گفتنی ها رو دوستان گفتند. من فقط میخوام گله کنم...
چرا از طرف همسرت تصمیم میگیری؟؟ هان؟؟ چرا میگی نمیتونه شغلشو عوض کنه؟؟ مگه زندانیه؟؟ مگه اسیره؟؟ چرا غیرتشو میبری زیر سؤال؟؟ مگه امکان داره مردی به خاطر خانوادش شغلشو تغییر نده؟؟ اون آقا از تنوع طلبی شما خبر نداره. وگرنه شغل که سهله جونشم میذاره تو این راه...
ببین اگر نمیتونی با خودت کنار بیای با همسرت در میون بذار و بهش بگو در غیاب تو من سختی زیادی میکشم و میترسم از این تنهایی... بذار اونم کمکت کنه تا مشکل رفع بشه... فقط تو حرفات با همسرت سعی کن طوری بهش بگی که بهت مشکوک نشه و به قول آقا سعید حسن ظنش نسبت بهت حفظ بشه...
سلام...
گفتنی ها رو دوستان گفتند. من فقط میخوام گله کنم...
چرا از طرف همسرت تصمیم میگیری؟؟ هان؟؟ چرا میگی نمیتونه شغلشو عوض کنه؟؟ مگه زندانیه؟؟ مگه اسیره؟؟ چرا غیرتشو میبری زیر سؤال؟؟ مگه امکان داره مردی به خاطر خانوادش شغلشو تغییر نده؟؟ اون آقا از تنوع طلبی شما خبر نداره. وگرنه شغل که سهله جونشم میذاره تو این راه...
ببین اگر نمیتونی با خودت کنار بیای با همسرت در میون بذار و بهش بگو در غیاب تو من سختی زیادی میکشم و میترسم از این تنهایی... بذار اونم کمکت کنه تا مشکل رفع بشه... فقط تو حرفات با همسرت سعی کن طوری بهش بگی که بهت مشکوک نشه و به قول آقا سعید حسن ظنش نسبت بهت حفظ بشه...