اگر ردش کنم خدا خشمش می گیره!

17:34 - 1394/11/15

با سلام...من و خواستگارم بنابه دلایلی فعلا مجبوریم منتظر بمونیم تا شرایط بهتر شه.ایشون همراه خانواده به خواستگاری اومدن اما پدرم با نظر عموم جواب رد داد درحالیکه هیچ ایرادی از خود پسره نگرفت..من راضی نبودم که اون بشینه و منتظر من بمونه چون هم سنش از من بیشتره(26) و هم موقعیتش برای ازدواج خوبه.اما بنابه اصرار خودش که میگه دوسم داره و نمیتونه فراموشم کنه راضی شدم باهم ارتباط تلفنی داشته باشیم تا شرایط من بهتر شه.میدونم ارتباطمون گناه داره اما نمی دونم باید چیکار کنم؟پسر متدین اهل کار و خانوادس.ایشون همون کسیه که تو پست قبلیم بهش اشاره کردم.تنها ایرادی که عموم ازش گرفت واسه شغلش(که نظامیه) و اینکه پدر و مادرش تو روستا زندگی میکنن و میگه اختلاف فرهنگیمون زیاده.من بعد از دومین جلسه خواستگاری تا بحال دوبار بهش جواب رد دادم و ازش خواستم بره سراغ یکی دیگه اما هربار نشد که نشد..میگه انتخاب اول و آخر من تویی..میترسم همچین پسر باایمان و پاکیو رد کنم خدا خشمش بگیره..همین آخرین دفعه که دیگه باهاش ارتباطمو قط کردم رفته بود قم واسه زیارت..اونجا با یه مرجع تقلید ملاقات کرده بود و ماجرامونو براشون توضیح داده و ایشون هم گفتن "زمان بدین درس میشه"...این حرف بدجور روم تاثیر گذاشته..آخه حکمتش چیه نمیفهمم؟! اینم بگم که مطمئنم در این مورد دروغی بهم نگفته چون خودش هم تصمیمش همین بود که دیگه فایده ای نداره و بخاطر من میکشه کنار حتی رفته بود استغفار کنه که یه دل نه صد دل مطمئن تر برگشت!.در حال حاضر دغدغه ذهنیم اینه که حداقل باید بریم مشاوره  به خاطر اینکه شاید از خیلی جهات باهم اختلاف داریم و من نمیدونم ،با اینکه تابحال درمورد مسائل مختلف باهم بحث کردیم اما خب جای مشاوره رو نمیگیره.اما محل کارش با شهر ما فاصلش زیاده و براش سخته.من باید چیکار کنم؟ خواهش میکنم راهنماییم کنید..نظراتتون برام مهمه.البته دلم میخواست بیشتر از شرایط هردومون توضیح بدم لیکن مجال نیس.بااینحال هر سوالی داشته باشین در خدمتم.

http://btid.org/node/85699

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 2 =
*****
تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

شغلش که نظامیه
اختلاف فرهنگی هم دارید
قیافه و پوشش هم به دلت ننشسته
عموت و پدرت هم که راضی نیستید
تازه محل کارش هم راه دور هست
پسر هم از این هایی هست که فکر می کنه اصرار بیش از حد میتونه رضایت طرف بدست بیاره و خوشبختش کنه

به همین دلیل تکلیفت روشن کن اگر میخوایش بسم الله با پدر و عموت صحبت کن و بگو شرایطش پذیرفتم
نمیخواهیش علافش نکن
کافی پیام و زنگ و تلفنش جواب ندی بعد از مدتی خودش میره پی کارش دیگه باهاش ارتباطی نداشته باش که اون فکر کنه اگر با من نبودش هیچ میلی / چرا ظرف مرا بشکست لیلی

ربطی هم به خشم خدا نداره
ازدواج باید صحیح باشد
وقتی پدر و مادر دختر نخواهنت یا همون روز اول ایراد بگیرن در صورت بوجود آمدن کوچکترین مشکل این ایرادهای اولیه کیفیت و کمیتش زیاد میشه حالا تا تقی به توقی میخوره پدر و مادرش به جای حمایت میشن نمک به زخم پاش

تصویر سویل
نویسنده سویل در

سلام......خیلی ممنونم از راهنماییتون

تصویر الهه نازززز

اگه خواستگار خوبی هست و می تونی با شرایطش کنار بیای اجازه نده عموت زندگیت رو خراب کنه.
خیلی ها هستن که چشم ندارن خوشبخت شدن آدم رو ببینن.
منتظر بمونین چی تغییر می کنه؟
الآن شرایط چطوری هست و چطوری قراره بشه؟

تصویر خانم آسمان

اخ اخ با این جلمه خیلی موافقم خیلی ها هستن که چشم ندارن خوشبخت شدن ادم رو ببینن.
من اولها در مقابل بدجنسیها شون سکوت میکردم ولی تازگیها علنا بهشون میگم که شما داری به من حسودی میکنی.
یه موقع هست مردم  نه میتونن موقعیت خوب خواستگار رو تحمل کنن میگن چرا دخترهای ما همچین خواستگاری نداشتن و هم تو دلشون میگن کوفت خواستگار بشه چرا دختر به این خوبی تو فامیل رو بدیم به غریبه مگه پسر خودمون چشه انقدر میشینن زیر گوش ادم میخونن این خواستگاره بده.

تصویر الهه نازززز

نگران خشم خدا هم نباش. نگران آینده خودت و زندگیت باش.

تصویر سویل
نویسنده سویل در

سام...مرسی الهه جون...دعام کنین راه درستو انتخاب کنم.

تصویر یا الله

سلام خواهر گلم خوب بشین فکراتو بکن بدور از احساسات و کاملا منطقی اگر دیدی این اقا هم کفو شماست به این اقا بگین چون ارتباط دو تا نامحرم گناهه قطع رابطه کنید و بعد از چند وقت دوباره بطور رسمی اقدام کنن و تو این مدت هم شما تمام تلاشتونو برای راضی کردن پدرتون بکنید و نتیجه رو بخدا واگذار کنید ولی اگر نه هم خودتون به این نتیجه رسیدین که این اقا هم کفو شما نیست و دلایل خانواده تون هم منطقی جوابش کنید و تمام راههای ارتباطی با ایشونو قطع کنید 
موفق باشید 
یا زهرا

تصویر سویل
نویسنده سویل در

سلام.خیلی ممنونم از راهنماییتون....

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

اول از همه خیالتون رو در مورد جواب رد دادن راحت کنم و اون اینکه هیچ چیزی نباید باعث بشه که شما تحت تاثیر احساسات تصمیم بگیرید. اینکه ترس از جواب رد به خاطر خشم خدا یا حرفی که ایشون زده دلیل قانع کننده ای نیست؛ چون مطمئنا اگر کار شما عاقلانه باشه، نه مورد خشم خداست و نه چیز دیگر؛ بلکه برعکس آن صادق است؛ یعنی اگر کار شما مخالف عقل باشد باید منتظر خشم خدا باشید.

بنابراین بهترین کاری که شما می توانید انجام دهید این است که ابتدا احساسات و عواطف را کنار بگذارید و ببینید با شناختی که از ایشان دارید به طور کلی ایشان با شما تناسب های لازم را دارد یا خیر. اگر این تناسب وجود داشت و از دلیل هایی که پدر و عمویتان برای رد ایشان می آورند غیر منطقی است، در این صورت شما تلاش خود را برای راضی کردن خانواده انجام دهید و نتیجه را به خدا واگذار کنید. چون در این صورت کار شما مورد رضایت خداست و هر نتیجه ای حاصل شود شما نزد خدا معذور خواهید بود.

برای راضی کردن خانواده هم ابتدا باید با طرف صحبت کنید و به او بگویید که قبول دارید دلیل پدر شما منطقی نیست؛ منتها در شرایط فعلی اگر قصد ازدواج با شما را دارد چاره ای جز این نیست که به این راحتی پا پس نکشد و عقب نشینی نکند. به او بگویید اگر او در این باره پیگیر باشد، شما هم از داخل منزل تلاش خود را برای جلب رضایت پدر انجام می دهید و نتیجه را به خدا واگذار می کنیم. اگر قسمت باشد که این ازدواج سر می گیرد؛ اما اگر به هر دلیلی نشد حداقل می دانیم که ما تلاش خود را کردیم و بعدا خود را سرزنش نمی کنیم.

با این حال این نکته را به ایشان تاکید کنید که تحت هیچ شرایطی ادامه دادن به این رابطه به این شکل به صلاح نیست و بهترین کار این است که همین الان تکلیف ما روشن شود؛ چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که گذشت زمان باعث سر گرفتن این ازدواج شود؛ جز اینکه این رابطه باعث می شود ما روز به روز به هم وابسته تر شویم و جدای از اینکه کوله بار گناهمان سنگین می شود، در صورت جدایی شکست بدی را متحمل خواهیم شد.  البته قطع رابطه و تلاش برای راضی کردن خانواده منافاتی با این ندارد که ایشان به حرف مرجعی که با آن رجوع کرده است عمل کند؛ چون می توانید رابطه را قطع کنید و طرف مدتی صبر کند و دوباره برای خواستگاری اقدام کند و آن موقع اقدامات گفته شده از جانب ایشان و شما انجام شود.

برای راضی کردن پدرتان هم ابتدا مستقیم یا غیر مستقیم مثلا از طریق مادر یا هر فرد دیگری که فکر می کنید روی پدرتان نفوذ دارد به طور منطقی صحبت کنید و بگویید که آنچه دین برای ازدواج به ما می گوید، نوع شغل و روستایی بودن و ... نیست. دین، مهم ترین معیار را دینداری و اخلاق و اهل کار و تلاش بودن می داند. ما هم باید ببینیم آیا این فرد اینها را دارد یا نه و نباید به صرف دلیل های واهی فردی را رد کنیم؛ چون در این صورت ممکن است به خاطر این سخت گیری های نادرست آینده خوبی در انتظار من نباشد. اگر منطقی راضی نشدند استفاده از احساسات و عواطف می تواند کارساز باشد. اگر تحت هیچ شرایطی راضی نشدند، چاره ای جز پذیرش حرف پدرتان نیست؛ چون ازدواج بدون رضایت قلبی او آینده خوبی ندارد.

پیروز و سربلند

تصویر سویل
نویسنده سویل در

با سلام..خیلی سپاسگزارم از توجهتون..حرافتون کاملا منطقی و صحیحه..به بیشتر ابعاد مشکل من هم اشاره کردین..درحال حاضر راهی جز قطع کامل ارتباط با ایشون و توکل بخدا ندارم...اگه قسمت باشه بهم میرسیم و اگر نه حتما صلاح نبوده.من به معجزه خدا ایمان دارم..اگه اون بخواد هیشکی نمیتونه مانع بشه...توکلت علی الله