افزودن دیدگاه

تصویر عروس اشک های شبانه

من جای شما بودم. در یه موقعیت مناسب و در یه مکان مناسب عمومی که اون دختر بتونه راحت چند کلمه حرف بزنه. باهاش صحبت می کردم. بهش می گفتم من بی خیالت نمیشم مگر اینکه خودت همین الان بهم بگی برو و دیگه سراغم نیا! آب پاکی رو بریزید رو دستش. بهش بگید واقعا دلیل اصلی مخالفت پدرش رو نمی دونید. آیا فقط مشکل سربازی هست یا چیز دیگه؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****