتی معده به خاطر ناهار نخوردن امونشو بریده.ارزوش شده یه شب بدون فکرو باارامش بخوابه.خیلی درد داره ارزوی یه پسر ۲۳ساله این بشه.</p>

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****