بگذارید بر احوال خودم گریه کنم...

17:08 - 1394/07/12

امام جعفر صادق علیه السلام: «مَـن سَـرَّتـهُ حَسَـنَـتُـهُ وَ سَـاءَتـهُ سَیِِّـئَـتُـهُ فَـهُـوَ مُـؤمِـنًٌ» کسی که نیکو کاری اش او را شادمان کند و بدی اش وی را بد حال گرداند چنین کسی مومن است. جهادالنفس، ح765 _________________________ بگذارید بر احوال خودم گریه کنم/ بر سیه کاری اعمال خودم گریه کنم/ فعل و قولم همه بی مورد و مردود بود/ جای آنست بر افعال خودم گریه کنم/ تا شبی پنجرۀ رحمت حق باز شود/ هر سحر بر بدی حال خودم گریه کنم/ ذره ای خوب و بد ای وای عقوبت دارد/ به " فمن یعمل مثقال " خودم گریه کنم/ نیست تقصیر کسی آیینه ام تار شده/ جلوه گر نیست بر اهمال خودم گریه کنم/ راه دل گم شد و پیدا نشد آن گمشده ام/ ره دهیدم که به اضلال خودم گریه کنم/ من پرستوی حرم بودم و دور افتادم/ تا به بشکسته پر و بال خودم گریه کنم/ کاروان رفت به پا بوسی حق بگذارید/ منکه جا ماندۀ امیال خودم گریه کنم/ قرعه افتاد که من از شهدا جا ماندم/ سخت بر این دل بد فال خودم گریه کنم/ نشدم معتکف خیمۀ نورانی یار/ بر سیه بختی اقبال خودم گریه کنم/ مددی تا به غریبی نگارم نالم/ همتی تا که بر احوال خودم گریه کنم/ سید محمد میر هاشمی

http://btid.org/node/75613

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 10 =
*****
تصویر باران
نویسنده باران در

چگونه پر بزنم تا که بال و پر بسته ست ؟!

چقدر در بزنم ؟‍! ها ؟! چقدر ؟! در بسته ست!

از این ستون فرجی نیست تا ستون دگر!

که ریشه های درختان به یکدگر بسته ست!

تفاوتی نکند باغ با قفس! وقتی –

دل پرنده شکسته ست و بال و پر بسته ست!

چقدر چشم بچرخانم و نگاه کنم؟!

در این زمانه که هر چشم دیده ور بسته ست!

اگر که راه نمی خواندم ز تنهایی ست!

که گاه قصد زیارت به همسفر بسته ست!

پر از عریضه شده چاه جمکران ؛ حالا -

به جای آب پر از نامه های سربسته ست!

میان راه نمی ماند آنکه قبلِ سفر

درست توشه به اندازه ی سفر بسته ست

به پشت گرمی این قوم دلخوشی کافی ست!

که زود وا شد مشتی که تنگ تر بسته ست!

« عقب نشینی » آرایش سپاه نبود!

مسیرِ فتح به سربازِ بی جگر بسته ست!

زمان آمدنت روی ما حساب نکن!

خودِ خدا به هواخواهی ات کمر بسته ست!

بیا که آمدنت بحث مرگ و زندگی است

نبود و بودِ دو عالم به این خبر بسته ست!

بیا که گوشه ی چشمی به من بیندازی

سعادت دو جهانم به یک نظر بسته

تصویر باران
نویسنده باران در

(اثرات شکر گزاري)

شکر گزاری پلی است به سوی رهائی از غصه ها. چون وقتی که تو شکرگزار باشی، غیر ممکن است که احساس غم و غصه بکنی یا هر نوع احساس منفی دیگه ای داشته باشی. اگر در وضعیتی دشوار هستی ، دنبال چیزی بگرد که بابت آن خدا را شکر کنی.
وقتی چیزی را پیدا کردی ، دنبال بعدی بگرد!
چون تک تک چیزهایی که پیدا می کنی و خدا رو به خاطرش شکر می کنی، وضعیت تو رو تغییر می ده.

""شکر گزاری پلی است برای گذر از احساسات منفی به سوی نیروی عشق به خالق.""

تصویر noorqoran
نویسنده noorqoran در

متشکر موید باشید

تصویر باران
نویسنده باران در

ممنونم سلامت باشید ان شاء الله

تصویر سعید۶۸

تشکر از شما
بسیار زیبا است...

تصویر باران
نویسنده باران در

ممنون شکرخدا
البته متن به هم ریخته شده مجددا
ممنونم از حضورتون

تصویر hamidreza1343

باسلام وادب به شخصيت ادبي و مودب به اخلاق اسلامي

اگر مشهد تشريف داريد مارو هم دعا بفرماييد

بسيار عالي و معنوي  ممنون

تصویر باران
نویسنده باران در

سلام از بنده هس
لطف دارید شرمنده کردید
نه متاسفانه ان شاء الله آقاجون همه رو میطلبن دعا بفرمایید
ممنونم از حضورتون

تصویر ستاره
نویسنده ستاره در

زیباست ممنون باران جان

تصویر باران
نویسنده باران در

خواهش میکنم عزیزم
ممنون

تصویر باران
نویسنده باران در

آن سوی شهر قبه ای از نور دیده ام
صحن و سرای کیست که از دور دیده ام!؟

هوش از سرم پریده و مستانه می دوم
حس می کنم که باغِ پر انگور دیده ام

دیگر چه احتیاج به نعلین و چوب دست!
موسیِ پا برهنه شدم؛ طور دیده ام

مشهد کجا و این دل نا پاک من کجا!؟
خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام

در محضرت جناب سلیمان شهر طوس
بال ملخ به شانه ی یک مور دیده ام
***
اینجا ندیده ایم گدایی که دلخور است
اینجا فقیرها چه قدر جیبشان پر است
***
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی

آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی

با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی

زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی

باید تو را به پهلوی زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی
***
مادر سپرده است به دست شما مرا
گفته فقط شما ببری کربلا مرا

وحید قاسمی

خیلی قشنگ بود :(((((

تصویر باران
نویسنده باران در

يا صاحب الزمان(عج)

براي شانه ي افتاده ام پري بدهيد

دلِ شكسته ي ما را به دلبري بدهيد

محبتي بكنيد و مرا حرم ببريد

نشان راه به چشم ِ كبوتري بدهيد

كجاست خيمه ي سبزت؟ مسافرم برگرد

براي دركِ شما كاش باوري بدهيد

شنيده ايم كه شب پاي روضه ها هستي

نشسته ايم بناليم حنجري بدهيد

چقدر مثل شما ميشويم اين شبها

اگر به سينه زنت ديده ي تري بدهيد

براي شور گرفتن بهشت هم تنگ است

چه ميشود كه به ما جاي بهتري بدهيد

نميرود به خدا جاي دور جانِ شما

اگر برات حرم را به نوكري بدهيد

خبر رسيده خرابه شكسته اي ميگفت:

چه ميشود كه به ما چند روسري بدهيد

(حسن لطفي)

تصویر باران
نویسنده باران در

همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم...
قبولم کن...
من آداب زیارت را نمی‌دانم!
نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبروی تو بلاتکلیف می‌ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام؛ مداح سلطانم...

يا امام رضا ع

تصویر باران
نویسنده باران در

بگذارید بر احوال خودم گریه کنم
بر سیه کاری اعمال خودم گریه کنم

فعل و قولم همه بی مورد و مردود بود
جای آنست بر افعال خودم گریه کنم

تا شبی پنجرۀ رحمت حق باز شود
هر سحر بر بدی حال خودم گریه کنم

ذره ای خوب و بد ای وای عقوبت دارد
به " فمن یعمل مثقال " خودم گریه کنم

نیست تقصیر کسی آیینه ام تار شده
جلوه گر نیست بر اهمال خودم گریه کنم

راه دل گم شد و پیدا نشد آن گمشده ام
ره دهیدم که به اضلال خودم گریه کنم

من پرستوی حرم بودم و دور افتادم
تا به بشکسته پر و بال خودم گریه کنم

کاروان رفت به پا بوسی حق بگذارید
منکه جا ماندۀ امیال خودم گریه کنم

قرعه افتاد که من از شهدا جا ماندم
سخت بر این دل بد فال خودم گریه کنم

نشدم معتکف خیمۀ نورانی یار
بر سیه بختی اقبال خودم گریه کنم

مددی تا به غریبی نگارم نالم
همتی تا که بر احوال خودم گریه کنم

سید محمد میر هاشمی

تصویر باران
نویسنده باران در

متاسفانه دوباره به هم ریخته شده و عکسش هم نیس

گزینه پیش نمایش برام غیر فعال هس واسه همین قبل ارسال نمیتونم ببینم متن همانجوری که من گذاشتم هست یا نه

شرمنده :(