من با شوهرم مشکل دارم دو ماه تو عقد بودیم .چون دو شب کنارش نخابیدم.گفت بریم طلاقت بدم ازاون شب دیگه نرفتم کنارش بخوابم بعد عروسی مون سه بارکتکم زده تا سر حد مرگ میخام فردا برم شهر خودمون میخاستم بدونم صلاحه که برم پزشکی قانونی و یا مشاوره ی اجتماعی کلانتری یانه؟ لازمه که بگم برای دومین باره که دارم ازدواج میکنم هر بار هم که کتکم زده به خاطر نیاز جنسی ش بوده از طرفی چون من زن بودم و شوهرم پسر خونه مدام سرزنشم میکنه به خاطر این موضوع لطفا کمکم کنید بگید کدوم کاردرسته برم شکایت کنم یا صبر کنم؟ طاقت موندن بااین مرد رو ندارم خونه ی بابام کم کتک نخوردم که اینجا هم بخورم
من حدودا ۲۲ سالمه و شوهرم یک سال کوچیکتره از من هر کاری هم که میکنه بعد که بهش میگم انکار میکنه خسته شدم از دروغگویی هاش بار اول بهم سیلی زد چند روز بعدش منو میکوبید زمین چند وقت بعدش در حدی زد دهنم پر از خون شد بار چهارم یقینا منو میکشه نمیتونم تو خونه ش بمونم من بهش هیچی نمیگم تا میاد خونه یه بهانه پیدا میکنه و بحث رو شروع میکنه هرچی میگم ساکت شو بازم میگه بعد اول شب یا نزدیک صبح بیدار میشه و میزنه یه خواب راحت ندارم
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
بابا تو خودت هم مشکل داری. اون از سپهر قبلیت این هم از این شوهرت
خب تو که نمیخواستی هم بستر بشی خیلی اشتباه کردی ازدواج کردی
لج بازی تمام وجودت رو گرفته
خیلی بچه ای به نظرم
بعد حقوقی:
با سلام.
کاربر گرامی برای پیگیری های قانونی در بدو امر توصیه می شود قبل از اینکه آثار جراحات محو شود اقدام به اخذ گواهی پزشکی قانونی نمایید.
برای این امر لازم است به کلانتری محل مراجعه نمایید و از آنجا با نامه ای به پزشکی قانونی معرفی می شوید. این اقدام فارغ از هر گونه تصمیمی در خصوص زندگیتان به لحاظ قانونی بهتر است صورت پذیرد.
اگر شما قصد متارکه دارید داشتن گواهی پزشکی قانونی به شما کمک می کند عدم حسن خلق و بیم جانی را راحت تر به دادگاه اثبات نمایید و این امر در کنار سایر موارد می تواند ادعای عسر و حرج شما را اثبات ونهایتا قاضی را برای صدور حکم طلاق مجاب کند. البته نباید تصور کنید یک روزه و به سرعت نتیجه حاصل می شود چرا که پروسه اینگونه طلاق ها عموما طولانی است. ولی به طور کلی اگر دادگاه با توجه به سوابق درگیری های همسرتان زندگی شما در یک خانه را باعث خطر جانی بداند حکم میدهد تا تعیین تکلیف نهایی شما در مکانی غیر از منزل مشترکتان زندگی کنید و در این مدت هم نفقه شما بر عهده همسرتان است.
اگر قصد متارکه ندارید این اقدام شما و داشتن گواهی این هشدار را به همسر شما می دهد که در صورت تداوم اینگونه اقدامات جزای کیفری و حقوقی در انتظارش است و شاید از ترس مجازات اصلاح شود.چرا که مثلا باتوجه به میزان جراحات دیه بر عهده ایشان است و به حکم دادگاه باید مرداخت کند.
این مطلب را در نظر داشته باشید که عدم تمکین شما در انجام وظایف زناشویی میتواند دست آویزی محکم برای همسرتان باشد که بتواند ناشزه بودن شما را اثبات کند پس مطلقا اجازه ندهید به این دست آویز برسد.پس برای مقابله به مثل از وظایف زناشویی امتناع نکنید که راه درستی نیست و به ضرر شماست.
لازم به ذکر است ک مطالب فوق صرفا مشاورهحقوقی پرسش شماست و برای مشاوره خانواده به نظریات مشاوران محترم خانواده سایت توجه بفرمایید.
ازتون ممنونم
خدا خیرت بده نکته جالبی بود
با سلام و عرض تشکر از سوالی که در انجمن رهروان ولایت مطرح کردهاید.
از اینکه بها مشورت در پی حل مشکلاتتان هستید جای بسی خوشحالی دارد.
ظاهرا اینگونه نیست که فکر کنیم راه حل مطمئن و با ثبات حل مشکل شما از طریق شکایت باشد؛ چرا که گاه شکایت، شما را به مراحل سخت تری خواهد کشاند که نه تنها مشکلتان را حل نمی کند بلکه آن را پیچیده تر مینماید. البته داشتن مستندات ضرب و جرح از طریق پزشکی قانونی را ما رد نمیکنیم ومنافاتی با اینکه بخواهید بدون طلاق مشکلتان حل شود ندارد اما تا راه اول را به صورت کامل پیگیری نکردهاید به سراغ راه دوم که همان جدایی باشد نروید.
حال باید راه اول را توضیح دهیم و آن این است که شما علتهای مربوط به مشکل را بشناسید و آسیبهای مرتبط با آن را کشف نمایید و برای حل آن برنامهریزی کنید.(البته این کار مستلزم مراجعه به نزد یک مشاور کارآزموده و متعهد است)
1.ممکن است علت آن تربیتی باشد و ریشه در گذشته شما داشته باشد مثل اینکه یا ایشان جوری تربیت شدهاند که اهل زورگویی هستند و یا شما به نحوی شخصیت خود را ضعیف فرض میکنید که همسر شما به خود جرات رفتارهای خشن میدهد و البته ترکیبی از هر دو نیز میتواند در این ماجرا دخیل باشد.
اگر اینگونه باشد، لازم است شما در ابتداییترین گامهایی ضروری، راههای صحیحی برای تقویت و ترمیم شخصیت خود و افزایش عزت نفستان بیابید.
2.ممکن است علت آن زیستی باشد مانند تامین نشدن درست و بهنگام برخی نیازها مانند نیاز جنسی که خودتان نیز اشاره کردید.
برای حل این مشکل شما نیاز دارید در این زمینه اطلاعات کاملی را به دست آورید که نیاز زن و مرد در موارد زیادی با هم تفاوت دارد که اگر هر کدام از دو طرف به این نیاز به درستی توجه ننماید میتواند زمینه بروز مشکلات بعدی را نیز فراهم نماید.
3.ممکن است علت آن محیطی و موقعیتی نیز باشد مثل اینکه شما چون هم یک طلاق را تجربه کردهاید و هم سنتان بیشتر است، دائما در معرض سرزنشهای ایشان قرار گرفته اید و یا همسر شما در شغل، دخالتهای اطرافیان و ... فشارهایی را تحمل میکند که سرریز آن در زندگی شما خود را نشان میدهد.
اگر شما در ابتدای ازدواج این مساله را حل مینمودید و بررسی میکردید که ممکن است بعدا مورد این سرزنشها قرار بگیرید الان مشکلاتتان کمتر بود ولی حالا نیز دیر نشده است اگر میدانید که مشکل از این دست است با مراجعه به یک مشاور مطمئن به همراه همسرتان در دریافت یک نگاه صحیح واقعبینانه برای خود و همسرتان تلاش نمایید و در باقی مسائل موقعیتی نیز به همین صورت باید اقدام کرد.
طبیعتا هر سه دسته علل به سبب ظرفتهایی که دارند اگر همراه با یک مشاور پیگیری شوند بهتر به نتیجه خواهند رسید و تا این اقدامات را انجام ندادهای به جدایی نیندیشید چرا که مبغوض ترین حلالها در نزد خداست
با تشکر از صبر و حوصله شما.
سلام
امروز با خانوادم صحبت کردم
چون شوهرم پیوند عضو شده و زیاد بیهوش بوده. همین رو بهانه کردن واسه عصبی بودن ش و کم حواسی
مدام بهم میگن من باید بار همه چیز رو به دوش بکشم
حرف شون اینه زد تو گوشم
منم فقط بگم ببخشید و از خودم دفاع نکنم و ازش ناراحت نشم
مدام حرف مردم رو وسط میکشن
میخان جوری زندگی کنم باهاش که حرف مردمی در میون نباشه
به خاطر کتک هایی که زده
اصلا نمیتونم باهاش خوش باشم. نمیتونم به روش بخندم.
به خاطر شکسته شدن حریم بینمون
دیگه نمیتونم محبت کنم.
میگید چیکار کنم بااین احساسم؟
ازبس دم گوشم گفتن حرف مردم و آبرو
دیگه کلافه شدم
راهنمایی کنید لطفا
باسلام
جناب مشاور من ازش نفرت و ترس دارم
ارامش ندارم تواین زندگی
من ادمم اسباب بازی نیستم
شکایت نمیکنم اما تن به رابطه ی باهاش نمیدم
منم ادمم به خدا سیر شدم از این دنیا