ازدواج با سرباز مدافع حرم

17:18 - 1395/09/13

سلام، وقت بخیر بنده 23سالمه دانشجوی ارشد و کارمند هستم ظاهر زیبایی داشته و مذهبی ام. به تازگی خاستگاري دارم که بسیار به بنده علاقه مند هستند، منم واقعا ازشون خوشم میاد، بهتر بگم مرد روياهام هستن، و بسیار بهشون علاقه مندم، فک کنم عاشقش شدم، ایشون بسیار مومن، مهربان، ولایت مدار، اهل نماز شب و .. هستن . مشکلی که باهاشون دارم سوریه رفتنشون هست. ایشون در سوریه مستشارند، شغلشون هم جوری هست که ماموریت زیاد ميرن. نمیدونم چیکار کنم. به قدری هم بهشون علاقه مند هستم که نمیتونم بيخيالش بشم. ولی میترسم ... عمر دست خداست ولی اگر شهید بشن یا.. من. چیکار کنم خواهشا راهنماييم کنین. ممنون.

http://btid.org/node/101774

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 3 =
*****
تصویر طیبه .
نویسنده طیبه . در

سلام وعرض ادب .من ۴۰ سالم هست وتحصیلاتم کاردانی هست وخیلی دوست دارم وارزوم هست با یک مدافع حرم ازدواج کنم .

تصویر خدیجه
نویسنده خدیجه در

سلام .من ۲۵ سالمه . درحال تحصیل سطح دو حوزه هستم وارزوم هست با یه مدافع حرم ازدواج کنم .

تصویر zm@45
نویسنده zm@45 در

با کسی که همه جوره مطابق میل شماست و عاشقانه دوسش دارین ازدواج کنین که بقول سعدی شیرین سخن

گر به همه عمر خویش، با تو برآرم دمی

حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت

بعدم دوست عزیز عمر دست خداست...شما نمیتونین مرگی زودتر از هر کسی رو برای یک شخص خاص پیش بینی کنین...

 

تصویر متفکّر

با سلام؛ به نکته خوبی در آخر سوالتان اشاره داشتید که «عمر دست خداست»

ای کاش واقعا به این باور داشتیم!

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[جمعه/ 8] بگو: آن مرگى كه از آن می‌گريزيد شما را هر زمان وقتش برسد، درخواهد يافت و سپس نزد آن داناى نهان و آشكارا برگردانده مى‏‌شويد تا به كارهايى كه كرده‏‌ايد آگاهتان سازد.»

شاید من یا شما، زودتر از او، با مرگ مواجه شویم!

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام
از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری انتخاب نمودید متشکریم.
کاربر گرامی اینکه سوریه رفتن ایشون مشکل ساز شود یا خیر بستگی به شما دارد و شما اگر بتوانید دوری شوهر را تحمل کنید خصوصا در اوایل زندگی مشکلی ایجاد نمی شود اما اگر فکر می کنی که نمی توانی در اول زندگی تنها بمونی خب باید تامل کنید.
اما در مورد شهادتش عرض کنم که همان طور که فرمودید عمر دست خداست و شهادت نصیب هرکسی نمی شود اما اگر این اقا روزی هم شهید شوند شما افتخار همسری یک شهید را خواهید داشت و این سعادت نصیب هر کسی نمی شود در طول تاریخ نو عروسانی بودند که شوهرشان شهید شد و سعادتمند شدند نمونه بارز تاریخی حنظله غسیل الملائکه  است که در ذیل به داستانش اشاره می کنم.

شب عروسى او مصادف با حرکت مسلمانان به سرزمین احد بود، وقتى نداى جهاد را شنید متحیر شد چه کند، چاره ندید جز این که از پیامبر اجازه بگیرد که یک شب در مدینه توقف کند و بامدادان خود را به مسلمانان برساند، پیامبر با درخواست او موافقت کرد. وى پس از انجام مراسم عروسى ، پیش از آنکه غسل کند آهنگ عزیمت به میدان جنگ کرد. هنگام خروج از خانه دیدگان نو عروس او غرق در اشک گشت و دست در گردن شوهر خود افکند و درخواست کرد که لحظاتى صبر کند. آنگاه افرادى را به شهادت طلبید تا همگى از حنظله بشنوند که حنظله و او با یکدیگر زن و شوهر شده اند. وقتى که حنظله رفت عروس رو به گواهان کرد و گفت :

دیشب در خواب دیدم که آسمان شکافت ؛ و شوهرم داخل آن گردید، سپس شکاف به هم آمد. من از این رویا احساس مى کنم که روان شوهرم به سوى جهان بالا خواهد رفت و شربت شهادت را خواهد نوشید .

حنظله یکسره به احد آمد. چشم او به ابوسفیان افتاد که در میان دو سپاه مشغول گردش و حرکت بود، او در یک حمله ، شمشیرش را متوجه او ساخت ، اتفاقا شمشیر بر پشت ابوسفیان فرود آمد و نقش زمین گردید. در این موقع بود که یک سرباز قریش بنام لیثى به کمک ابوسفیان شتافت و او را از چنگ حنظله رها ساخت و سپس نیزه دارى از قریش به حنظله حمله کرد و آن را در بدن او فرو برد. حنظله به تعقیب او پرداخت و با شمشیرى که در دست داشت وى را از پاى درآورد و سپس ‍ خود به زمین افتاد و شهد شیرین شهادت را چشید...[1]

منبع: نرم افزار بوستان حکایت

تصویر المیرانرس

سلام، ممنون از پاسختون لطف کردین.

دعامون کنین...