سلام زنی هستم30 ساله ، 5 ساله در حال زندگی هستم با مردی که از نظر جنسی ضعیف هستن جوری که همش من پیشنهاد همبسری دادم و بیشتر وقتا ارضا جنسی نمیشم ، قبلا با پسری دوس بودم همدیگه رو خیلی دوس داشتیم ، ولی نشد ازدواج کنیم ، چون هم شهری بودن هم و بیش خبر داشتم ازشون، الان تقریبا 2سال ارتباط داریم دورادور داریم حتی بیرونم رفتیم چندبار، تنها هم بودیم ارتباط سطحی هم داشتیم باهم ولی خیلی قلبا همدیگه دوست داریم به شدت ، و همش افسوس میخوریم که چرا ازدواج نکردیم ، و میدونیمم کارمون اشتباهه خیلی سعی کردیم حتی بهم فکرم نکنیم ولی نمیشه ، ایشون یه بچه دارن ولی من فرزند ندارم ، و میگه اگه بچه نداشتم حتما جدا میشدم ، ولی من مشکلی با همسرم ندارم بجز مسیله جنسیش، ولی از یه طرف جذب اون اقا شدم و خیلی دوستش دارم ، از طرفی هم همسررم بهم خیلی اعتماد داره و دوستم داره و ازین ناراحتم که فکرم حتی پیش مرد دیگه هستش ، راهنمایی ام کنید ، میدونیم چی درسته ولی هرکاری میکنیم نمیتونیم روی احساساتمون غلبه کنیم
سلام زنی هستم30 ساله ، 5 ساله در حال زندگی هستم با مردی که از نظر جنسی ضعیف هستن جوری که همش من پیشنهاد همبسری دادم و بیشتر وقتا ارضا جنسی نمیشم ، قبلا با پسری دوس بودم همدیگه رو خیلی دوس داشتیم ، ولی نشد ازدواج کنیم ، چون هم شهری بودن هم و بیش خبر داشتم ازشون، الان تقریبا 2سال ارتباط داریم دورادور داریم حتی بیرونم رفتیم چندبار، تنها هم بودیم ارتباط سطحی هم داشتیم باهم ولی خیلی قلبا همدیگه دوست داریم به شدت ، و همش افسوس میخوریم که چرا ازدواج نکردیم ، و میدونیمم کارمون اشتباهه خیلی سعی کردیم حتی بهم فکرم نکنیم ولی نمیشه ، ایشون یه بچه دارن ولی من فرزند ندارم ، و میگه اگه بچه نداشتم حتما جدا میشدم ، ولی من مشکلی با همسرم ندارم بجز مسیله جنسیش، ولی از یه طرف جذب اون اقا شدم و خیلی دوستش دارم ، از طرفی هم همسررم بهم خیلی اعتماد داره و دوستم داره و ازین ناراحتم که فکرم حتی پیش مرد دیگه هستش ، راهنمایی ام کنید ، میدونیم چی درسته ولی هرکاری میکنیم نمیتونیم روی احساساتمون غلبه کنیم