مادر شوهرمو بوسیدم ولی کاش...

16:33 - 1392/12/13

سلام من یه دختر ۱۶ ساله هستم که با یه مرد ۳۰ ساله ازدواج کردم من تو سیقه ایی یه جشن بزرگ گرفتیم همون بله برون بعد همسر من گفت من در توانم نیست ۱۱۴ سکه تورو بدم میترسم شما بعد عقد اجرا بزاری و ی مدت هم اخلاقش بخاطر افکار غلتش بخاطر مهریه بهم ریخته بود من بهش قول دادم که تو زندگی مهریه خودمو ببخشم حتیا به اسم باک حضرت مهدی که واقعا دوسش دارم و داشتم قسم خوردم وهمین قسم ضمانت حرفم شد ما عقد کردیمو مجبور شدم به احترام رسم همسرم محرم ۲هفته اونجا بمونم این ماندن من همانا و یه مشگل بزرگ همانا اونج من هیئت نمیتونستم برم چون باید با مادر شوهرم و خواهر شوهرم جاهایی میرفتیم که نظریه امام حسینو میدادن ومنم متوجه نمیشدم یا هیئتا ترکی زبان بود یا شمالی یا اگه فارسی بود مداح تازه کار میخوند چندان سوزناک نبود یه شب واقعا دلم گرفته بود که ۸محرم شد من لیاقت گریه برا امام حسین رو بیدا نکردم بخاطر همین از همسرم اجازه گرفتم با همسایه اشون که به قول مادر شوهرم از ابجی بهشون نزدیک تره برم هیئت اونا همسرم قبول کرد من به مادر شوهمم تعارف کردم که بیان با هم بریم خیلی ناراحت بودن اما من رفتم و اومدم دیدم اینا در حد منفجر هستن خلاصه شب بود با همسرم صحبت کردم گفتم فکر کنم مامانینا از من ناراحتن من که کار اشتباهی نکردم به من گفت تو اشتباه کردی باید فردا از مادرم معذرت خواهی کنی منم گفتم من اشتباهی نکردم باید از همسرم اجازه میگرفتم که گرفتم به کسی هم ربطی نداره و نباید ناراحت بشه من ووووووووووااااااااااققققققققققققعععععععععععععععععععاااااااااااااااا نمیفهمم یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مهدی از دست من ناراحت شدو فردا دختر همسایه شون اوم خونشو مادرش خیلی تند برخورد کرد و من موقع خدافظی ازش معذرت خواهی کردم و بعد مهدی به من زد که من برم از مادرش معذرت بخام من به احترامش رفتم معذرت خواهیی کردم ووووووووووووووللللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییی ای کاش نمیکرد من صورت مادر شوهرمو بوسیدم معذرت خواهی کردم اشتباه کردم بچه گی کردم شما ناراحت بودی بجای اینکه به دامادات بگی اوناهم فرض رو رو نادونی و بی قیرتی بسرت بذارن منو میکشوندی بیرون میگفتی فلانی من خوشحال میشم تو باما بیای بیرون این خیلی بهتر بود بخدا من فکر نمیکردم ناراحتی شما بخاطر من بوده باشه اما مادرشوهر من جلو ۲تا داماداش و جلو ۲ تا خواهرشوهرام و شوهرم اومد بیرون داد زد که تو نمیفهمی منو ادم حساب نمیکنی تو دیگه بزرگ شدی این حرکات از تو بعیده جلو همسایه ها منو خوار و ذلیل کردی من فقط گوش کردمو چادرمو بوشیدم اومدم بیون شوهر من بجای اینکه من ناراحتم دارم گریه میکنم بیاد بیشم ۱۲ متر جلو تر بچه خواهرشو بغل کرده و داشت با دامادشون صحبت میکرد این حرکت یعنی چی کاملا یعنی من تو رو راضیه جلو خانوادم اگه از دستت ناراحت باشن ادم حساب نمیکنم منم وقتی همسرم ازم خواست باهاش برم دفتر اسناد سکه هامو ببخشم قبول نکردم گفتم ما نامزدیم و بهتره بعد عروسی این کارو بکنیم خلاصه وقتی حرفا و اعصبانیتش رو دیدم حرفمو بس گرفتم اما تمامی ناراحتیایی که بهم شده بود مو به مو بهش گفتم و ازم معذرت خواهی کرد اخه چه کسی رو دیدید جلو عروسش بشینه از دخترایی که بسرش میخاستشون ویا دخترهایی که مهدی رو میخاستن از زیبایی هاشون از تحصیلاتشون و... صحبت کنه من تو محرمی فهمیدم که شوهرمن تو مجردی دوست دخترهای زیادی داشته این زمینه شک من به همسرم شد چون رو گوشی و کامبیوترش حساس بود و اجازه نمیداد بهش دست بزنم من سکه هامو تو ۳ماه عقدیم بخشیدم و اخلاقش برای من سنگینتر شد و به قول همسرم افسارم دستش بود من تو این مدت تو کلاس مهارتهای زندگی استاد خدام حسینی شرکت کردم اخلاقم به کلی قرانی شد اما همسرم دلیل این تعقیر رو ترس بعداز سکه ها میدونست من واقعا بهش اعتماد داشتم هیچ وقت فکر نمیکردم اگه کار به اینجا بکشه بشتم و خالی میکنه و برچسب اینکه من نمیتونم زن زندگی باشم روم بزنه منم از برخورد های سرد اون احساس خطر کردم و به خانوادم که نمیدونستن من سکه هامو بخشیدم گفتم الانم حدود۱ماه نیم هست مهدی منو ندیده و ۲هفته با من صحبت نکرده تنها برای رفته به مشاوره میومد ووقتی ازش بول جلسه رو گرفتن دیگه مشاوره نیومد حتی اقدر هم برای من وقت نمیذاره که بیاد و بگه من زنمو با ۱۴سکه میخام خانواده من از این ناراحتن که مهدی تو این همه اتفاقی که افتاده نیومد منو ببینه الانم نتیجه مشاوره اینه که مهدی از رفتار ها و حرف های من برداشت غلط کرده و میترسه بیاد خونتون و تو باید این سو تفاهم هارو از بین ببری از مهدی که میخام باهام صحبت کنه ازدستم ناراحته حرف نمیزنه نظر شما دوستان چیه من برم باهاش حرف بزنم؟؟؟؟؟ برام سخته ولی باید این سو تفاهم ها ازبین بره امیدوارم وگرنه باید طلاق بگیرم این تمامی قصه من بود

http://btid.org/node/26772
تصویر fireboy
نویسنده fireboy در

سلام خواهرم

ای کاش خونوادت با این وصلت موافقت نمیکردن. اختلاف سنی 14 سال؟!! اصلا قابل قبول نیست

مشاوره رو باید قبل از ازدواج میرفتید

امیدوارم مشکلاتت حل بشه و همسرت هم از خر شیطون پیاده شه

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

سیتا خانم جان ممنون از نظرت اما

درباره همسر من اشتباه فک میکنی

اون و خانواداش دارن تمام این کارارو میکنن من برم دادگاه ضشکایت کنم من 4ماه که  جلو خانواده ام وایسادهام و به حکم قران سوره نسا

که میگه(مرد ها برای تنبیه به همسرانشون تا دو ماه نزدیک نمیشن اما زن باید تا 4 ماه صبر کنه و اکه همسرش بهش نزدیک نشد حق طلاق داره)

من 4 ماه صبر کردم

بخدا خیلی بهم سخت گذشته نه همسرم بخاطرم تلاش میکنه نه خانوادش کاری میکنن

این زندگیی که شوهرت بهت علاقه نداره و رد تماس میزنه و تمام کاراش برنامه ریزی شده بوده

و الان تنها راه طلاق

برای دختر ساده و مهربونی که فقط خوبی دیگرانو میبنه مونده

همینbroken heart

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

سلام دوستان از تمامی نظراتتون ممنون

براذز عزیزم اقای یه دوست از دل سوزیتون ممنونم خیلی تشکر میدونم اشتباه کردم و خودکشی راه مناسبی نبود

ببخشید دست خودم نیست وقتی به طلاق و بی شرمی ابرو رفتن و ..... فکر میکنم داغون میشم

بخاطر همین

اما الان یه بست باز کردم با اسم

راضیه به طلاق تفاهمی  راضیه؟

تورو خدا نظر شما و دیگران دوستان برام خیلی مهمه اگه میشه تو اون بست برام نظرتونو بنویسید خیلی سخته این بست و بیدا کنم

ممنون broken heart

 

تصویر سیتاخانم

راضیه جان... حسرت و جناب یه دوست درست میگن که از حقت نباید بگذری.
اما به نظر من اگه جدا بشی هم باز باید در آینده یه خانواده دیگه رو حالا کمی کمتر تحمل کنی، زندگی متأهلیه و مشکلاتش! اینو فقط من نمیگم، از زبان دیگران هم بارها شنیدم.
به نظر من اگه قابل حله حلش کن. اینکه دوستش داری نشون میده که همه ویژگی هاش بد نیستن. سالهای اول زندگ متأهلی هم سختی میکشن. اگه خانواده همسرت هم اذیتت نمیکردن باز هم باید یه سختی هایی رو تحمل میکردی. به قول قرآن انسان در «سختی» آفریده شده. قرار نیست در این دنیا به انسان خوش بگذره! منتها ما راحت طلب بار اومدیم.
من خودم انواع تهمت های دروغ رو از جانب خانواده همسرم تحمل کردم و خدا رو شکر الآن خیلی مشکلاتم کمتر شده. درسته خیلی وقتا برام سخت بود و فکر میکردم اصلا قابل حل نیست اما با کمال ناباوری خدا نجاتم داد. خالقتو دست کم نگیر گلم. جاهایی دستتو میگیره که فکرشم نمیتونی بکنی.
ذکر «الودوود» رو 1001 بار بعد از یکی از نمازات بی وقفه بگو. ایشالله محبتت تو دل همسرت میفته عزیزم.
نمازاتو اول وقت بخون و همچنین قرآن زیاد بخون. شک نکن خدا باهاته. ای کاش دادگاه نمی رفتی!

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

دیگه بچه ها تو این بست برام بیغام نذارین

بیاین تو بست خودم

راضیه و طلاق تفاهمی

ممنونheart

تصویر یه دوست

سلام

اگر تونسته باشم کمکی کرده باشم خدا رو شکر. خیلی نگران آینده و مشکات زندگیتون بودم. برای همین اینقدر روی پس گرفتن مهریه تاکید داشتم، که بتونه تکیه گاه مالی کوچکی براتون باشه. به امید خدا اگر تونستید هر میزان از حقتون (مهریه و غیره) رو پس بگیرید، به طریقی سرمایه گذاری کنید که پشتوانه آینده تان باشه. خدای نکرده مورد مصرف قرار نگیره یا اطرافیانتان با دلایل مختلف اونرو ازدستتان خارج نکنند. حتی خانواده تان. متوجه منظورم که هستید. به یاد داشته باشید شما هنوز سنی ندارید. ادامه تحصیل و دانشگاه و .... تا تشکیل خانواده، راهی طولانی درپیش دارید.

اگر خدا خواست و به نتیجه خوبی رسیدید، خیلی محرمانه که کسی مطلع نگردد (بخصوص خانواده تان) از وکیلتان بخواهید با درنظر گرفتن کمی سن شما که ممکن است عواقبی داشته باشد، هرطور شده از دادگاه رایی بگیرد مبنی بر دست نزدن و عدم استفاده از آنچه بهتان خواهد رسید و اجبار به سرمایه گذاری آن با مشورت وکیلتان (و ولیتان) و حتما با اجازه دادگاه .

منظورم این نیست که خانواده تان بی اعتماد باشید. ولی زندگی است و مشکلات بسیار. احتمال زیادی دارد از طرف خانواده (پدر، برادر و ...) با درخواستهایی مواجه شوید و با روحیه ای که قبلا نشان داده اید، نتیجه معلوم است. اگر هم بخواهید مقاومت کنید دچار مشکلات دیگری می گردید. بهترین راه همان است که بدون اطلاع دیگران - اگر به وکیلتان هم اعتماد نداشتید مستقیما با قاضی مطرح کنید - ضمن پس انداز آن بگونه ایکه تا سال ها  مثلا تا بعد از ازدواج یا سن فرضا 25 سالگی قابل خرج کردن نباشد، و درعین حال از خودتان هم رفع مسئولیت کرده و دادگاه را بین خودتان و اطرافیانتان قرار دهید. یادتان باشد این شما هستید که بهای سنگینی پرداخته اید و جوانیتان، اعصاب و طلاق فقط بخشی از آن هستند، نه هیچ کسی دیگر. درآینده هم باید روی پای خودتان بایستید.

چون شناختی از خانواده تان ندارم و از طرفی کم سنی و عاطفی بودن شما را شاهد بوده ام، با فرض اینکه اهل خانه تان انسان هایی معمولی مانند اکثر افراد جامعه هستند و به قصد آینده نگری این پیشنهاد را دادم و خواسته ام دادگاه هیچکس حتی پدرتان را در این مورد خاص امین نداند و خودش به عنوان شخصیت حقوقی این مسئولیت رو بعهده بگیرد. و همزمان  کفالت و تامین هزینه زندگی و تحصیلتان را همانند قبل از ازدواج - که به نظر من اصولا عقد ازدواج به دلایلی که قبلا گفتم، صحیح نبوده و باید دادگاه رای به پاک کردن آن از شناسنامه تان بدهد، مشکل دیگری هم که دارید با اجازه یا بی اجازه دادگاه با کمک پزشک معتمد قابل حل است به شرط آنکه افراد زیادی باخبر نباشند - برعهده پدرتان بداند.

 

 

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

اقای  یه دوست شما مثل یه براذر کمکم کردین ممنون

خانواده ی من همچین ادمایی نیستن این حرف شما از روی  نداشتن اشنایی تونه وگرنه خودشون بیش قدم میشن تازه 14تا سکه چیه که بذارم بانک سودش بیاد

 ممنون از نظرتون

تصویر 1978752
نویسنده 1978752 در

فقط یه موضوعی اگه خداخواست وآشتی کردید تا اخلاقش مورد تاییدت نشده بچه نیار

 

تصویر یه دوست

 

آقا/یا خانم حسرت، سلام

ایکاش اسم دیگه ای رو انخاب می کردید؟ حسرت از بابت چی؟ در تعجبم فردی با درایت شما حسرتش از بابت چی می تونه باشه؟ اگر کمکی از مو و بقیه دوستان برمیاد از بیانش دریغ نکنید. به هر حال امیدوارم اشتباه برداشت کرده باشم و مشکل خاصی نداشته باشید.

 

تقریبا همه مطالب رو گفتید. در ادامه شما هم به این خانم تاکید کنید علاوه بر اقدام جهت پس گرفتن مهریه (ظاهرا روابط زناشویی کامل بینشون انجام شده)  به دنبال اثبات قصد فریب از طرف آقا پیش از عقد و در نتیجه اصولا باطل بودن باشند. اینطوری اون آقا نه فقط هیچ ادعایی نسبت به همسری  و خق طلاق نمی تونه داشته باشه، بلکه مجازات های دیگری نیز شامل حالش میشه. حداقل به دلیل اینکه بدون عقد شرعی - با فرض اثبات باطل بودن عقد - و آگاهانه دختر و خانواده اش را فریب داده و از وی مانند همسر رسمی و شرعی سوء استفاده کرده است.

همینطور در مورد اون وکیل و دیگرانی که با دانستن سن دختر اقدام به تهیه گواهی رشد کردند و حتی محضری که در آن مهریه را بخشیدند. به هرحال اون آقایون بچه یا ابله که نیستند. با توجه به سن دختر حتما بایستی نسبت به گواهی رشد ایراد می گرفتند (اگر سن 18 سال برای دختر ملاک سن قانونی باشه). 

اواخر سال قبل به ایشون گفتم به دنبال گرفتن وکیل باشند چون احساس (نه اینکه مطمئن باشم) می کردم کارشون به خوشی فیصله نخواهد یافت ولی گویا نادیده گرفته اند و باز هم نادیده خواهند گرفت. به جمله بندی نوشته شون توجه کنید:

"الان همسرم که انقدر دوسش دارم 3 بار بخاطرش خودکشی کردم میخاد تکلیفمو تو دادگاه مشخص کنه."

هنوز صحبت از دوست داشتن زیاد می کنند. "الان، دوستش دارم" همه این ها یعنی این خانم با کوچکترین توجه دروغین آقا دوباره خام میشه.  من که مرد هستم و زبان خانم ها رو خیلی متوجه نمیشم. ولی شما اگر خانم هستید و همینطور بقیه خانم ها * (مشاورین سایت که مدت هاست همه چیز رو به امان خدا رها کرده اند و شده سایت بی مشاورین) * به ایشون تفهیم کنید که علاقه شون که با توجه سنشون طبیعی هم هست، یک طرفه است و یک طرفه هم میمونه. اگر دوباره پاشون رو تو خونه اون آقا بگذارند دیگه حتی راهی برای شکایت یا جدا شدن هم ندارند تا وقتی که آقا و مادرشون مجددا  ایشون رو با یه دست لباس از خونه بندازند بیرون.

اما شما دختر خانم:

اول از همه اگر خواهر من بودی چند تا کشیده بهت می زدم از خواب بیدار بشی . جان عزیز و دنیا و آخرتت رو برای همچین پست فطرت و بی غیرتی نابود نکنی. ( اگر بدتر از این بهش نمیگم به خاطر حضور خانم هاست)

دختر حسابی، 3 بار خودکشی کردم یعنی چی؟ فکر می کنی با این کار یا حتی گفتنش عزیز میشی یا دل کسی به حالت میسوزه؟ نخیر از این خبرا نیست. اون آقا که ککش هم نمیگزه بلکه راحت و بی دردسر میره پی زندگیش. خانواده و فامیل هم بعد یه مدت فراموش می کنند. مثل بقیه کسانی که مرده اند. فقط تو میمونی و عذاب ابدی، اگر ایمان به آخرت داشته باشی. این رو هم بدون اگر نمی تونم احساست رو درک کنم ولی اینقدر می فهمم که دختر  نوجوون و بی تجربه ای که با امیدها و آرزوها به کسی دلبسته و بوسیله او بارها لمس و درآغوش گرفته شده، چقدر در رنج و عذابه. لزبین رفتن همه اون آرزوها و رویاها که با خودت و خودتون می ساختید. مطلقه نامیده شدن. حس شرمی که دارید. و ... 

اما فکر می کنی با خودکشی چیزی درست میشه؟ اگر میشد بنده همین الان با کله می رفتم اون دنیا. ولی وقتی میدونم و میدونیم اونطرف با شلاق و آتش و مس گداخته و قیر شعله ور ..... ّبقیه اش رو نمیگم) ازم استقبال می کنند، میشینم سرجام. بخواهیم یا نخواهیم خودشون میان میبرندمون. اینهمه مشکل داریم، دیوونه ایم واسه اونطرف هم مشکل الی الابد درست کنیم؟

درباره مسائلی مانند دوشیزگی و شناسنامه و غیره و اینکه چه راه حل هایی براش وجود داره چیزی نمیگم چون در تخصصم نیست. surprise  اگه  همه جایی مطرح نکرده باشید و بین خودتون مونده باشه، همون وکیلی که بگیرید خودش راهنمایتون میکنه.

 

خلاصه تا اینجا که هرکاری خواستید کردید و هی بدتر شد. از وضعیت فرهنگی، تحصیلی و شغل پدر و اعضای خانواده و بستگان نزدیکتون که چیزی نمی دونم. به هر حال این توصیه رو جدی بگیرید و عمل کنید. پدرتون یا فرد دیگری که با اطلاع و باتجربه باشه (منظورم تجربه زندگیه، تجربه مسائل خانوادگی هم داشته باشه بهتر) بگرده و وکیل مناسبی که هم مجرب و اینکاره و برش دار باشه (اهل رشوه گرفتن و خیانت کردن هم نباشه، چیزی که خیلی کمه) براتون پیدا کنه. اگر همچین کسی رو نداشتید با مشورت افرادی که تجربه مشابه داشته اند و از وکیلشان راضی بوده اند استفاده کنید. این افراد رو در دادگاه ها یا حتی با طرح پرسش و تقاضای مشاوره و معرفی، در سایت های مرتبط، می تونید پیدا کنید.

بقیه اش باشه واسه وقتی که جدی شدی و دست به عمل زدی. فعلا که نصفه شبه بریم بخوابیم. زرشک، نزدیک صبح شده. surprise

 

تصویر haserat
نویسنده haserat در

ببین خانومی من یک راه حل اساسی بهت نشون میدم ،امیدوارم اولا ازحرفام ناراحت نشی و ثانیا خوب به حرفام فکرکرنی و عمل کنی،چون فهمیدم خیلی سنت کمه و تصمیمات ازروی بچگی و احساساتته

پس خوب به حرفام گوش کن:

1-اولا قضیه بخشیدن مهریه رو با خانوادت درمیون بذار،چون دادگاه شوخی نیست و نگفتن خیلی چیزها به ضررت تموم میشه و درحال حاضر تنها پشتیبان تو خانواده ی خودت هستن و نه شوهرت و خانوادشون و اونا دارن ازبچگی تو سوء استفاده میکنن و تا همین الانشم بخاطر عدم مشورتت با خانوادت خیلی ازت سوء استفاده کردن

2-وقتی رفتی دادگاه تمام نفقه ی این مدتت رو از اون اقا بخواه و اگر گفت که باهاش زیر یک سقف زندگی نکردی،بگو اون اقا مسکن مناسب فراهم نکرده و خانه ای نداشته.پس اول از همه نفقه ات رو بخواه

3-مبادا وقتی توی دادگاه فهمیدن که حکم علیه تو صادر میشه،زود شل بشی و کوتاه بیای که این پسری که گفتی زرنگ تر از این حرفاست و بمحض اینکه ببینه داره به ضررش تموم میشه کوتاه میاد اما بعد باز هم کار خودشو میکنه و اونوقت تو میمونی و یک دنیا خاطرات بد و بار غصه.پس خام حرفاش نشو.چنین پسری که بعد سه ماه پساز عقد با تو این کارهارو کرده ،تکلیفش بعد از 3سال زندگی مشترک مشخصه.تو الان جوونی و فرصت ازدواج داری اما فرداروز که رفتی تو خونش همش باید کوتاه بیای و کار هرروزت میشه خودکشی کردن

4-نکته مهم اینه که تو زیر18سال بودی و حکم رشد نداشتی.پس تو دادگاه به پدرت و بازهم تاکید میکنم به پدرت بگو که رو این قضیه پافشاری کنه که دختر من غیررشید بوده و بخشیدن مهریه اش باطله و بدون اجازه ی ولی بوده و خودت این حرفارو نزن چون ممکنه قاضی گفتن همین مسئله رو نشونه ای از رشد تو بگیره و بخشیدن مهریه رو بپذیره.پس با پدرت برو و پدرت تاکید کنه که بخشش مهریه زیر18سالگی تو بوده و به سند دفترخانه و تاریخش استناد کن و اگر از اون سند کپی داری باخودت ببر و بعد هم که دادگاه تموم شد برو دنبال باطل کردن سند و مهریه ات رو بگیر و تمام و کمال به اجرا بذار تا این اقا نتونه از یک دختربچه ای مثل تو سوء استفاده کنه.مطمئن باش چون فکرش رو هم نمیتونه بکنه که مهریه ات رو میتونی پس بگیری،داره هرکاری دلش میخواد میکنه و بعد که بفهمه قضیه چیه اونوقت ازروی سیاست به دست و پات میفته و اونوقت تو نباید دوباره خامش بشی،که البته من به احتمال خیلی زیاد میگم بعدش شما دوباره گول این اقا رو میخوری.چون این اقا ظاهرا قبلا با دخترهای زیادی رابطه داشته و خوب بلده چه سیاستی بخرج بده و شمارو خام کنه

دراخر من اگر جای شما بودم بمحض اینکه اون پسر تقاضای طلاق میکرد چیزی تو دادگاه نمیگفتم تا کارها پیش بره،چون اگر بفهمه که مهریتو میتونی بگیری،فرداروز میزنه زیرش و میگه طلاقت نمیده،بنابراین اول سعی کن دستور اجرای طلاق رو بگیری و بعد که نامشو گرفتی بحث عدم رشد و بطلان سند بخشیدن مهریه رو مطرح کن.بفرض اگر هم بعدش که فهمید مهریه ات رو میخوای اجرا بذاری گفت طلاقت نمیده،تو مهریه ات رو اجرا بذار و همشو تمام و کمال بگیر و بعد هم برو خونه ی پدرت و به درسهات برس و بذار سند نکاح بحال خودش بمونه.و رابطه ات رو کاملا قطع کن و خودتو همسر اون اقا ندون و بعد چندسال که از گرفتن مهریه ات گذشت مجبور میشه طلاقت رو میده

فقط حواست باشه که تو الان بچه ای و ممکنه هرلحظه گول حرفاشو بخوری،فرصت ازدواج برایتو خیلی زیاده

فکرنمیکنم هیچ وکیلی بتونه اینطور بهت مشاوره بده،من صرفا ازروی دلسوزی این نکاتو بهت گفتم.دراخر سعی کن یک وکیل دلسوز و نه وکیلی که صرفا دنبال حق الوکاله هست پیدا کنی

تصویر shakib
نویسنده shakib در

البته ممکن هست مهریه ای که بخشیده دیگه نتونه بر گردونه اما با در جریان قرار گرفتن خانوادش موافق هستم

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

اخرش حرف شما شد سکه ها برنمیگردهcrying

تصویر afsooooos
نویسنده afsooooos در

ایشالا فردا هر اتفاقی که قراره بیوفته به نفعت باشه و باعث خوشبختیت باشه

نگران نباش هممون برات دعا میکنیم،ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشالا همه چی حل میشه

توکلت به اون بالا سریت باشه خانــــــــــــــــومی!!!!

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

هیچی دوستان اتفاق خاصی نیوفتاده شوهرم باهام قعط رابطه کرده منم دیگه طاقتم سر اومده میخام تکلیفم مشخص شه اخه یعنی چی ادم زنشو ادم حساب نکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 فکر کرده منم دوست دخترشم  جوابمو نده بیخیال میشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

مگه زندگی به همین راحتیه اخه چرا باید همچین اتفاقی برای من بیوفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من دختر باکی بودم بخدا باکسی نبودم

الان همسرم که انقدر دوسش دارم 3 بار بخاطرش خودکشی کردم میخاد تکلیفمو تو دادگاه مشخص کنه.

واقعا براش متاسفام

 هیچ مردی ذهنش گنجایش محبت یه زنو نداره

. سیتا جان کسی که خانوادش نمیان بادرمیونی کنن فکر میکنی فردا تو دادگاه چیکار میکنن؟؟؟؟؟؟ خودشون با این کارا میخان که من برم دادگاه برا شکایت.

کار من از افسردگی گذشته من مردم و تنها جسمم متحرکه .

واعا برا بسرایی که با ابرو ی یه دختر بازی میکنن متاسفام

ادم نباید به همسرشم اعتماد کنه

واقعا که ...

برا این دنیا ادمای کوچیکش غصه میخورم .broken heart

تصویر 1978752
نویسنده 1978752 در

عزیزم من واقعا بهت حق میدم اما آدماهمیشه درحال تغییرن یه وقتایی ازپدرت چیزی میشنوی که هیچوقت توقع نداشتی سعی کن به هیچکس توزندگی اعتمادکامل نداشته باشی همیشه منافع خودتوارجح بدونی وهمیشه محافظه کارانه عمل کنی.

سعی کن از این به بعدتو درست بسازی درستوبخونی وتوراه خدا زندگی کن و همه سعیت این باشه که روپای خودت بایستی.من مطمئنم زن قوی وبزرگی خواهی شد.افسردگی روبزار کنار.چندبرابر بقیه همسنات تلاش کن وبه هیچکس باج نده.یقین دارم خوشبخت میشی.
منم دعات میکنم درپناه حق

 

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

ممنونم عزیزم  خیلی ممنونم از همدردیت تمام تلاشمو میکنم ک زندگی ثابت و سالمی داشته باشم ممنونheart

تصویر maleki
نویسنده maleki در

با سلام
در یکی از پستها خوندم که شما قرار دادگاه دارین
اگر در این بین قاضی یا هر کس دیگه ای خواست پادرمیونی کنه حتما بهشون فرصت بدین .
چون گرفتن فرصت و واسطه تراشی خودش تلاش برای جبران کردنه .
در اصل شما به نوعی یه تجربه سنگینی را دارین متحمل میشید پس چیزی را از شما کمو زیاد نمیکنه این فرصت.
مهارتهای دوران نامزدی و عقد را دوباره خدمت همه دوستان متذکر میشم
مثلا موندن بیش از یک روز یا ساعاتی در خونه خانواده همسر بسیار کار اشتباهیه و اصل شروع این ماجرا از موندن بیش از حد شما شروع شده.
بحث مهریه و مباحث دیگه را هم که دوستان عنوان کردن درست و بجای خود اما با توجه به رفتار قرانی شما فکر کنم همون حل شدن مسئله بیشتر به دردتون میخوره.
موفق و موید باشید.

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

ممنونم از توصیه تون دوست عزیز اما شما درباره این یکی اشتباه کردین این هیچوقت از من یه فرصت دیگه نمیخاد

 

تصویر سیتاخانم

هنوز هم مشکل شما قابل حله راضیه جان.

میدونم اینروزا دچار فرسودگی روحی شدی... اما نا امید نباش.

ببین هر چقدر هم به خانوادش وابستگی بیش از حد داشته باشه باز هم به مرور زمان زندگیتون به تعادل میرسه...یه جا نوشته بود مردها معمولا سه سال اول زندگی زناشویی به خانوادشون وابستگی دارن و بعد از سه سال از وابستگی بیش از حدش کم میشه.

اینو من خودم تجربه کردم عزیزم... فقط هر طور شده از این بحران بیاین بیرون.

من باور نمیکنم مردی که خودش با عشق انتخاب کرده الآن واقعا ته دلش به این جدایی راضی باشه.

یه وبلاگی هست به نام «جمع آسمونی ما» مسئلتو توش مطرح کن ایشالله جواب میگیری.

به نظر من اگه فکر میکنی خیلی اشتباه کردی و تو هم مقصر بودی نرو دادگاه!

از این جور بحران ها تو خیلی از زندگیا پیش میاد اما همیشه به جدایی منجر نمیشه، باید یه راه حلی داشته باشه.

مثلا تو یه موردش که برای یکی از نزدیکانم پیش اومد با میانجی گری یکی از افراد فامیل حل شد.

الآنم خیلیا به ارتباط خوبشون غبطه میخورن. زندگی از این بالا و پایینا زیاد داره گلم.

تصویر یه دوست

از اینکه به اینجا رسیدید متاسفم. ای کاش با مسالمت حل میشد.

ولی حالا که کار به اینجا رسیده امیدوارم مسئله مهریه و هر حق دیگری رو صرف نظرنکرده باشید. ایشون هر چی خواسته از شما گرفته ازجمله جوانیتان را.(اگر درست یادم مونده باشه) شما هنوز جوان و بی تجربه هستید. به هر راهی متوسل بشید هر مقدار که می توانید حقوقتان رو پس بگیرید.  نمی دونم با وکیل صحبت کردید؟ دنبال گرفتن گواهی صغر سن و باطل کردن گواهی قبلی بودیده اید؟ اصولا سن شما اجازه می دهد؟ پرس و جو کردید که این آقا رو با توجه به مقدمه چینی هایی که از مدت ها قبل و قبل از عقد کرده بوده - وکیل گرفتن، تنظیم اسناد و ... -  متهم به فریب دادن و سوء استفاده از مالی و ... بنمائید؟

سوال کردید، با توجه به اینکه اجازه شما و شرعی و قانونی بودن عقدتان موکول به اجازه پدر و رضایت پدرتان نیز با قبول شرایط معین از جمله مهریه توسط آقا بوده است، ولی ایشان از قبل قصد پرداختن مهریه که از شروط اساسی رضایت و اجازه پدرتان بوده است را نداشته است (ولو شما رضایت داده باشید، پدرتان که رضایت نداده و هنوز عقدی هم جاری نشده) و تاکید می کنم این موارد قبل از جاری شدن صیغه عقد و سلب اختیار پدرتان بوده است، عمل آقا فریب پدرتان بوده است؟ اصولا عقد خوانده شده بدون قصد عمل به شرایط توسط داماد (که از خانواده دختر مخفی نگاه داشته شده بوده) صحیح است؟ 

تا جائیکه من میدونم و با توجه به

1- زمان بندی نامناسبی که ایشون کرده و قبل از عقد شما رو از گرفتن مهریه منصرف کرده

2- با درنظر گرفتن تاریخ گواهی رشد، مدت زمان معمول برای آماده سازی این مدارک و محاسبه برگشت به عقب و تعیین تاریخ احتمالی شروع زمینه چینی آقا برای فرار از مهریه و اگر امکانش باشد بررسی وجود قرار داد و اسناد مکتوب و تاریخ دار بین ایشان و وکیلشان و سایر افراد دخیل در ماجرا از جمله کسانی که در مراحل مختلف مدارک را ثبت  و تاریخ آنها را در دفاتر قانونی درج می کرده اند (و بررسی تاریخ ها)، از طریق شکایت از افراد فوق و تقاضای تحقیق برای همه موارد گفته شده، مجددا به منظور اثبات نیات آقا قبل از عقد و باطل بودن ازدواج، وجود دارد. 

3- نحوه تنظیم متن بخشش مهریه. اگر متن به گونه ای است که مفهوم بخشش وهدیه دارد و نه صرف نظر کردن (انصراف دادن و ....). اگر اینطور باشد و بتوانید استدلال کنید که به علت علاقه تان مهریه تان را به تقاضای آقا به ایشان هدیه داده اید (بخشتتان از روی عشق و علاقه و برای **جلب محبت ایشان بوده است** همانند سایر هدایایی که برای خوشحال کردن کسی داده می شود) طبق قانون هدیه قابل پس گرفتن است. با توجه به اینکه دین مهریه به حکم یکی از دادگاه ها با دیون دیگر متفاوت می باشد و قابل پس گرفتن است.

 

اینقدر این بخشش های مهریه و ضربه خوردن های بعد از آن تکرار شده آدم یادش نمی مونه کدوم به کدومه!!. به هر حال همگی تا اندازه زیادی شبیه به هم هستند و معمولا یه جای کار ایراد قانونی میشه پیدا کرد. منتها توسط آدم وارد و خبره.

 

باید حتما حتما حتما وکیل مجرب و قابل اطمینان (رشوه نگیر) داشته باشید وگرنه امکان نداره موفق بشید. یکی از کارهایی که وکیل باید انجام دهد جلوگیری از سنگ اندازی ها، آدرس غلط دادن و پیچوندن ها و پارتی بازی ها توسط وکیل طرف مقابل و کارچاق کن هایشان در دادگاه ها است (و البته برعکس آن نیز)، که هیچکدام از افراد عادی مثل ما برنمیاد.

خلاصه اگر بی حال باشید و از رفت و آمد و وقت گذاشتن خسته و نا امید بشید، حقتون رو می خورند و بهتون هم می خندند. ولی اگر زرنگ و پیگیر باشید احتمال داره حقتون رو پس بگیرید مخصوصا مدام باید به یاد داشته باشید روی دو موضوع تمرکز کرده و مانور دهید.

1- هدیه تفسیر شدن متن بخشش مهریه

2- اثبات قصد فریب او ندادن مهریه توسر خواستگار قبل از اجرای عقد که هم اجازه پدر دختر برای ازدواج براساس شرط فوق بوده و هم شرعا قصد نپرداختن مهریه به هر شکل که باشد موجب ابطال عقد می شود. (رضایت دختر هم مجوز نمی شود چون تا قبل از عقد تحت ولایت پدر بوده و حقی برای لغو یا تغییر مفاد توافق بین خواستگار و پدر خود را ندارد، چه کتبی و چه لفظی)

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

خیلی ممنونم دوست عزیز شما خیلی کمکم کردینbroken heart

نه من تو این 3ماه که اختلاف به وجود اومده نرفتم برا شکایت ولی شنبه میرم.

وکیلم دارم دارم یه شکایت برای مهریه و یه شکایتم از همسرم میکنم.به جرم فریب دادن

تصویر simorgh7
نویسنده simorgh7 در

سلام

ممنون آقای یه دوست

خیلی فکر و ذهنم رو باز کردید!

انشاالله خداوند حامی تون باشه!

در پناه خدا

تصویر یاسمین زهرا

ای بابا چقدر ناراحت شدمcrying! ان شاءا.. راضیه جان آبجی کوچیکه هر چی که خیره برات پیش بیاد..والا آدم میمونه تو کار بعضی خونواده ها آخه دختر 16ساله مال ازدواجه آخه؟؟ طفلک حالا باید دنبال دفترچه فانتزی برای درس و مشقش باشه نه توی سالن های دادگاه..خدا کمکت کنه آبجی کوچیکه

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

همش بخاطر اسرار خانواده بود وگرنه من هیچ میلی به ازدواج با ایشون نداشتم بعد سیقه هم مجبور شدم بخاطر ابروی خانواده

ترسیدم  مردم حرف دربیارن. اخه خواهرمم طلاق گرفته بو 8 سال بیش شوهرش معتاد بود. ولی الان خدارو شکر زندگی خوبی دارهbroken heart

تصویر منتظر
نویسنده منتظر در

من فک میکنم منشا همه اختلافاتتون اختلاف سنی زیاده!!
با این چیزایی که تعریف کردید شما باید ناز کنی و همسرت بیاد معذرت خواهی........

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

ناز

التماس

 خودکشی

دوست داشتن

هیچی جواب نمیده گلم همشو امتحان کردمbroken heart

تصویر simorgh7
نویسنده simorgh7 در

ربطی به سن نداره!

بیشتر مرتبط به مسئولیت پذیری آقا و تعدد دوست دختران داره!که احساس آقا رو نسبت به همسرش از بین برده و ایشون رو هم دختری مثل دیگران می دونه!

احساسش خرج شده!

بخدا خود مادر پسرا اگه بدونن و برن خواستگاری یک دختر بیگناه,خیلی گناه کردن!!خیلی!!

چون اینجور پسرا لایق ی دختر بی بند وبارند که پدرشون رو دربیاره!

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

خدا ایشاا... یه جوری بدر شو دربیاره که به غلت کردن بیوفته و منم با چشم خودم ببینم

تا دلم خنک شه

هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییچ وقت حلالش نمیکنم بخاطر این عذابایی که کشیدم

هیچ وقتbroken heart

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

خدافظ بچه ها فردا جوابتونو ميدم

تصویر 565
نویسنده 565 در

اخه دختر تو با این سن کمت طلاق چرا اخه؟ ... اعصابم خرد شد بخدا....sad

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

تموم شد همه چي تموم شد داريم طلاق ميگيريم دوستان . شنبه ميرم دادگاه تو اين مدتم شمال بودم اينترنت نداشتم ببخشيد الانم اومدم بست بانك براتون بيام ميفرستم

تصویر یه عاشق واقعی

میشه بگید چرا ؟؟؟

چی شد ؟؟؟ 

یه خورده توضیح بدید تو رو خدا بگید از نگرانی مردیمsad

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

بچه ها باهم بحث نکنین ادما با نگرش های متفاوت ی که دارن نظر های متفاوتی میدن wink

شنونده باید سنجیده حرکت کنه و موقعیتشو در نظر بگیره من از همتو ن ممنونم که نظراتتونو برام فرستادین و کسی نظراتش غلت نبوده و صحیح بود yesyesyes

 واقعا ازتون ممنونمheartheart

تصویر سیتاخانم

آقای عاشق متأسفم فکر می کردم بتونید احساس یک انسان دلشکسته رو درک کنید. اما مثل اینکه اشتباه کردم!

شما قراره یه روز ازدواج کنید.

زندگی خیلی بالا و پایین داره. فکر نمی کنید باید آدمای دور و برمون رو بیشتر درک کنیم؟

تصویر یه عاشق واقعی

سیتا خانوم من چه هیزم تری به ما فروختم ؟؟؟

من که گفتم غلط کردم که اینجا نظر دادم ......دیگه هم حرفی نزدم ....

ببخشید که اشتباهی راهنمایی کردم ....

از شما هم عذر میخوام .......

دیگه چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تصویر سیتاخانم

شما جوری حرف زدین که اون شب عذاب وجدان دست از سرم بر نمی داشت. من دلم پر بود و فکر می کردم بچه های این سایت درکم می کنن.

اصلا فکر نمی کردم ازم برنجین. من تحمل رنجوندن کسی رو ندارم. الان دیگه خیالم راحت شد.

خیلی ممنونcool

تصویر یه عاشق واقعی

رنجیدن که چه عرض کنم ..

شما منو با خاک یکسان کردید ....

دیگه جرات نمیکنم نظر بدم راجع به موضوعات ....چون میبینم اینطوری باهام برخورد میشه ....

موفق باشید .....

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

نظراتتونو براتون تایب کردم

ممنونheart

و از شما اقا علی که از تجربه زیادی برخوردارین  بیشتر کمکم کنینblush

تصویر ali2541
نویسنده ali2541 در

سلام بنظرم بیش از این نباید قهرتون به درازا بکشه. بزرگترهای شما با بزرگترهای اون گفتگو کنند و مسئله رو حل کنند. قهر طولانی مطمئنا به زندگیتون لطمه میزنه. و بدبینی ها رو بیشتر میکنه. افراد معمولا در این وضعیت صرفا نکات منفی طرف رو نگاه میکنند. عفو و گذشت هم نباید یادمان برود و در آخر لازم بذکره بودن فرزند در زندگی باعث میشه خیلی از اختلافت از بین بره. لذا برای اینکار هم بعد از آشتی باید اقدام کرد.

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

ممنونم از نظرت من  مادرو بدرم  یه ماه دیگه میان  شاید این کارو کردمsadwink

تصویر ali2541
نویسنده ali2541 در

بنده بعنوان یک متاهل و اندک تجربه ای که دارم این نکات رو عرض کردم. البته خدا رو شکر در این 9 سال زندگی هیچ یک از اختلافات زندگیمون رو سعی کردم حتی والدینمان مطلع نشوند.

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

افرین واقعا بهت تبریک میگم اما این بستگی به اقا داره  شما مرد فهمیده ای هستیدyesyesyes

تصویر raahaa
نویسنده raahaa در

راضیه جان عزیزم ...

خوشحال شدم که کمی دیدتو تغییر دادی گلم ..

دوست خوبم ..

شوهر شما مرد خوبیه .. فقط کمی داره اشتباهی پیش میره ..

اولیش همین اجازه به دخالت مادر و بدست آوردن رضایت ایشون تحت هر شرایطی هست که منطقی به نظر نمیاد و میشه گذاشت از سر بی تجربگی در دوران تاهل ..

راهش آگاه کردن ایشون از تاثیر مخرب همچین دخالتهایی هست .. چه خانواده مرد و چه خانواده زن !!

متاسفانه عده ای از زن و شوهرها مدتی درگیر این مسائل میشن و بعضاً واسه برخی چندسالی هم طول میکشه تا هردوطرف متوجه اشتباهشون بشن و سعی بر تعمیر استقلال زا دست رفته زندگیشون کنن ..!!!!

 " اولین علامت دخالت هم ایجاد تنش و عدم آرامش برای زوجین میشه "

که شما اینجا کمی عاقلانه برخورد کردی و سریع مشکلاتت رو با خانوادت مطرح نکردی !!

اما ..

وقتی پای دخالت وسط کشیده میشه و یکی از طرفین از سر ناآگاهی همراه میشه با این جریان، فرد مقابل باید با روشی عاقلانه و منطقی سعی بر برطرف کردن این قضیه بکنه ..

باید دید نحوه دخالت چی هست و تا کی میشه تنهایی پیش رفت !

در مورد شما ، چون همسرت با دلیل مبهمی دست به اقدامات خودسرانه ای زده ..

مثل استفاده از راه قسم شما (که ریشه صحیحی نداشته و قابل اجرا هم نبوده ) و اقدام جهت بخشیدن مهریه از طرف شما علیرغم میل باطنی !!!!!!

و یا اقدام برای رابطه کامل زناشویی برخلاف عرف خانوادگی ..

و .. و ..

نیاز هست کمی تامل کنی و با روشی منطقی جلوی اقدامات اشتباه دیگه رو بگیری ..

یکی از همین راهها دخالت یه فرد از خانواده شماست .. و ترجیحاً مرد !!

اگه پدر نشد که بهتره باشه ...  (وقتی با پدرت صحیح و آروم گفتگو کنی و بگی میخوام مهدی روشن و آگاه بشه و نه تنبیه بشه ، مطمئناً ایشون قبول خواهد کرد ) میتونی دایی ، عمو و یا یک بزرگتر رو پیدا کنی ..

ضمن اینکه از بحث بین پدر و آقا مهدی نترس عزیزم .. دو مرد همشه بهتر زبون همو میفهمن ..

فقط به قول دوست خوبمون جناب یه دوست باید حتماً به آقا مهدی و خانوادش اعلام کنی که خودت خواستی خانوادت بیان وسط !!!!!

چون رفتارت اشتباه نبوده .. و حتی با فرض اشتباه بودن هم این راه مواخذه یا تنبیه نیست !!!!

بذار مردت قاطعیت شما رو ببینه .. قاطعیت منطقی و نه از سر احساسات .. !

عزیزم ...

میدونم سخته .. ولی شدنیه ..

باید بهرحال آقا مهدی و خانواده ایشون بدونن ، شما تنها نیستی و تکیه گاه خانوادگی خوبی داری ..

اگه بخوای خودت تنها پیش بری مسلماً بعدها با مشکل بزرگتری مواجه خواهی شد ..

 

الان هم همین مهلت رو که جناب یه دوست گفتن اعلام کن ..

به آقا مهدی بگو تا فلان روز بهتره تکلیفمون روشن شه .. اگه اومدی و دونفری صحبت کردیم که هیچ .. وگرنه از این تاریخ به بعد خانوادم رو مطلع میکنم ..

اینو هم بگو که من فقط طالب یک زندگی همراه با آرامشم .. اگه هستی یا علی ..

هرجیزی هم گفت بحث نکن .. ینی اصلاً جواب نده و یا خیلی کوتاه پیش برو ..

انشالله که موفق بشی خانومم ..

 

 

 

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

امتحانش میکنم  ابجیه گلمsad

تصویر raahaa
نویسنده raahaa در

heart

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

سلام دوستان من جواب نظراتتونو دادم   مخصوصا شما یه دوست

از همگی دوستان ممنونم امیدوارم به نتیجه درست برسیمwink

تصویر raahaa
نویسنده raahaa در

راضیه جان کجایی دخمل؟

تصویر razieh1
نویسنده razieh1 در

اومدم بحث ازاد

تصویر raahaa
نویسنده raahaa در

یک سال و نیم چی طول میکشه قضیه مهریه ؟

صفحه‌ها