آیا به من علاقه ای دارد؟

07:37 - 1395/05/16

سلام من 26سالمه و همسرم32 الان حدود 6 ماه هست که عقد کردیم ازدواجمون کاملا سنتی بود همسرم از اول نسبت به من خیلی سرد و بی توجه بود و من مجبور به پذیرش این ازدواج شدم مثلا توی یک ماهه نامزدی هفته ای یک بار زنگ میزد و میرفتیم یه چرخی میزدیم و برمیگشتیم الانم که عقدیم اصلا دوست نداره منو جایی ببره انگار از من فراریه خیلیاصرار کردم بهم بگه مشکلش با من چبه خواسته هامو توی پیام براش فرستادم اما تغییری نکرد چند نمونه بگم :مثلا عید نوروز هیچ جا منو نبرد خونه اقوامشون حتی عید دیدنی خونه ما هم نیومد نه خریدی نه کادویی هیچی هیچی مثلا روز پنجم عید من رفتم پیشش بمونم منو اورد خونه مادرم و خودش با دوستاش میرفت تفریح و فوتبال کلی التماسش کردم بیاد خونمون اما نیومد حتی مهمونی خواهر برادرهامم نیومد هزار دفعه گفتم اگه دلت جایی دیگست من کنار میکشم اما بازم دلیل رفتارهاشو نمیدونم توی این مدت که بیکار بود من اشتباه کردم و حدود یک میلیون پولی که خودم با زحمت به دست اوردم رو بهش خرد خرد دادم که غرورش نشکنه و منو فقط به خاطر اینه ازم پول بگیره خانومم و جان صدا میکرد و من ابنو به طور واضح میدیدم و میدونستم حتی اگه من یک هفته بهش زنگ نزنم اصلا سراغمو نمیگیره من از نظر قیافه خیلی خوشگلم این نظر اطرافیانم هست اما واقعا نمیدونم چرا اینقدر دل سرد و افسرده هست من دوستش دارم خیلی تلاش کردم بفهمم درد اصلیش چیه مشاور رفتم اما اون نمیاد به خانوادش گفتم باهاش صحبت کنید اگه منو.دوست نداره تکلیفمو روشن کنم اندازه پنج سال منو عذاب داده نه راه پس دارم نه راه پیش هم ازش متنفرم هم دوستش دارم همش کارهاش یادم میفته موندم چکار کنم چجوری بفهمم توی ذهنش چی میگذره نمیدونم میگم شاید پول نداره خودشو کنار میکشه ازم اما محبت و مهر که پول نمیخواد تا الان حتی یه نفسم خانومم هیچی بهم نگفته حتی نه یه پیامی نه زنگی هیچی اینم بگم تک پسره و خیلی حساس و زود رنج حتی بهش گفتم اگه منو نمیخوای بیا تفافقی جدا بشیم من از بی مهری های تو خسته شدم اما بازم بهم جوابی نداد وضعیت مالیش کلا سفر هست یعنی هیچی نداره نه خونه نه ماشین نه پس انداز پنج ماه بیکار بود

http://btid.org/node/96683

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 13 =
*****
تصویر الهه سادات

سلام اقای ابتین
من اصلا دقت نکردم شما اقا هستید
امیدوارم مشکلات شما هم به زودی و به نحو عالی حل بشه
میدونید من میخوام راهنمایتون کنم اما چون ممکنه اشتباه راهنمایتون کنم بهتر میدونم که چیزی نگم
فقط دعاتون میکنم که یه دنیا عشق و محبت واقعی بین شما و همسرتون به وجود بیاد

از صمیم قلبم دعا میکنم خدا دست هممون رو بگیره و زندگیمون رو پر از عشق و محبت و امید کنه
شما هم دعا کنید کار همسرم درست بشه اگه خواست و مصلحت خداست مهندش قبولش کنه شرکت مشغول بشه انشالله

تصویر آبتین13

سلام
خدارو شکر که خواستی و تونستی که زندگیت رو کم کم درست کنی

اتفاقا منم همین اشتباه رو انجام دادم و به مادر زنم گفتم که همچین مشکلی داریم ، و ایشون رفتن صحبت کنن که درست بشه و حتی پای دختر خاله ش رو هم به ماجرا باز کرد برای حل مشکل که نه تنها درست نشد بلکه بدتر هم شد، حتی رابطه ش با مادرش هم خراب شد و در مواقعی با تندی با مادرش صحبت می کرد ،

چند روز پیش بعد از خوندن متن شما و کلی فکر کردن تصمیم گرفتم که دیگه در مورد مشکلاتم با کسی صحبت نکنم جز خودمون، و اینو با همسرم در میون گذاشتم ، و به مادر زنم گفتم که دیگه باهاش جر و بحث نکنه و هر اتفاقی افتاد بین ما از دخترش حمایت کنه تا دوباره اعتمادشو جلب کنه و فکر نکنه که تنهاش گذاشتی و داری مجبورش می کنی،

خداروشکر این چند روز نسبت به قبل بهتر شده ولی هنوز واسه رسیدن به روزهای اول و بهتر شدن کامل زمان نیاز داره و اینکه منم بیشتر درکش کنم،

و باز هم خدارو شکر میکنم که با پیج شما آشنا شدم و تونستم یه قدم مثبت وردارم، از خداوند متعال برایتان زندگیی سرشار از عشق و محبت و رزق و روزی حلال و فراوان خواستارم.

تصویر الهه سادات

سلام ابتین عزیزم خیلی از لطفت ممنونم
ابتین عزیز امیدوارم مشکلات شما هم حل بشه
خواهش میکنم شما اشتباه منو تکرار نکن من نادانی کردم و شکایت شوهرم رو به خانوادش کردم چون دیدم دیگه نمیکشم حس تحقیر شدن میکردم اینکه اضافی ام
اینکه نمیخوادم

اینکه همش به طلاق فکر میکردم

اما الان که بعد از شکایت کردنم الان بهتر شده و شکر خدا باهام.خوب شده همش میترسم که به.گوشش برسه چکار کنم

همش میگم یه بار بهش نگن زنت گفته ازش پول گرفتی
همش استرس اینو دارم

حقیقت این بود من دیدم بهم محل نمیده انگار نه انگار گفتم بذار تکلیفم رو روشن کنم اگه نمیخوادم یه فکر اساسی کنم

من دوستش دارم سعی میکنم زندگیمون رو درست کنم

اما احساس میکنم مادرشوهرم خیلی بدش اومده از من که چرا گفتم منم مجبور بودم خودم از حق خودم دفاع کنم

من بینهایت شوهرم و خانوادش رو دوست دارم خدا رو شاهد میگیرم
هیچ کینه و دشمنی الکی ازشون به دل ندارم

اما خیلی پشیمونم که از شوهرم بد گفتم و رازهایی که نباید فاش میشد فاش کردم
و بعد از اون تصمیم گرفتم هیچوقت و هیچ جا از شوهرم بد نگم و نگم چی شد چی نشد و سر قولم موندم

خیلی دارم تلاش میکنم که پیشرفت کنیم دوتایی

با خودم گفتم اگه دوستش داری پس چرا داری از بدیهاش میگی

و واقعا خیلی پشیمونم و احساس گناه و غذاب وجدان زیاد دارم

تصویر آبتین13

با سلام
اول اینکه تبریک میگم که رابطه تون بهتر شده و تولدتو بهتون تبریک گفته، انشاءالله که هر روز رابطه تون بهتر و بهتر بشه،
متاسفانه منم همین مشکل شما رو دارم ، همسرم هر وقت پول نیاز داره ، عزیزم صدام می کنه در بقیه موارد محلمم نمیذاره، بزور جواب پیام و زنگمو میده و هر دفعه یه بهونه میاره، تا زنگش می زنم دو کلام حرف نزدم میگه کار دارم باید برم، هر کاری از دستم بر میاد براش می کنم ولی بازم بی توجهی می کنه، واقعا از دستش کلافه شدم، منم یه مدته تصمیم گرفتم اصلا کلمات عاشقانه و محبت امیز بهش نگم ، اصلا دیگه نمی خوام براش کادو بخرم ، مثل خودش رفتار می کنم ، پول که می خواد کلی التماس می کنه تا بهش میدم ، دیگه از دستش خسته شدم ، ولی باز همونه و تغییر نکرده، مثل دوست دخترایه خیابونی که پسرارو تیغ می زنن رفتار می کنه ، حالم دیگه ازش بهن می خوره ولی نمی تونم جدا شم ،
انشاءالله که اینم سر عقل بیاد، و آدم بشه،
خوشحالم که شما رابطه تون بهتر شده، برا منم دعا کنید ، مرسی

تصویر s.saeed
نویسنده s.saeed در

سلام دوست عزیز.

همسرت تحصیل کرده ست؟

به نظرم این مشکل شما باید ریشه یابی بشه که کلا ایشون ذاتا چنین شخصیتی دارن یا چیز دیگه ست ...

واقعا این رفتار عجیبه .

ان شاالله مشکلت حل بشه...

 

تصویر الهه سادات

سلام دوستان
امروز همسرم اولین نفری بود که تولدم رو تبریک.گفت

من اصلا باورم نمیشه که یادش بود و برام خیلی ارزش داشت واقعا خیلی مهم بود و خیلی خوشحال شدم

بهترین هدیه بود وقتی پیامش رو خوندم

تصویر s.saeed
نویسنده s.saeed در

خدا رو شکر...

آرزوی بهترینها برای شما

تصویر باران
نویسنده باران در

سلام
خیلی خوشحال شدم با خوشحالی شما

از محبت خارها گل میشود.....

ان شاء الله خوشبخت و عاقبت بخیر باشید.

تصویر مروارید

با عرض سلام 

به خانم الهه ناز
تقریبا دو سالی هست عضو این سایت هستم نظرات دوستان و همچنین کارشناسان رو میخونم و استفاده می کنم. چند وقتی هست با نظرات شماهم اشنا شدم. ولی هر بار خواستم نظری برای هر کدوم از تاپیک ها بذارم اول به اون بنده خدا فکر کردم که با این نظر من ممکنه چه بلایی سر زندگیش بیاد بنظرم ما نسبت به حرف هامون مسئولیم حتی تو فضای مجازی شاید هیچ وقت همو نبینیم ولی به وسیله ی همین جملات اثرمون رو روی فرد میذاریم. گاهی یه کلام ممکنه امید رو در دل فردی زنده کنه و مشکلش برطرف بشه و بلعکسش ممکنه تیشه به ریشه فرد بزنه. دوست من خلاصه ی کلام به حرفامون دقت کنیم. 

تصویر الهه سادات

سلام خیلی ازتون ممنونم خانم اسمان و اقا سعید
1000صلوات برای من بهترین و باارزشترین هدیه بود که اصلا انتظار نداشتم نمیدونید چقدر خوشحال شدم واقعا ازتون ممنون که اینقدر قلبتون پاکه و برای من انرژی مثبت فرستادید خیلی روحیه گرفتم

منم به جبران محبت شما برای رسیدن به حاجت های قلبیتون صلوات میفرستم

خیلی متشکرم ازتون یه دنیا سپاس

التماس دعا

تصویر الهه سادات

شرمنده اخلاقت هزیزم

شما بهتره یه دوره کلاس نسخه پیچی بگذرونید چون اصلا بلد نیستید خوب نسخه بپیچید
در ضمن شواهد چیز دیگه ای نشون میده
شوهرم منو دوست داره اما من قلقش رو بلد نیستم.که دستم بگیرم
شوهرم نا امیده چون دستش خالیه اما من جا نمیزنم
من عادت ندارم لقمه حاضری دهنم بذارم همیشه خودم واسه خودم لقمه گرفتم و خوردم از بچگیم تا الان تنها رفتم ثبت نام دبیرستان پیش دانشگاهی دانشگاه
من دختری ام که تک و تنها هشت ماه با ده تا مرد یک جا کار کردم کسی جرات نکرد بگه بالا چشمت ابرو هست

قد کشیدم و تجربه کردم کسی نبوده نصیحتم کنه چم و خم شوهر داریسیاسیاست زندگی یادم بده

بهت قول میدم سال دیگه تاپیک بزنم از خوشبختیم بگم من با فقر و بی کسی بزرگ شدم
صبر کردم و از غوره حلوا درست کردم
منی که تک و تنها زندگی کردم هیچکسی پشتم نبوده و حمایتم نکردند و گرنه به جایی میرسیدم که الان حسرت نخورم

من زندگیمو به یاری خدا و کمک صاحب الزمان میسازم
خدا بخواد حله من تلاش میکنم نتیجه اش رو به خدا میسپارم خدا درستش میکنه واسم مطمینم خدا همه جا کمکم کرده نذاشته بیراهه برم

من زندگیمو.میسازم

من خوشبخترین عروس دنیا هستم شوهرم عاشقم نیست اما دوستم داره مطمینم

شما هم یادت نره بره کلاس نسخه خوانی و نسخه پیچی بگذرونی به دردت میخوره

تصویر s.saeed
نویسنده s.saeed در

آفرین به این روحیه. هنوز هم مثل کامنت اولم بهتون میگم که شما واقعا خانوم خوبی هستید و خوشبحال همسرتون که چنین گوهری گیرش اومده...

مطميءن باشید خدا جبران میکنه براتون ...

همین الان 1000 صلوات برای حل مشکلتون فرستادم . بزرگی میگفت اگه مشکلاتتون زیاد شد سیل صلوات راه بندازید تا مشکلات رو با خودش ببره پس ختم صلوات رو در کنار راه کارهای مشاوره ای حتما انجام بدید.

ان شاالله که خوشبخت بشید.

تصویر آسمان95

افرین سادات . امیدوارم با هم دیگه خوشبخت زندگی کنید

تصویر الهه نازززز

خب مشخصه که نمی خوادت.
دوست داری چی بشنوی؟!
باز بهش پول بده تا بهت محبت کنه.

تصویر الهه سادات

سلام خانوم الهه نازززز
من شکر خدا اینجا تاپیک برای هیچی نداشتن و مال دنیا نزدم و من اگه از نداری گفتم میخواستم کامل شرایطمون رو برای مشاورین عزیز سایت بگم که قضاوت و راهنمایی کنند

مشکل من بی مهری و سردی همسرم هست و اینکه علت این رفتارها رو چجوری تشخیص بدم و شخصیتش رو بشنازم

در ضمن من چند وقته حدودا دوساله کل تاپیک هایی که اینجا هست و نظراتدو راهنمایی ها رو میخونم

شما هم سعی کنید تا زبده و حاذق نشدید به کسی مشورت و راهنمایی ندید اونم با این لحن و گفتار

تصویر الهه نازززز

اگه هیچی نداره چرا باهاش عقد کردی؟
بیخودی دنبال دلیل نباش.
مهریت رو بذار اجرا و بعد بگو اگه طلاقم بدی مهریم رو می بخشم.

تصویر Mr. Saad
نویسنده Mr. Saad در

سلام.
ببخشید اگه پیش داوری می کنم؛ اما به نظرم اومد که خانم ساده ای باشید و خانواده ی خوب و ساده ای دارید که شاید فکر می کنند همه خیرخواه هستند و خوبی شما رو می خوان؛ بدون فشار و تذکر به وظایفشون عمل می کنند و جواب خوبی و مهربونی تون رو به شایستگی می دن. به همین خاطر دلم نیومد چیزی نگم.
خیلی بده که بعد از چند سال زندگی بفهمید که همسرتون شما رو نمی خواسته و اصلا شما رو دوست نداشته و نداره. خیلی بده که به سادگی و بدون سیاست زندگی کنید و بعد از یه زمانی این حس رو داشته باشید که ازتون سوء استفاده شده. خیلی بده که ملاک شما نماز و روزه و زیارت باشه و بعدش بفهمید که نماز و روزه بدون توجه به زن و بچه، بدون تن به کار دادن و دنبال روزی بودن؛ بدون مهربانی و دوست داشتن؛ بدون اخلاق و محبت یعنی هیچ و حتی خیلی خیلی بدتر از هیچ...
امیدوارم که با این نتایج به اون سال ها نرسید و در همین زمان تکلیف تون به خیر و سعادت معین بشه.

تصویر الهه سادات

سلام اقای سعید
ممنونم از پاسخگوی شما
علت اینکه من باهاش ازدواج کردم یکی اینکه مادرم مجبورم کرد ( البته خودمم خیلی دوست داشتم ازدواج کنم و خوشبخت بشم)
چون میترسید که سنم بالاتر بره و مثل خاله ام که سنشون به چهل رسیده و دیگه مورد خوبی نمیاد

یکی اینکه من نگاه کردم به اینکه سالمه چشم و دل پاکه
شکر خدا بد دل و شکاک نیست
اما نمیدونم چکار کنم خودم توش موندم من واقعا با خانوادش مثل خانواده خودم رفتار میکردم اما این روزها رفتاری دیدم از مادرشوهرم که دیدم از سادگی و یه رنگی من سواستفاده میکنند
و مدادم تیکه میندازند بهم مخصوصا مادرشوهرم

الان به حدی پشیمونم که چرا باهاشون صادق بودم و چرا به مادر شوهرم اطمینان کردم و مشکلاتی که با پسرش داشتم رو بهش گفتم

این واقعا حماقت بزرگی توی زندگیم بود که من فکر میکردم هر کسی اهل نماز و دعا باشه خداترسه و این اشتباه باعث شد که اونها منو ادم حساب نکنند

تصویر s.saeed
نویسنده s.saeed در

بله خوب ، هم مادرتون و هم خودتون حق داشتید نگران باشید (البته سن شما زیاد هم نبوده). به هر حال هرچی بوده گذشته مهم الان هست که شما بتونید این موارد رو مدیریت کنید.

به خاطر روراستی و سادگی شما در برخورداتون با خانواده همسرتون دیگه اون احترامی که باید بزارن رو انجام نمیدن...

شما تو این زمینه با یک مشاور خانم به نظرم صحبت کنید بهتر میتونه شما رو راهنمایی کنه تا بتونید با کارهایی که از این به بعد انجام میدین احترامتون برگرده...

سیاست مدارانه رفتار کردن با دورویی و دروغ فرق میکنه شما نباید اینقدر راحت هر چیزی رو با مادر شوهرتون در میون بذارید. اتفاقا چون ایشون اهل نماز و دعا هستن خیلی ادعاشون میشه و به خودشون اجازه میدن که اینطور با بقیه صحبت کنن.

 

تصویر s.saeed
نویسنده s.saeed در

سلام. حرفهای مشاور درسته ولی  مورد پنجم بنظر درست نمیاد چون اگه ایشون کلا چنین شخصیتی داشت نباید با دوستانش هم به تفریح و فوتبال مشغول میشد.

فقط میخوام بهتون بگم واقعا شما خانوم خوبی هستین ...

یه چیزی ذهنمو مشغول کرده شما چطور با کسی که تو این سن هنوز بیکار هست ازذواج کردید؟

این آقا یا خودشو زده به بی خیالی یا واقعا نمیدونه وقتی ازدواج کرد چه وظیفه هایی داره بعنوان یه همسر...

به هر حال مشکل از اون آقاس و شخص خود ایشون باید مشاوره بشه ببینیم مشکلش چیه...

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

درباره سردی و بی میلی همسرتان احتمالات متعددی وجود دارد که با ریشه یابی آن بهتر می‌توان پی به اصل ماجرا برد، امّا احتمالات مختلفی که می‌توان برای رفتار ایشان تصور کرد عبارتند از:

1. با توجه به اینکه به تازگی ازدواج کردید، احتمال دارد که به شما علاقه مند نباشد یا اینکه این حس در او  نسبت به شما کم است، امّا چرا با اینکه حس علاقه اش نسبت به شما کم بوده با شما ازدواج کرده به نظر پیش خودش تصور می‌کرده که می‌تواند در آینده به شما علاقه مند شود یا اینکه نسبت به این مسئله کم توجه بوده و یا با اصرار خانواده و دیگران با شما ازدواج کرده است.

2. یا اینکه احتمال دارد که دلش پیش کسی گیر باشد و یا قبلا گیر بوده و برای پذیرش فرد جدید چنین عکس العملی نشان می‌دهد و یا نیاز به زمان دارد که بتواند فرد جدید را بپذیرد. (بازهم این رفتارش توجیحی ندارد و کاملا غلط است.)

3. احتمال دارد که دچار افسردگی شده باشد و میل و شوقی برای زندگی جدید ندارد که احتمالا این افسردگی مربوط به قبل از ازدواج با شماست و بعد از ازدواج، نتوانسته این افسردگی خود را برطرف کند. شاید بخشی از آن به دلیل نداشتن کار باشد که امروزه نداشتن شغل و کار مناسب(که آنها را راضی کند) در افسردگی پسران امروز نقش پر رنگی دارد.

4. این احتمال باتوجه به توضیحاتی که ارائه کردید گرچه ضعیف است ولی ممکن است به خاطر نداشتن مهارتهای ارتباطی، در رابطه با شما دچار ضعف باشد.

5. احتمال دارد که کلاً انسان سردی باشد بطوریکه نه تنها با شما بلکه با دیگران نیز رفتار سردی دارد که این مسئله را می‌توانید با پرس و جو از خانواده وی بررسی کنید.

به هرحال برای پی بردن به این احتمالات لازم است از طریق گفتگو با ایشان و کمک گرفتن از خانواده ایشان، بررسی کنید که علت سردی رفتار ایشان چیست. در کنار آن، بهتر است از یک فرد با نفوذی که حرفش در همسرتان تاثیرگذار است بخواهید که او را مجاب کند تا هردو نزد مشاور بروید ویا اینکه حداقل علت برخوردهای سرد خود را توضیح دهد و شما در سردرگمی و پا درهوا قرار ندهد.

با آرزوی موفقیت