سلام پسری 22 هستم چند وفته با ی دختری آشنا شدم واسه ازدواج اوایل خیلی رابطه خوبی داشتیم خیلی اما ی مدتی ب خاطر اختلاف ی خوزده سرد شدیم اما هنوز دوست داشتیم همو ک این طبعیی است میخواستم برم خاستکاری ک واسم قبلش شرطاشو گفت.... 1 حق مسکن 2 حق طلاق 3 حق ادامه تحصیل 4 حق شغل 5 حق اینکه تا موقع عروسی اسممون ت شناسنامه نباشه عروسی ک کردیم ت شناسنامه اسم بزنیم... خودم قبول داشتم با اینکه ترس داشتم اما بهش علاقه دارم قبول کردم.... اما خانوادم با همه شرزا رو قبول کردن جز حق طلاق یک هفته با خانواده خرف میزدم ک رازی شدن خانواده اونا هم کوتاه نمیومدن دیگه خانوادم رو رازی کردم ب زور با اینکه ب هر کس میگفتم مخالف حق طلاق بودن ... خانوادم گفت قبول میکنیم ب شرط اینکه مهریه معقول باشه 14 سکه ب نیت 14 معصوم. دختره قبول نکرد گفت 110 سکه مهریه میخوام کمتر نمیزنیم چون عرفه هر چی باهاش حرف زدم ک من ب زور خانواده رو رازی کردم حق طلاق رو بهت دادم چون دوست دارم تو کوتاه بیا مهریه کم بگیر....قانع نمیشه میگه خانوادم قبول نمیکنه بعید میدونم حرف خانوادش باشه چون بین حرفاش میگفت من باید ت اقوام کم نیارم چون همه مهریه بالا زدن من از اونا چ کم دارم و از این حرفا.... من خیلی براش ارزش قائل بودم جلو خانوادم وایسادم ب خاطر اون اما اون منو بی ارزش میدونه با کاراش چون ت فکر من و تفکرات من نیست فقط شرطاش واسش مهمه ... هر کاری کردم قانع نشد کوتاه نمیاد خیلی لجباز و مغروره دیگه سرد شدم اینکه دوسش دارم.... نمیدونم باید چکار کنم ادامه بدم کات کنم تصمیم واسم سخته اگه امکان داره راهنمایی کنید تشکر
مشخصه از الان سر ناسازگاری داره
خودتو بدبخت نکن
سعی کن فراموشش کنی
دوست من به صلاح نیست. پا روی دلت بزار...... چند روز ناراحتی بهتر از یک عمر پشیمانیه..... بگید انشاالله یکی پیدا بشه که شرایطتون به هم بخوره........... کمی هم سفت باشید و خیلب کوتاه نیاید.... بحث خیلی جدیه........
با سلام دوست خوبم
تصمیم ازدواج زمانی که معقول و منطقی نباشد، و لو که عاشق هم بشی خیری نمی بینی! درسته دوست داشتن و عاشق شدن در مرحله تصمیم گیری کار را سخت تر می کند، منتها تسلیم شما مساوی ذلت و کوله باری از مشکلات در زندگی خواهد شد،الان پشیمانی و برگشت خیلی سخت نیست، اما بعدا شاید راه برگشتی نباشد.
معمولا افرادی که عاقلانه تصمیم گرفته اند زندگی خوب و موفقی داشته اند، تصمیم احساسی عواقبش خیلی تلخ خواهد بود.
دوستان هممه ی حرفای شما درست
اما میدونم دارم ریسک میکنم میدونم
اما مشکل من اینه واقعا دوسش دارم واسه اولین بار عاشق شدم دارم اذیت میشم از دوریش...
دیگه نمیدونم باید چکار کنم خیلی لجباز شده خیلی
خودتم داری میگی مشکل من اینه که دوسش دارم....
درست فکر میکنی این واقعا یه مشکل جدیه
الان دوسش داری بعد چند ماه که زیر یه سقف رفتین عشق و عاشقی از سرت میپره و تازه با واقعیت روبرو میشی
تا آخر عمر باید نگران مهریه و طلاق باشی....باید هرچی میگه بدون چون چرا قبول کنی ......شاید مجبور بشی یه عمر براش نقش بازی کنی و تظاهر به اون چیزی کنی که واقعا نیستی.....اون میشه زندانبان و تو میشی زندانی.....کدوم آدمی میتونه عاشق زندانبانش باشه....معمولا بقیه توصیه میکنن که بشین بیشتر فکر کن ولی من میگم اصن فکر نکن...هرچی بیشتر بری تو نخش احساساتش بیشتر به عقلت غلبه میکنه....سعی کنی وقتی عصبانی هستی و حالت خوش نیست بری یه دعوای اساسی باهاش بکنی و همه چی رو تموم کنی....همه پل های پشت سرتم خراب کن که خیالت راحت بشه
از قدیم میگن برای کسی بمیر که برات تب کنه
وقتی اون حاضر نیست به هیچ خواسته تو تن بده چطوری تو باید عاشقش بشی
عشق باید یک مساله دو طرفه باشد نه یک طرفه
اومدیم همه شرایط گذاشتی
فردا حق طلاق داره رفت 110مهریش گذاشت اجرا
دقیقا تو از کجا باید بری بیاری و چون خودت حق بهش دادی حتی دادگاه یا ستاد دیه هم ازت خمایت نمی کنه و باید جلوی چشمای خودت ببینی که اول جوونی با یک شکست عشقی روبرو هستی و باید در برابر خانوادت که باید سکه بدن شرمنده باشی
پس ادم حماقت نمی کنه اینکه میگی دوستش داری چون سنت کمه عشق اولت هنوز سردو گرم روزگار نچشیدی
شما یک بهش بگو برات آرزوی خوشبختی میکنم و تو را به خداوند منان می سپارم اگر اومد طرفت حالا وقتش که تو همه حق را بر داری و مهریش بدی کاری که همه می کنند
حق طلاق که با مرد
بقیه حقوق هم که شامل مسکن شغل ادامه تحصیل بشه مساله مهمی نیست چون بهش بگو خداکنه تو اهل تحصیل باشی تا دکترا بخون
یا میگه حق شغل بگو خداکنه شغل باشه و کار گیرت بیاد مامگه بخیلیم
حق مسکن اگر داشته باشی که مسکن خوب تهیه می کنی نداشته باشی نگاه به جیبت می کنی وقتی پول نداری که بزور نمیتونی بگی که من تو بالاشهر خونه میخوام هرکسی دوست داره مسکن خوب تهیه کنه اما باید شرایطش فراهم باشه
بزرگی حرف قشنگی زد،گفت:دیدید وقتی یه بادوم تلخ میخورید؟!!!سریع بعدش چنتا بادوم شیرین میخورید تا تلخیش از بین بره!شمادیگه لذتی از بادوم های شیرین نمیبرید!فقط میخوای اون تلخی رو فراموش کنید!وقتی هم که اون تلخی تموم شد...دیگه میترسید بادوم بخورید!که نکنه دوباره تلخ باشه!!!عشق مثل اون بادوم تلخه!بعدش با آدمای زیادی آشنا میشید!!!!ولی فقط برای فراموش کردن اون!بعدش هم دیگه میترسید عاشق شید!در اصل آدما فقط یه بار عاشق میشن!از اون به بعدش یا واسه فراموشیهیا از اجبارِ تنهایی!!!
اگر به دوست داشتن باشه باید هر دو طرف یکم از شرایطاشون کوتاه بیان ...
ایشونم شما رو دوست دارن؟دوست داشتنی که نمود عملی نداشته باشه به هیچ درد ی نمیخوره ..
اگر دوست دارن لازم به اینهمه شرایط نیست .حق طلاق برای چی؟شما بدونید دختر خواهان باشه محاله بذاره پسر مد نظرش اذیت بشه .
بهش بگید من اینهمه شرایط رو بخاطرت قبول میکنم حق طلاق قبول نمیکنم .تو هم اگه منو دوست داری و عشقت حقیقی هست از این شرط بگذر.
قبول نکرد خیلی راحت رهاش کنید...
از اول اذیت بشید اخرش دیگه چی میشه ؟
عاقلانه نیست این ازدواج از طرف دیگه دوسش داری
ببین مهریه رو زیاد بگو تا ۳۰۰ ولی حتما حق طلاق با تو باشه زن ها اح.....هستن یه هو دیدی ندیدی و بقیه ماجرا
بقیه حق ها اهمیتشون زیاد نیست به خودت بستگی داره ولی حق طلاق باید با مرد باشه حتما و حتما
دختر خیلی زرنگی هست جدا از موقعیت و شرایطش که در چه سطحیه باید یه راهی پیدا کنی براش کوتااااااه نیای قوی باش قانعشون کن
سلام بزرگوار.
اول اینکه فرمودین شما 22 ساله هستین پس احتمالا دختر خانوم چند سالی هم از شما کوچکترن پس احتمال داره این لجبازیا اقتضای سنش باشه مثلا تو این تصوره که شاهزاده رویاهاش باید جلوش زانو زده بنظر برسه و این داستان ها.
حقوقی که فرمودین مثل تحصیل و.... که حقشونه. مهریه هم ک خب طبق نظر عرف و شرع حق دختره. اون چیزی که این وسط توازن این معادله رو بهم میزنه حق مسکن و حق طلاق هست. بین این دو هم مهم ترینش حق طلاقه. که البته درستش وکالت در طلاق هست نه حق طلاق. حق طلاق از حقوقی است ک شما نمیتونید از خودتون سلب کنید ولی میتونید با وکالت اختیار رو تفویض کنید. دفاتر ازدواج هم همین کار رو میکنن. با توجه به خلقیاتی که از دختر خانوم فرمودین احتمال اینکه این مساله دست اویزی بشه برای تحت فرمان دراوردن شما تو زندگی خیلی زیاده یعنی مکررا بهتون یاداوری میشه مهریه م ک بالاست امکان طلاق هم دارم پس ..... . مهریه حق ایشون و طلاق حق شما. بهم خوردن این توازن قطعا براتون مشکل ساز میشه.
این مساله رو که تا زمان عروسی اسممون تو شناسنامه نیاد رو نفهمیدم. منظورشون اینه تا زمان عروسی عقد محضری نکنید و فقط صیغه؟ چرا؟ دلیلشون چیه؟ این شرط کاملا به ضرر خودشونه عقدی محضری صورت نمیگیره شما یک سالی با ایشون نامزدین بعد ممکنه خوشتون نیاد و ولش کنید ایشون نه میتونه ادعای110 تا سکه رو داشته باشه نه اعمال وکالت در طلاقش رو. چون اصلا عقد نکاح صورت نگرفته. مجموع چیزایی ک شما فرمودین دورنمای روشنی نداره. احساسات رو بذارید کنار عاقلانه شروع کنید تا بتونید عاشقانه زندگی کنید.
کات کن.
چقدر خشن و دل سنگانه وای وای مینرسم ازتون
سلام
از دید بنده کار شما آینده خوبی نداره.. جناب آقای مهدی پور کاملاً درست فرمودن.. علاوه بر حرف های ایشون که مدیر باید قدرت داشته باشه، حواستون باید به مهریه بالا هم باشه... دقت کنید که 110 سکه بیشترین مهریه ی قانونی هست که میتونن بخاطرش شما رو زندانی کنن و باید بهش فکر کنین .. 110 میلیون تومن بی زبون شاید حقوق 110 ماه شما یعنی حقوق 9 سال و خرده ای شما بشه ! این درست نیست که شما 9 سال کار کنید هیچی نخورید خرج یه نفر دیگه بکنید .. اینا عادلانه نیست تا اونجا که من میدونم مهریه هدیه ای هست که مرد از دارایی حال حاضرش باید بده نه اینکه بدهکار بشه و دنبال این باشه که مهریه رو نده حتی احادیثی هستن که مرد اگه با این نیت بره جلو که مهریه زنش رو نده گناهکار هستش و باید حتماً مهریه پرداخت بشه و این دین و بدهی هست که مرد باییییییید به زن پرداخت کنه پس حواستون باشه در حد هدیه باشه نه اینکه جونتونو بذارید و خودتونو بدبخت کنید
سلام
خب حق تحصیل و شغل در این دومورد اصولا خانوما بعداز ازدواج دچار یک تنبلی خاصی میشن چون درگیر بچه داری و شوهرداری هستن و به دلیل عدم برنامه ریزی نمیتونن سر کاربرنن درس هم بخونن همسرداری و بچه داری هم کنن اگر هم برن بعداز یه مدت خسته میشن و نمیرن.
میمونه حق طلاق و مهریه ایشون
مهریه یه پشتوانست یه احترامه …همون قدر که مهریه زیاد خوب نیست مهریه کمم خوب نیست.من معتقدم باید ی تعادلی وجود داشته باشه نه خیلی بالا ونه خیلی پایین.مهریه باید طوری باشه که اگر خانوم خدایی نکرده خدایی نکرده خواست جدا بشه نخواد به خاطر نیاز مالی دوباره با یه شرایط بد ازدواج کنه یا اینکه اگر خدایی نکرده همسرش رو از دست داد به خاطر نیاز مالی به سختی یا گناه نیفته…تعیین مهریه به نظرم خیلی زیاد به شرایط عروس و خانوادش بر میگرده. دختر کم سن و سالی که زود ازدواج میکنه و تحصیلاتشو زود رها میکنه، حرفه و شغلی نداره به نظرم لازمه محض پشتوانه حداقل ۱۱۰ تایی مهر داشته باشه. پس فردا معلوم نیست چی پیش بیاد…
اما این روزا مهریه شده چشم و هم چشمی خانواده های سطح بالا. مثلا دختره زیبایی خاصی داره، خانواده پولداره، تحصیلات دختره خاصه، مهرشم بالاتر میزنن! امگار که مثلا قیمتش بالاتره! متاسفانه تو اطرافیان زیاد دیدم این مورد رو. به نظرم کاملا باید برعکس باشه. قشر تحصیل کرده و مرفه جامعه باید به مهریه به چشم یه سنت که فقط باید باشه نگاه کنن نه ابزار چشم و هم چشمی..
در موضع شما بنظرم تعداد بالایی نیست.پیشه مهریه های زیادی ک میشنویم.ولی حق طلاق رو موافق نیستم.اخه فایده ای نداره به حال خانما.نمیدونم چرا گذاشتن این موارد رو .
خوشبخت بشیدبهرحال
1 حق مسکن 2 حق طلاق 3 حق ادامه تحصیل 4 حق شغل 5 حق اینکه تا موقع عروسی اسممون ت شناسنامه نباشه عروسی ک کردیم ت شناسنامه اسم بزنیم.
مهریه 110
میشه بپرسم هدفت از ازدواج چیه آیا با این دختر میتونی به این هدف برسی
راستی یک سوال این دختر که این همه ارد داره چه امتیازهایی داره
دانشجوی پزشکی؟
باباش مایه دار؟
با اخلاق و مومن؟
بسیار زیبا و خوش اندام هست؟
ماشین شخصی داره؟
میشه اینا را توضیح بدی
اوهه
مطمئنی این دختر خانم خود شما رو میخواد ؟
دیگه چه حقی موند که دختره از شما نخواست
والا احسنت به خانواده شما
خدایی باریک الله
چقدر واسه شما ارزش قائل هستن به خاطر شما ....
قدر بدون پسر جان
(البته یک باریکلای گنده تر واسه خانواده دختر و خود دختر که اینقدر توانایی دارن )
والا اینجوری که خانواده دوست گرام شما میرن جلو انگاری شما میخواین از همین اول جدا شین
حق طلاق با زن
مهریه فلان قدر
البته گوش شیطون کر
ان شا الله خوشبخت شین
با سلام و احترام
بزرگوار
« الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛ چنین ترجمه شده است: (مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند» (سورة نساء: 34)
طبق آیه قرآن قوام زندگی با مدیریت مرد است.
دوست خوبم یک مرد زمانی می تواند زندگی خوبی را داشته باشد که یک مدیر خوب باشد، مدیر خوب یعنی کسی که قاطعیت داشته و بتواند با تدبیر و توانایی بیشتر برای حل مشکلات قدم خوبی بردارد، یعنی استقلال مالی، فکری و توانایی حل مشکلات را داشته باشد، در این شرایطی که شما از این دختر خانم پذیرفته اید، عملا شما مدیر زندگی نخواهید بود، وقتی اقتداری نباشد وقتی اطلاعتی از سوی همسر نباشد، شما با چه فرض می خواهید مردانگی از خود نشان بدهید.
مدیر بدون قدرت و توانایی یعنی ذلت، این اختیارات و شرایطی را آنها گفته و شما تسلیم شده اید معلوم است که فردا نیز شرایط دیگری خواهند داشت و عملا شما از مدیریت زندگی خارج شده و تسلیم خواسته های همسر و دیگران( چه منطقی و چه غیر منطقی) خواهید شد.
به نظر می رسد این روند شما غیر منطقی و بعدا با پشیمانی همراه است، زندگی و ازدواج همه اش هوس و احساس نیست، بلکه یک بعدی از زندگی احساس است، و ابعاد مهم دیگری مثل تعقل و منطق محوری نیز حاکم است.
برای تصمیم خودتان زیاد فکر کنید، آینده این تسلیم شدن را نیز در نظر بگیرد، که بعدا نمی توانید کنترل کرده و جبران کنید، وقتی حس بزرگی در وجود شما برای آنها نیست و شما را وابسته خود دانسته و یک فرد تسلیم پذیر می پندارند، فردای زندگی کاملا مشخص است که شما در زندگی چنان جایگاه بزرگی نخواهید داشت.