من پسری 30 ساله هستم مجرد.دوران دانشجویی حدود 7سال پیش با یک دختری آشنا شدم که اوایل فقط ازش خوشم میومد ولی بعدهااا دیگه دوسشم میداشتم من فوق العاد ادم احساسی هستم...اون دخترم منو دوست داشت ولی بسیار دختر پر انرژی و پر شور بود یه جورایی خیلی شیطون ولی همیشه میگفت منو دوس داره در زمان دانشجویی 1 سال مفید دوست بودیم تا اینکه آروم آروم به من بی محلی میکرد و من میدونستم با پسرای دیگه هم در ارتباط هستش همیشه با منم در مورد ازدواج حرف میزد ...تا اینکه من مچشو گرفتم وکلی دعوا کردیم که چرا به من خیانت کردی بعدشم قهر کردیم ولی دوبار برگشت با کلی گریه و زاری که منو ببخش بزار دوبار شروع کنیم دوست دارم منم واقعا دوسش داشتم و دوبار شروع کردیم ولی من ادم بدبینی شده بودم بعد اون اتفاق همیشه دوستی کوتاه داشتیم اونم همچنان شیطونی میکرد یعنی ارتباط با پسرای دیکه اروم اروم ارتباط مون جوری شده بود که مثلا 6 ماه بی خبر ازهم بودیم و هر دفع اون پیداش میشد حتی زمانیکه میرفتم سربازی دوبار به من پیشنهاد ازدواج داد وگفت منتظر میمونه ولی من باهاش سرد برخورد کردم گفتم منتظر من نباش من رفتم سربازی و ارتباطمون باز قطع شد تا اینکه بعد از سربازی فهمیدم نامزد کرده که دوبار بهم زنگید گفت بهم فکر میکنه و نامزدشو دوس نداره... یه مدت ارتباط داشتیم که باز سر گذشته هااا دوبار دعوامون شد ... ارتباط قطع شد تااینکه با همون پسر ازدواج کرد من قبلا هم گفتم دوسش داشتم ولی بهش اطمینان نداشتم... بهد ازدواجش چند بار بخونه جدیدش زنگ زدم شوهرش متوجه شد و با من دعوا پلیس این داستانااا ...شوهر فقط میدونست من قبلا باهاش دوست بودم منم بهش گفتم زمانه نامزدیت باهاش ارتباط داشتم( فقط تلفنی).... الان بهد 1سال از اون اتفاق دوبار بهم زنگ زد و گفت که من با این کارم یه مدتی زندگیشو خراب کردم..ولی الان اوضاش خوبه با شوهرش ولی بهم گفت که نمیتونه منو فراموش کنه و دوسم داره ازش پرسیدم شوهرشو دوس داره گفت نه... یکم باهاش شوخی کردم گفتم در خونم به روت باز هر وقت طلاق گرفتی که اونم با این حرف من یه مکثی کرد و گفت راست میگی منم از ترس خراب شدن زندگیش گفتم شوخی کردم... ولی در کل اون هنوز منو دوس داره و من نمیدونم چی کار کنم ...من دوس دارم باهاش ازدواج کنم ...میدونم ما همدیگرو دوس داریم چون اگه عادت بود با وارد شدن ادمای مختلف به زندگیه جفتمون باید همه دیگرو فراموش میکردیم...پس دوست داشتنی هست ...... نمیدونم چکار باید بکنم واقعا پیچیده شده؟؟؟؟؟؟!!! ممنون میشم راهنمایی کنید منو...من خیلی اوضا روحیه بدی دارم
واقعا که .... یه لحظه خودتو بزار جای شوهر بدبخت اون دختر شیطون .... وقتی بفهمه چی حالی میشه ؟؟؟
واقعا که
از کجا میدونی وقتی اومد خونه تو زنگ نمیزنه به اون یکی بگه نتونستم فراموشت کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی از بزرگترین اشتباه ما ایرانی ها اینکه به دختر یا پسرهای هرزه میگیم شلوغ و شیطونی
خدا دوستت داشته که ازدواج نکردی ولی بدون کوچکترین ارتباط با اون زنه حتی تلفنی گناه خیلی خیلی بزرگیه چون الان شوهر داره و خودت هم مقصر بزرگی هستی که همچنان باهاش رابطه داری و تو قیامت باید به شوهرش حساب پس بدی
ی ذره فکر
این خانم زمانی که شما باهاش دوست بودی با بقیه پسرا رابطه داشته
زمانی هم که شما رفته بودین و نبودین هم رابطه داشته (بی شک)
الان هم که شوهر کرده باز با شما رابطه داره
عزیزُم ایشون اگر طلاق هم بگیر و فرض محال با شما ازدواج کنه (فرض محال) بنده بهت قول میدم بازم با بقیه رابطه داره
حالا از اینا گذشته تو اون موقع بهش اطمینان نداشتی ایطوری شد ، حالا که دیگه مطئنم هستی
به نظرم تو زندگیت ی چی کم داری که دنبال همچی آدمی هستی
اینم اسمش دوست داشتن نیست اسمش دوستی خارج از عرفه (که لذت کوتاه مدت و عذاب بلند مدت داره )
و در اخر هم ایشون شوهر داره وای به حال شما که بخواید ی زندگیُ بهم بریزید .... خودتو بذار جای شوهرش
سلام داداش
میدونم دوسش داری عاشقشی، ولی تو الان یک پسری اون یک زن
ببخشید اینو صریح و واضح میگم ولی آرزو هر پسر پاره کردن پرده بکارت اونی که زنشه
تو پسری هنوز ازدواج نکردیا ولی اون چی؟
از نظر من ولش؟میدونی چرا؟
چون مطئن باس تو زندگی تون بحث تون شه اولین چیزی میکوبی به سرش اینه
اونم حداقلش 1سال تحمل کنه-اون که واسش مهم نیس
توبدبخت میشی
باتشکر...
اگر این عشق واقعی بود نباید دست دست میکردید تا ازدواج کند! یا خوده اون خانم از شدت علاقه به شما ازدواج نمی کرد ومنتظر میموند.وضع الان نتیجه عدم شناخت ومدیریت نامناسب است.الان فرد سوم که شوهر اون خانمه چه گناهی داره این وسط.قبول کنید اشتباه کردید.الان هم بجای افسوس گذشته تجربه کسب کنیداینکه موقع تصمیم خوب تعلل نبایدمیکردید اونم توامر ازدواج.اگه واقعا عشق بود که همش اشتباه همو نمیگفتید بهم تو عشق دو نفر ،گذشت میکنن نسبت بهم.
فقط تمرکز کنید رو الان زندگیتون نه تو اون گذشته واون خانم. ارامش همیشگی مدنظرتون باشه نه ارامش موقت...ان شالله که خوشبخت بشید.
یاعلی
سلام علیکم...بنده که پیچیدگی ندیدم خودتون پیچیدش کردین ...آقای محترم اون خانم ازدواج کرده ...!!!!!!!اگه یه درصدهم
شمارو میخواست منتظرتون میموندحتی اگه شما گفته باشین متنظرتون نمونه....به نظرم این خانم به این طور ارتباطات عادت
کرده حتی اگه ده باردیگه هم ازدواج کنه ...چه تضمینیه ازاین شوهرش طلاق بگیره باشما ازدواج کنه بازم همون آشو همون
کاسه....همانگونه که قبلا این کارو باارتباط بابقیه به شما نشون داد....
تعجبم ازشماست که ازاین خانم بعــــداین همه کار،متنفر نمی شویدو دقیقا همانند ایشون به شوهرش خیانت می
کنین...!!!!
پس بیشتر ازاین ذهنتونو به چیزی که اصلا ارزش نداره مشغول نکنیدوفراموشش کنیدبه هرقیمتی شده...یاحق
متاسفم برای شما و برای اون خانم خیانتکار!
با سلام به همه دوستان عزیز ممنون بابت مشاور... من الان چند هفته هست کامل قید طرفو زدم.و تنها زندگی خودمو ادامه میدم...ادم احساسی هستم ولی فرمایش همه دوستان درسته ادم قابل اعتمادی نیست...خیانتکار همیشه خیانتکار امیدوارم تقاص به خدا پس بده... دلی هم که بشکنه هیچ وقت درست نمیشه.... ممنون از همگی...
سلام
واقعا آدم بد نیست یه کم حیا و غیرت داشته باشه.
اون الان ازدواج کرده و الان شما اومدید و سوال می کنید فراموش کنم یانه؟!!!
یه کمی خودت رو جای همسرش بذار . اگر کسی با همسرت در ارتباط داشته باشه چه حالی داری؟؟
سلام
ببخشيد رك مي گم ولي شما هنوز خودتون هم نمي دونيد كه ايشون رو دوست داريد يا نه . ولي من به شما قطعا مي گم كه شما ايشون رو دوست نداريد .مي دونيد اين پيچيده شدنو سر در گمي شما براي چيه ؟ براي اينه كه شما فقط دوست داريد كه توسط كسي دوست داشته بشيد و براي كسي دوست داشتني باشيد . و در اين رايطه اي هم كه تمام شده هنوز داريد دنبال همين مي گرديد تا به خودتون آرامش داده باشيد . پس به نظرم اگر با ايشون ازدواج هم بكنيد زندگي تون دوامي نخواهد داشت
چون نيازي كه شما رو به جلو حركت مي داد براي ازدواج با ايشون ديگه اون موقع هموار شده ولي مسائل واقعي سر باز مي كنند و شما رو به عذاب مي كشونن
به نظر من براي جلوگيري از اين موقعيت ، از ايشون كاملا دست بكشيد و به خدا توكل كنيد و از خدا بخواهيد كه همسر خوبي نصيبتون كنه و مهر زندگي رو به دلتون بندازه و اسباب ازدواج براتون فراهم بشه تا به آرامشي هميشگي برسيد نه موقت برادر من .
با سلام
اقا بیاید یخورده احساسات رو کنار بذاریم و منطقی باشیم کاری ندارم اون خانوم داره چه بلایی سر زندگیش میاره و کاری هم ندارم شما دارید چیگار می کنید ولی میخوام یه لحظه بدون احساس تصمیم بگیرید میتونید خانومی رو تحمل کنید که بهش اطمینان ندارید اگر بگین خب تو خونه زندونیش میکنم خب تا کی؟ میتونید با فکر اینکه همسرتون بهتون خیانت نکنه زندگی کنید ؟ خوبه به این مسائل هم فکر کنیم در کنار همه ی دوست داشتن ها ، خوبه به این نکات هم نگاه کنیم امار طلاق بالاست چرا؟ یکی از دلایل مهمش خیانت هست .خوبه قبل از اینکه دلمون بگه چیکار کنیم عقلمون یاریمون کنه. اون خانوم داره اشتباه میکنه درست ولی شما هم باید تمام راهها رو ببندین. بهرحال هر عملی یک عکس العملی داره نذارید این جور ارتباطا در نهایت باعث بشه شما حتی به همسر اینده اتون هم بدبین بشین؟ و حتی بدبین به همه ی جامعه.
از زندگیت دورش کن کاری کن که پیدات نکنه برا خودتون میگم این خانوم شما هم ازدواج کردی دست بردار نیست چون حدس میزنم به خاطره ارتباطاته زیادو کنترل نشده قبل از ازدواجش تنوع طلب شده مطمئن باش خواستی ازدواج کنی برات مشکل ایجاد میکنه رفتارای این خانوم به خاطره علاقه نیست من از جنس خودم شناخت دارم اگر دختری سالم باشه از لحاظه فکری اگر قبل از ازدواج عاشق کسی باشه و با کسه دیگه ای ازدواج کنه کاملا عشق شوهرش جایگزین میشه علاقه این خانوم هوسه با شما هم نمیتونه زندگیه آرومی داشته باشه
سلام به غیر از مشاور و چند تا از دوستان همگی یک طرف قضاوت کردن در موردم.از شما هم ممنونم تا حدی طرفو درست توصیف کردید...این کار براش عادت شده... حتی با اینکه دوسم داره...خیلی چیزا هست که نمیتونم بگم...
ایشون همین الان داره به شوهرش خیانت میکنه قبلا هم که چندین بار به شما خیانت کرده و شما فکر میکنید که به فرض ایشون جدا شد و با شما ازدواج کرد شما و ایشون خوشبخت میشید ؟ به همین راحتی
اینطور که شما از گذشته تعریف کردید ایشون چند مدت نیود و غیبش میزده و دوبار ه سرو کله اش پیدا میشده و خودتون میگید با افراد دیگه رایطه داشته شایدهمین حرف رو که به شما میزده به اونا هم همین رو میگفته .
ببین دوست عزیز بین صحبتات گفتی که با اون خانوم تو دوران مجردیش چند باری سر خیانت کردن بهت دعوا کردی در صورتی که شما هیچ تعهدی نسبت به هم نداشتید چون فقط با هم دوست بودید اما باز با اون حال شما رو اون خانوم تعصب داشتی و نمیتونستی نسبت به اون قضیه بی تفاوت باشی !! پس ازت خواهش میکنم خودت کلاتو قاضی کن و فقط یه لحظه خودتو جای شوهر اون خانوم بزار و ببین اون بنده خدا با چه انگیزه و ذوق و اشتیاقی زندگیشو با اون خانوم شروع کرده؟؟ و حالا شما از راه رسیدی و با یه میل پوچ و توخالی میخوای آتیش بزنی به زندگی اون بنده خدا.
خواهشآ همه جوانبو در نظر بگیر.شما از شناختی ام ک از اون خانوم داری حتما برات روشنه که ایشون یه شخصیت کاملا تنوع طلبی داره پس بازم گذشته از همه اینها اصلا بعید نیست ک فردا روزی تو زندگی شما هم همچین برنامه ای بخواد پیاده کنه!
چون اگه عادت بود با وارد شدن ادمای مختلف به زندگیه جفتمون باید همه دیگرو فراموش میکردیم...پس دوست داشتنی هست ....
مخاطب گرامی!
مگه قراره آدم هر دوست داشتنی باید تصرف کنه و و مال خودش کنه؟
شما یک احساس و عشق به این دختر داشتید و اگر واقعی بود میرفتید و این اتصال رو عملی میکردید ولی به هر دلیلی این دختر در قید و عشق کسی دیگه قرار گرفته، آیا به نظرتون حتی اگر مشکلی در زندگی زناشوئیش داشته باشه باید شما حلش کنید؟ حتی این مشکل جدایی ایشون باشه تا شما با ازدواج ال خودتون بکنید؟
انسانی که با تعقل تصمیم میگیره احساسات ظریف یک زندگی رو به بازی نمیگیره، ایشون حتی اگر جدا بشن بیان با شما زندگی کنن دیگه همون شق اولیه شمارو در ذهنتون تداعی نخواهد کرد، پس با قطع رابطه با ایشون اجازه بدید به زندگی خودشون بپردازند و حتی اگر جدایی با همسرشون داشتن، شما نباید پیگیر ماجرا باشید
دنبایل یک عشق پایدار دیگه ای باشید وتعقل کنید خواهشن
موفق باشید
همون عشق اولیه
دختر الان شوهر داره و دنبال زن شوهر دار رفتن درست نیست، شاید بگی می خوام کاری کنم که اون طلاق بگیره و زن من بشه عرض می کنم این یه احتماله اما احتمال دیگه هم هست که زندگیشون به طلاق نرسه و فقط سبب سرد شدن دختر بشه یعنی عشقش به شوهرش کم بشه یا از بین بره اما در عین حال شوهرش راضی نشه طلاقش بده و در نتیجه مجبور بشه تا اخر عمر بدون عشق و با زجر زندگی کنه
تازه بر فرض که طلاق بگیره از کجا معلوم در این شرایط جدید که اون یه زن مطلقه است خانواده تو راضی به ازدواج با او بشن
گذشته از همه اینا باید توجه کنید که عشق برای ازدواج کافی نیست و لازمه که تناسبهای فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری رو داشته باشید که این مساله تنها با مشورت بزرگترها معلوم می شه بخاطر اینکه شما عاشقید و تشخیص شما قابل اطمینان نیست چون عشق انسان رو کور می کنه و نمی ذاره عیوب محبوب رو ببینه
پس برفرض که بعد طلاق رفتید خواستگاری، تازه نوبت نظر دهی خانواده ها در مورد تناسب شما با همدیگه است که اگر به نتیجه برسید که مناسب هم نیستید در دو راهی می مونید از یه طرف نمی تونید باهاش ازدواج کنید چون ممکنه زندگیتون به هم بخوره و از طرف دیگه هم نمی تونید ولش کنید چون شما زندگی قبلیش رو خراب کردید و در نتیجه تا اخر عمر عذاب وجدان می گیرید
نتیجه اینکه اگر فراموشش کنید بهتره چون اولا: ممکنه نتونید بهش برسید و فقط اونو نسبت به شوهرش سرد کنید و ثانیا اگر بعد از سختیهای فراوان بهش برسید ممکنه به هم نخورید و زندگیتون خراب بشه و ثالثا اگرم بعد طلاق متوجه بشید مناسب هم نیستید و باهاش ازدواج نکنید بخاطر خراب شدن زندگیش تا اخر عمر عذاب وجدان خواهید داشت
حتی همین ارتباط تلفنی رو هم قطع کنین تا راحتر همو فراموش کنین...
اجازه بده "شوهرشو " دوس داشته باشه
پاتو از زندگىشون بکش بىرون
سلام
من واقعا نمی دونم چی بگم
مشاور بهتر میدونه
هم کار شما اشتباهه هم اون خانم
به نظرم حالا که سرنوشت شما را جدا کرده تسلیم قضا و قدر بشوید
منم فکر میکنم نظر دوستان درسته .. باید ولش کنید اتفاقا چون در وجودتون احساسا ت دارین (طبق گفته خودتون) باید ولش کنید چون زندگیشو نو بهم میزنید .
از طرفی من اسم این اخساس کنونی شما رو علاقه نمیتونم بذارم چون ضمن چیزایی که از رابطتتون گفتین شما قبل ها تصمیم درست رو گرفته بودین(ترک دختری که با افراد زیادی ارتباط داشته و مدام به شما وسایرن خیانت میکرده)..الان اون خانم دقیقا کاری که با شما میکرده (خیانت) رو داره نسبت به همسرش هم انجام میده وتضمینی هم نیست که بعد ها بتونه به شما هم وفادار باشه !!!چون بار ها وبار ها نشون داده که قابل اعتماد نیست و تنوع طلبه ....
در کل فکر نمیکنم این خان متاهل اصلا گزینه خوبی برای ازدواج با شما باشه .. .
بهتره خام حرف های روی هوای وبعضا هوس الود یک خانم متاهل که الان هیچ جوره شرایط ازدواج رو نداره وازدواج باهاش مشروط به بهم زدن زندگی یه بنده خدای دیگه و اه ونفرین و... هست نباشین ..
در نتیجه طبق گفته مشاور شمارتونو عوض کنید تا برای همیشه به آرامش برسید ...
سلام برشما برادر حالا که ازدواج کرده فهمیدی دوستش داری پاتو از زندگیش بکش کنار تا بتونه شوهرشو دوست داشته باشه هرچی خانم زنگ زد جواب نمیدادی یکمی ازعقلتون استفاده کنید مگه بچه بودید که وقتی فهمیدی ازدواح کرده دوباره باهاش دوست شدی باید ناامیدش میکردی میرفت پی زندگیش
ولش كن . بزرگان گفته اند چيزي كه مال تو نيست بهش خيره نشو ( به مال ديگران طمع نكن.) اگه روزي كه ميتونستيد ازدواج كنيد اين كار رو نكرديد حالا چه معنايي داره كه اون رفته به يكي ديگه و تو بخواهي باهاش ارتباط برقرار كني . اين رابطه ها اولش هم گناه بود حالاش هم گناهه چه از طرف تو چه از طرف او.
سلام
صرف دوست داشتن برای ازدواج کافی نیست و باید شرایط دیگر نیز برای یک ازدواج موفق فراهم باشد. در شرایط فعلی ایشان چنین شرایطی ندارد چون ایشان ازدواج کرده و فکر اینکه از همسر خود جدا شود و با شما ازدواج کند نادرست است. لذا بهترین کار این است که رابطه را با ایشان کلا قطع کنی و ادامه ندهی. اگر شماره ای از شما دارد بهتر است شماره خود را عوض کنید به طوری که دیگر هیچ راه ارتباطی باقی نماند. این کار، هم به نفع شماست و هم اینکه زندگی ایشان حفظ میشود.
در مورد اینکه گفتید این علاقه واقعی است چون تا به حال از بین نرفته هم باید عرض کنم اولا همانطور که عرض کردم وجود علاقه برای ازدواج کافی نیست ثانیا صرف از بین نرفتن آن دلیل بر واقعی بودن آن نیست چون طبیعت هر انسانی اینگونه است که نسبت به نداشته ها علاقه زیادی دارد و وقتی به آن میرسد علاقه او کمرنگ میشود مگر اینکه پشتوانه عقلی داشته باشد چون تصور قبلی او با آنچه میبیند زمین تا آسمان متفاوت است. لذا نباید این تفکر که فرد مورد نظر همان کسی است که او را تا آخر عمر عاشقانه دوست خواهی داشت و ایشان هم کشته مرده شما خواهد بود اشتباست.
بله اگر ایشان بدون دخالت شما به هر دلیلی از همسر خود جدا شد، آن موقع با بررسی شرایط و در نظر گرفتن ملاک های ازدواج میتوانید با ایشان ازدواج کنید.
پیروز و سربلند