الان عجیب خسته ام و نمیدانم چه کنم...؟؟؟

11:42 - 1401/08/07

سلام وقت بخیر
حدودا 21سال است ازدواج کرده ام یکی دو سالی است که سخت در خانواده سه نفری من و شوهرم و پسرم با هم درگیر هستیم همسرم هر چیزی که باب میلش نیست را با داد و فحاشی مثلاً به قول خودش می خواد درست کند . قبلاً داد زدن و یا فحاشی را کم و بیش میزد ولی الان بیشتر حتی جدیدا این فحاشی ها و الفاظ رکیک را که قبلاً نثار من می کرد الان به پسرم می گوید زندگی برایم سخت بود و الان سخت تر  اقدام به طلاق کردم ولی پیگیرش دیگر نکردم و الان عجیب خسته ام و نمیدانم چه کنم .
خواهشمندم راهنمایی فرمایید

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/223099
تصویر حسنوند

با سلام خدمت شما کاربر گرامی ،ممنونم از اینکه به مجموعه ی ما اعتماد کردید.
از اینکه به خاطر تنش ها ی زندگی خسته اید شما را درک می کنم.سوالتان را مبهم بیان کردید. سوالاتی را مطرح می کنم لطفاً برای روشن شدن مسئله پاسخ گو باشیدچرا که ابتدا بایدعلت رفتار ایشان بررسی شود.نگران نباشید.
 
به چه علت  در این چند سال، بین شما تنش به وجود آمده ؟
آیا قبل از این چند سال زندگی آرامی داشتید ؟
آیا شوهر شما اعتیاد داره؟

عکس العمل شما در برابر رفتار ایشان چگونه است ؟
 با ایشان در مورد رفتارشون صحبت کردید ؟
 چرا ایشان  رابطه خوبی با فرزند گرامیشان ندارند ؟

 لطفا برای ادامه ی مشاوره، به سوالاتم پاسخ دهید .

تصویر دریافت سوالات

سلام
نمیدانم از اول زندگی ی‌چیزهای پیش می‌آمد که شاید من خرده می‌گرفتم ولی از ی زمانی مسئله خیلی سخت شد کار به جایی رسید که فکر میکرد خانواده یا دوستان بهم یاد میدن من چندین ساله که تلفن ثابت را دیگه ندیدم چون فکر می کنه مبلغ مکالمه اش کمتر است دیگران تماس میگیرند و رو من تاثیر میزارند یا تحصیل اونم با مشکلات مواجه بودم که با مقابله جلو می بردم  با همه اینها ساختم و زندگی کردم
وقتی فرزند نداشتم شاید مشکل داشتم ولی ی مدل دیگه و به خودش اجازه فحاشی در این سطح را نمی‌داد ولی الان خیلی راحت میگه قبلاً شاید بحث میکرد ناراحت میشد و پشیمان ولی الان اصلا
خیر معتاد به هیچ چیزی نیستند حتی سیگار
در حال حاضر سکوت و به پسرم هم میگم هیچی نگه ی وقتی مقابله میکردم بحث و دعوا حتی این اواخر پسرم به خاطر فحاشی که شنیده بود با پدرش درگیر شد ولی الان پسرم را به سکوت دعوت می کنم که چیزی نگی بابا هم ساکت میشه
بله میگه شما گوش به حرف من نمی‌دید اینجوری میشه یه وقتایی خیلی بی منطق حرف میزنه و میگه هر چی من میگم درسته و شما باید گوش کنید
نمیدانم شاید من ی وقتهای خیلی به پسرم میرسم و مراقب هستم من روی پسرم به خاطر شرایط سنی اش و مشکلات نوجوانان حساس شدم و حتی کارم را ترک کردم که بیشتر ناظر کارها و کنکورش بشم

تصویر حسنوند

با سلام و تشکر از همراهی شما کاربر گرامی

همانطور که از توضیحات شما بزرگوار متوجه شدم همسر تان احساس می کند قبولش ندارید و به او تکیه و اعتماد ندارید. بله مرد هم مانند زن به محبت نیاز دارد ورفتار مهر انگیز زن برای او نیز دلنشین است. درست است که مرد عشق باز و نیاز جنسی برایش در اولویت است اما بی نیاز از عشق و محبت و مهربانی نیست لذا شما بزرگوار به دو نکته باید توجه داشته باشید.

 ۱- محبت کردن: یکی از راههای ایجاد محبت، نگاه محبت آمیز است که باعث آزاد شدن ماده ای آرام بخش به نام فنیل اتیل آمین می شود. این ماده، ماده ای شیمیایی شبیه آمفتامین و دوپامین است که احساس عشق را در انسان فراهم می کند. یک نگاه گرم و پر مهر شما به شوهرتان دنیایی پیام محبت آمیز را به شوهر منتقل می کند. نگاه محبت آمیز به شوهر ، بسیار انس و الفت می آورد. محبت مانند توپ والیبال است که اگر آن را روی دست دیگری نیندازی نمی توانی آن را دوباره بگیری اما آنچه برای مردان اهمیت بیشتری دارد، مورد تایید و تصدیق قرار گرفتن از جانب همسر است. اگر شما از زحمت های شوهرتان قدر دانی کنید و اورا تشویق کنید و وی را تحویل بگیرید، ایشان با تمام وجودش احساس می کند شما اورا دوست دارید. به نظر می رسد توجه شما بیشتر سمت پسرتان است لذا این کار سبب واکنش شوهرتان شده است. 

۲- رضایت و شادمانی شما، احساس عشق و محبت را برای شوهرتان به ارمغان می‌آورد یعنی ایشان زمانی شاد می شود که شما را راضی ببیند. این رفتار شما سبب می‌شود که شوهرتان، نقش تکیه گاهی خود را بیشتر احساس کند ولذت بیشتری ببرد. اگر شوهرتان دریابد شما قبولش ندارید و به او تکیه و اعتماد نمی کنید ناراحتی خود را به صورت واکنش های شدید نشان می‌دهد شما بزرگوار شادابی و طراوت خود را حفظ کنید. شوهرتان با دیدن طراوت شما عکس العملش تغییر می‌کند. مدتی به این دو نکته توجه بفرمائید ممکن است روزهای اول جواب ندهد نامید نشوید و با توکل بر خدا ادامه دهید.

 موفق باشید 

تصویر دریافت سوالات

سلام وقت بخیر
ممنون از راهنمایی بله شاید درصد زیادی اینگونه که می گویید باشد ولی من خودم خسته ام و نیاز به محبت دارم و فکر می کنم از توانم خارج است یکی باید خودم را هل بده من وقتی پشتوانه ام را همسرم نمی بینم از همه چیز خسته ام حس می کنم دارم فقط زندگی می کنم شاید خودم اگر یه نقطه کوچیک محبتی از همسرم ببینم هزار تا کار دیگه براش انجام بدم ولی وقتی هیچ چیزی نمی بینم بیشتر خسته ام می کنه و جایی برای محبت ندارم البته ناگفته نماند یه وقتهایی محبت یا آرامش ایجاد می کنم که زندگیم آرامتر باشه ولی همین موضوع را حتی همسر درک نمی کنه
ولی بازم ممنون از بابت راهنمایی

تصویر حسنوند

با سلام و تشکر از همراهی شما کاربر گرامی
 از اینکه شوهرتان با بدخلقی خستگی و نا امیدتان کرده شما را درک می کنم و به شما حق می دهم اما بزرگوار به این نکته  دقت کنید  نمی توانید ایشان را تغییر دهید اما این تنش قابل کاهش است با واکاوی شما و حفظ اعتماد به نفس خود و به کار گیری ترفند های لازم، موفق خواهید شد.
۱- زمانی که شوهرتان در خانه است از فرزندتان فاصله بگیرید و توجه تان بیشتر به سمت شوهر تان باشد. بااین کار زمینه ارتباط گیری هر دوی آن ها را نیز فراهم می کنید. مطمئن باشید از اینکه نمی تواند با فرزندش ارتباط برقرار کند رنج می برد.
۲- با دقت وبه صورت منطقی به جنبه های مختلف زندگی، از زاویه دید ایشان نگاه کنید. هدف از این کار این است که بتوانید بیشتر او را درک کنید و به مشکلاتش پی ببرید‌. 
بهتر است آرامش خود را حفظ کنید و مدارا کنید که پاداش آن در نزد خدا محفوظ است در روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره ی پاداش زن‌های صبور در برابر آزار شوهر آمده:  «هر زنی که در برابر سخن شوهرش که نسبت به او می‌گوید صبر کند و از خودش بردباری و مقاومت نشان بدهد، خداوند متعال به ازای هر کلمه ناسزا و درشتی که می‌شنود اجر و ثوابی را که برای روزه‌داران و مجاهدان در راه خدا تعیین فرموده، به او عطا می‌فرماید.» این روایت در جلد چهاردهم کتاب مستدرک الوسائل باب ۷۰ ص ۲۴۵ نوشته شده است.
اما توصیه هایی درمورد خودتان:
۱- اعتماد به نفس خود را بالا ببرید مثلاً زمانی که ایشان پر خاشگری می کنند خونسردی خود را حفظ کنید و وقتی آرام شدند بخواهید که علت عصبانیت خود را بیان کنند.
۲- در موقعیت مناسب تذکرات لازم را بدهید.
۳-  به طور غیرمستقیم وبا رفتارتان به ایشان بفهمانید که با عصبانیت موضوع، پیش نمی‌رود واین کار سبب فاصله شما می شود.
۴- رسیدگی و اهمیت به خود را فراموش نکنید و گاهی اوقات خود را بیارایید تا برای ایشان جذاب شوید.
۵- در پاسخ قبلی، منظور از محبت کردن شما، همان ارتباط عاطفی است وگرنه به طور طبیعی محبت بیشتر از جانب مرد باید باشد اما غرور ایشان سبب شده از محبت به شما دریغ کند لذا شما پیش قدم شوید و رابطه عاطفی برقرار کنید (درک کردن ایشان) همین که کنارش بنشینید یک رابطه عاطفی است، بحث وجدل نکردن و... با ارتباط عاطفی ایشان را شرمنده کرده و دچار عذاب وجدان می شوند.
۶- در زمان مناسب حتما خواسته های خودرا با ایشان در میان بگذارید.
۷- یک فعالیت فرهنگی، مذهبی، هنری را شروع کنید تا فرصت کمتری برای فکر کردن به  این موضوع   داشته باشید،

به مدت سه ماه این راهکارها را انجام دهید و بعد نتیجه کار را اطلاع دهید.
موفق باشید.

تصویر حسنوند

در حال پاسخگویی