افزودن دیدگاه

تصویر hamid013
نویسنده hamid013 در

بررسی ریشه های تصوف:

طبق تحقیقات مفصلی که محققین مسیحی و مسلمان انجام داده‌اند، تصوف معجونی از افکار، عقاید، آداب و رسوم مؤبدان زرتشتی، حبرها و عابدهای یهودی و راهبان مسیحی و آیین میترایی و شبه عرفان‌های هندی است و هیچ ربطی به اسلام ندارد. اصولاً تا قرن دوم هجری هیچ نام و نشانی از تصوف و صوفی‌گری در جهان اسلام مشاهده نمی‌شود.

«ابوالقاسم قشیری» که اهل سنت و صوفیان او را امام قشیری می‌خوانند، در «رساله‌ی قشیریه» صفحه‌ی (289) با صراحت بر عدم وجود تصوف و صوفی‌گری در زمان پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و حضرت علی(علیه‌السلام) تأکید نموده است. تنها دو حدیث در «بحارالانوار» جلد (74) صفحه‌ی (91) و «سفینه البحار» جلد (2) صفحه‌ی (58) داریم که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خبر از ظهور افراد منحرف پشمینه پوش داده است.
علی‌رغم این که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به طور مکرر فرموده‌اند در اسلام رهبانیت و گوشه‌نشینی نداریم و بر حضور مسلمین در اجتماع و مسؤولیت‌پذیری تأکید فرموده‌اند. متأسفانه در اثر انحراف سقیفه و نفوذ افرادی نظیر «کعب الاحبار» یهودی و «ابو هریره» در دستگاه خلفا و تسلط یهود و نصارا در دستگاه بنی‌امیه، انحراف‌های جدیدی نیز توسط افراد غالی و معاند با ائمه‌ی معصومین آغاز شد که شاخص‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: «حسن بصری، ابوهاشم کوفی، سفیان ثوری و ...» که به عنوان بانیان صوفی‌گری به حساب می‌آیند.

در زمان امام صادق(علیه‌السلام) شخصی به نام «عثمان بن شریک کوفی» مشهور به «ابوهاشم کوفی» به عنوان نخستین صوفی مانند رهبانان مسیحی از اجتماع کناره گرفته بود و مانند نصارا به حلول و اتحاد قائل بود. او جامه‌های پشمینه و درشت پوشیده و به عنوان مخترع تصوف بدعت‌های حسن بصری و اربابان اموی او را نهادینه کرد. البته بعضی محققین نظیر «ابوطالب مکی» و «عبداللطیف الطیباوی» بر این عقیده‌اند که مذهب تصوف اختراع حسن بصری به سفارش بنی‌امیه است تا بتوانند به وسیله‌ی تصوف سیاست ضد امامت و ولایت را در پوشش عرفان آل علی(علیه‌السلام) حفظ کنند؛ ولی قول مشهور آن است که ابوهاشم کوفی مخترع تصوف است.

در عصر ابوهاشم کوفی تا دو قرن بعد، تصوف مراحل ابتدایی شکل‌گیری خود را طی می‌کرد. تصوف به عنوان یک فرقه‌ی اسلامی از یک نوع زهد افراطی و رهبانیت و فقر اختیاری و ریاضت کشی غیر اسلامی تجاوز نمی‌کرد. از این رو صوفیان در مساجد و مدارس دینی عقاید فرقه‌ای خود را تبلیغ می‌کردند تا این که در قرن چهارم اولین خانقاه دراویش که بی‌شباهت به معابد زرتشتی و صومعه‌های نصارا نبود، توسط یکی از امیران مسیحی در رمله‌ی شام بنا شد و به این ترتیب صوفیان از مساجد و مدارس دینی جدا شدند و در مقابل مساجد که توسط پیامبر به دستور خداوند متعال ساخته شده بود و برای مسلمین قداست داشت و محل عبادت و بسیج مسلمین در جهاد اکبر و جهاد اصغر بود. اماکنی به اسم خانقاه احداث کردند. خانقاه محل خور و خواب درویشان بی‌مسؤولیت و تن پرور و فاسد بود.
در هر خانقاه شیخ یا مرشدی عده‌ای درویش را تحت تربیت داشت که با دریوزگی و گدایی عمر می‌گذراندند. زمانی نگذشت که در خانقاه‌ها بدعت‌ها و مفاسد زیادی نظیر رقص سماع، شاهد بازی، طنبور و دف نوازی آغاز شد و هرزگی بزرگان خانقاه و صوفیان به بیرون از خانقاه درز نمود.

پایان قسمت 4

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 9 =
*****