سلام....پدر و مادر من بیشتر از 25 ساله که ازدواج کردن....و من حدودا 4 ماه پیش متوجه شدم با یک خانومی صحبت میکنه و پی ام میفرسته....
و هربار به طور اتفاقی(مثلا وقتی گوشیشو داد که براش تنظیم کنم)شماره اون خانوم رو دیدم پدرم هول کرد و حس کردم داره بهم دروغ میگه و میخواد از جواب دادن طفره بره....
من اون خانوم رو ندیدم ولی پدرم میگه خانوم همکارشه....و در واقع با شوهر اون خانوم دوست و آشناست....اما هر بار به یه دلیلی(مثلا کار شوهرش گیر منه و فلان)کلی غذا با سالاد و مخلفات میفرسته خونه ی ما....
مادرم اصلا از این قضیه خبر نداره(و با اون خانوم به عنوان همسر همکار شوهرش هر از گاهی صحبت میکنه)....و من واقعا نمیدونم واکنشش چیه اگه متوجه این موضوع بشه....(بین حرفای معمولی و روزمره مون مادرم هر بار میگه که اگر پدرتون به من خیانت کنه من میذارم و میرم....)اما اینو میدونم که حتی اگر بفهمه و باز هم پای این زندگی بمونه 100 درصد بدبین میشه و شکاک....
از طرفی من تو این ماجرا هستم و یکبار مادرم از من سؤال کرد و گفت تو چیزی میدونی؟ و من هیچی بهش نگفتم....ولی حس میکنم به مادرم خیانت میکنم....و ممکنه وضع از این بدتر بشه و مادرم بعد ها بهم بگه اگه اولش به من میگفتی الان اینجوری نمیشد....
و یه موضوع دیگه اینکه....من حس صمیمیت با پدرم رو کاملا از دست دادم و تو ذهنم دارم با اون خانومه و پدرم میجنگم و شب ها نمیتونم بخوابم....
و یه مسئله ی دیگه اینکه به احتمال 0/0001 درصد شاید اصلا قضیه اون چیزی که من تو ذهنم هست نباشه و اصلا خیانتی در کار نباشه....
از یه مشاور راهکار میخواستم....چون واقعا نمیدونم چی درسته و چی غلط....
و اینکه نمیتونم با پدرم صحبت کنم و بهش بگم....
باید چیکار کنم؟؟؟
نمیدونم تونستم منظورمو درست منتقل کنم یا نه....امیدوارم کمکم کنین....
-------------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
سلام. لطفا این مطلب را مطالعه بفرمایید اگر بازهم سوالی بود کارشناسان پاسخگوی شما خواهند بود:
http://btid.org/node/102167
سلام
به نظرم این نوع شکی که شما به پدرتون کردید به خاطر دست و پاچه شدن و دروغی که ایشون به شما گفتند هست
چه معنی داره که ایشون دروغ بگه و یا هول بشه؟
به نظرم بهتره به جای بی تفاوتی نسبت به مسئله، سعی کنید بفهمید که علت فرستادن غذا چیه؟
اصلا چه معنی داره ایشون غذا بفرستند؟
کار پدرتون مگه چی هست که این خانوم از پدرتون درخواست کمک کنند؟ مگر این خانوم همسر نداره؟
بهتره به جای این که تو ذهنتون برای این شک جنگ راه بندازین و یا توجیح کنید، تو واقعیت به طرف مقابل بگید
با فال نیک زدن نمیشه کاری کرد
ضمنا به مادرتون بفرمایید به جای خالی کردن میدان و رفتن، با این مسئله بهتر برخورد کنن
شدی کاسه داغ تر از اش سرت تو لاک خودت باشه ی زندگی 25 ساله رو با تفکرات بیخودت خراب نکن ... فقط ی شماره خانم تو گوشی پدرت دیدی اینجوری میکنی ،مستند هم ک حرف نمیزنی همینجور ی چی میگی،،، بعدم میگی حس کردی پدرت دروغ میگه بجای حس کردن عقلتو ب کار بنداز اگ تو اون گوشی چیزی بود ک نمیدادش دست شما ... اون خانم هم ک همسر داره مادرت هم با خانمه حرف میزنه این وسط تو چی میگی من متوجه نمیشم. خوب ک پدرته هم، گمونم فردا روزی ازدواج کردی همسرت نمیتونه صدکیلومتری ی خانوم راه بره از بس شکاک و بدبینی.
سلام
بهتره شما شک و جستجو درباره این موضوع را رها کنید و فال نیک بزنید؛ انشاله همون که پدرتون میگه صحیحه.
اصلا روایت داریم که فال نیک بزنید تا به نتیجه ان فال نیک برسید.
پس شک رو رها کنید و عادی با این مسئله برخورد کنید؛ انشاله که حرف پدرتون صحیحه و خبری از رابطه نیست.