مناسب بودن به این معنی نیست که دو نفر دقیقا مشابه هم باشند. زن و مرد می توهمه آدم ها وقتی وارد رابطه با فرد جدید می شوند به این سوال فکر می کنند: آیا ما به درد هم می خوریم؟ آیا برای هم مناسب هستیم؟ آیا می توانیم همیشه موجب آرامش و شادی یکدیگر باشیم؟انند با وجود اختلاف های متعدد، همچنان نیمه یکدیگر باشند و از بودن در کنار هم حالشان خوب باشد.
برای اینکه بدانید آیا شما و فرد موردعلاقه تان نیمه گمشده هم هستید یا خیر می توانید از نشانه های زیر کمک بگیرید.
موارد بسیاری بوده که به او گفته ام به او نیازی ندارم و او مرا راحت گذاشته است.
خانمی می گوید که موارد متعددی بوده است که به همسرم گفته ام بدون کمک او هم می توانم کارهایم را پیش ببرم و او مرا آزاد گذاشته است تا آنها را انجام دهم. البته این به این معنی نیست که زن و مرد مستقل از هم هرکاری می خواهند انجام دهند. آنها می توانند در عین اینکه یکدیگر را آزاد می گذارند، پشتیبانی و حمایت از هم را نیز داشته باشند. اینکه یک زن بداند مورد حمایت همسر خودش هست، برایش ارزش بسیاری دارد.
ما خیلی شبیه هم نیستیم.
همه افراد تا اندازه ای حس ناامنی و بی اعتمادی را در وجود خود دارند. اما این را باید بدانید شما برای فردی مناسب هستید که شبیه شما باشد اما هیجانات و اشتیاقات متفاوت از شما داشته باشد. به طور مثال، زنی می گوید: همسر من بسیار خجالتی است و هنگامی که من زیاد حرف می زنم بیشتر شرمنده می شود. اما من این شهامت را به او می دهم که باید سعی کند بیشتر حرف بزند.
این دو نفر یکدیگر را تکمیل می کنند و با هم یک انسان کامل می شوند. اگر قرار بود هر دو پرحرف یا هر دو ساکت باشند، رابطه خوبی از آب در نمی آمد.
ما می توانید همه چیز را به قرار عاشقانه تبدیل کنیم.
همه بیرون رفتن های دو نفر این نیست که رستوران های جدید پیدا کنند و با هم بیرون بروند تا غذاهای جدید را امتحان کنند. می توانید در یک رستوران ساده و کوچک هم حسابی خوش بگذرانید. لازمه این امر این است که بیشتر تمرکز خود را روی حرف زدن و لذت بردن در کنار هم قرار دهید. دو نفر وقتی می توانند مناسب هم باشند که هر دو از همه لحظه های با هم بودن لذت ببرند و مهم نباشد کجا هستند و چه کار می کنند. ذات با هم بودن برایشان کافی است.
ما شاید به دوستان خود دروغ بگوییم، اما به یکدیگر هرگز.
صداقت در هر رابطه ای حرف اول را می زند. در رابطه ای که یک نفر به دیگری دروغ می گوید، نوعی حس بی اعتمادی به وجود می آید که می تواند به مرور زمان رشد کند و موجب تخریب رابطه شود. اگر مثلا مرد خانواده ترجیح می دهد به تنهایی سینما برود و فیلم موردعلاقه اش را خودش تنهایی تماشا کند، به جای سرهم کردن یک دروغ بیهوده، باید حقیقت را به همسرش بگویید. شاید برای به اصطلاح پیچاندن دوستان بتوان دروغ های مصلحتی گفت، اما در رابطه دو نفره و عاشقانه نباید این کار را انجام داد. اگر هر دو به این قایل هستید، می توانید زوج مناسبی برای هم باشید.
همیشه راهی برای نزدیک بودن به هم پیدا می کنیم.
در هر موقعیتی می توان برای نزدیک تر شدن به هم (از نظر روحی) استفاده کرد. فقط کافی است از احساسات و نیازهای یکدیگر درک درستی داشته باشید تا بتوانید در هر فرصتی همدیگر را حمایت احساسی کنید.
حتی به شوخی های بی مزه یا جک های غیرخنده دار هم می خندیم.
این باعث می شود تا بیشتر به هم حس نزدیکی داشته باشیم. شاید برخی از کارها از نظر ما جالب و بامزه نباشند اما بالاخره طرف مقابل آن را جالب دیده که مطرح می کند. پس برای اینکه موجب خوشحالی هم باشیم، سعی می کنیم نکته جالب موضوع را بیابیم و بخندیم.
در مورد هم قضاوت نمی کنیم
همه آدم ها یک سری نیازها و روحیات شخصی دارند که شاید از نظر دیگران پسندیده نباشد. اما درست این است که وارد محدوده شخصی و فردی کسی نشویم و اجازه دهید کاری که تصور می کند درست است را انجام دهد. قضاوت کردن آدم ها بر اساس ظاهر و رفتارهای آنها بدترین کاری است که انسان ها بسیار انجام می دهند. باید برای هم احترام قایل شویم و بدانیم هر فردی با دیگری متفاوت است.
منبع مطلب : سایت برترین ها
مرحبا
مفید و باارزش
ممنون از وقتی که گذاشتید استاد
موفق و موید باشید
بسیار عالی مثه همیشه...
ممنون
سلام خواهرم
ممنون از وقتی که گذاشتید
ببخشید..سلام برادر خوبم..
خواهش میکنم..
ان شاالله همیشه سلامت و سربلند باشید...
حلال کنین...ممنونم
نفرمایید ....این حرفها چیه بزرگوار ؟؟ شما حلال کنید بخاطر صحبت های تند دیشبم ...
من مدیونتونم.. شاید اگه شما منو بیدار نمیکردین و دیشب چنین برخوردی نمیکردم خیلی بیشتر غرق میشدم.. مدیون لطف خدام و بعد شما...خیلی خیلی..
اگه سختی بکشم خیلی بهتر از درد و فشار عذاب وجدان هست..
من نگاه کردم دیدم این همه سختی کشیدم اما دم نزدم...اما چی شد که اخرش باختم..
من باید جلوی احساسات لعنتیم رو بگیرم و مدتی فقط فقط فقط مواظب باشم که شیطون منو گول نزنه که چنین کار زشتی کنم..
ممنون..خدا خیر دنیا و اخرت بهتون بده..
خدا همه رو ببخشه و من روسیاه....امیدوارم از سر تقصیراتم بگذره..ممنونم
سلام.
ممنونم .عالی
سلام خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید ......
التماس دعا
من مثلا میخواستم نظرمو باهمین دلنوشته بگم که موافقم
ولی خب به ما نیومده باایهام اشاره حرف بزنیم
به نظر من زیاد نباید دنبال نقاط اشتراک بگردیم به قول این اقای ابراهیمی(که نمیدونم کین) باید خودمون باشیم نه سعی کنیم طرفو شبیه خودمون کنیم نه خودمون شبیه طرفمون بشیم!! بلکه همدیگرو همونجوری که هستیم بپذیریم و به نظرات و اختلاف سلایق هم احترام بذاریم ولی جدا از همه اینا این یه چیز تجربی م هست من خودم خیلی دیدم زوجین بعد گذشت چند سال کاملا شبیه هم میشن یه جور فکر میکنن یه نوع غذا رو دوست دارن از یه نوع سرگرمی لذت میبرن از یه محیط خاص خوششون میاد شاید واسه اینه که با گذشت زمان انقد به تفاهم میرسن که روی هم تاثیر میزارن و خواست دیگری رو به خواست خودشون ترجیح میدن و کم کم به نقاط اشتراک خیلی زیادی میرسن که حالا شاید خودشونم متوجه نشن ولی از نظر اطرافیان خیلی شبیه هم میشن
در کل مطلب اموزنده ای بود
بله بسیار زیبا فرمودید ....... تشکر از نظر زیباتون ....
من همیشه مطالبم آموزنده است ..... خواهش میکنم کلا شخصیتم اینطوریه
خواهش میکنم
بله میدونم!!!! یکم جنبه تعریف داشته باشین دوبار دیگه م بشنوین لااقل...
بله دیگه همون قضیه اعتماد به نفس درحد لالیگای پسراست میدونم.....
من خیلی میشنوم این جمله رو ....... اخه همیشه مطالب آموزنده ای میذارم دیگه دست خودم نیست ...تو خونم هست دیگه در ضمن پسر و دختر نداره یه نفر کارش درست باشه دختر و پسر نداره ..... شما خیلی لذت میبری دختر و پسرو از هم جدا کنیدااااا ....... بیاید با هم دوست باشیم انقدر جنگ و دعوا خوب نیست ....
در ضمن منو که دیگه خوب میشناسید ..... اصلا اهل غرور و تکبر نیستم ....صرفا جهت مزاح گفتم
من؟؟؟؟؟؟ نه به جان خودم چرا اخه همه اینجوری فک میکننن
تو یه سایت دیگه توی کامنتایی که گذاشته بودم یکمی جبهه گیری کرده بودم کم مونده بود منو به عنوان یه فمینیسم معرفی کنن
به نظر منم دختر پسر نداره ولی من به عنوان یه دختر همه جا از حق خانوما دفاع میکنم(هرچند همیشه حق با خانوماس)
بعدشم فک کردم شمام منو شناختین دیگه منم فقط و فقط محض شوخی و خنده گفتم
نه من اصلا نگفتم فمنیسم هستید ....... برعکس نظرات و صحبت های خوبی دارید ...... البته همیشه نظراتتون به نفع خانوماست
البته خانوما همیشه همینطوری هستند ....همیشه فکر میکنن حق باهاشون هست ....واسه همین هیچ وقت حقیقت رو نمیبینن و همیشه رویاپردازی میکنن
واقع بین باشید بهتره واسه اعصابتون هم خوبه
واسه اعصابم که همین که شما روش راه نرین اعصابم ارومه...
ولی خب راجع به نظراتمم مث شما نمیگم خیلی ............. هست چون چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است و از جهتی م متاسفانه حقیقت همیشه تلخه
شمام که ماشالله همیشه قیافه حق به جانب می گیرین ولی حقیقتو هرجور دوس دارین میگین
مث همین الان
الان من رویاپردازم دیگه؟؟فک میکنم حق بامنهحقیقتم نمی بینم دیگه
باشه منتظر پستای بعدی تون هستم
شمام منتظر کامنتای بعدی من باشین جبران میشه
روز خووووووووووش
اوه اوه خدا به خیر بگذرونه .......
الان این آلارم جنگ بود دیگه ؟؟؟؟ ..
نه بابا بی خیال...... نظراتتون حرف نداره ... تو رو خدا دوباره شروع نکنید ما تازه صلح کردیم
پرچم سفید رو من میارم بالا
بی چون و چرا قبوله
حالا دو کلمه حرف شاید حساب شایدم بی حساب کتاب
من همیشه اینو خواستم بگم ولی چون توی بحث های دسته جمعی شرکت نمیکنم و فرصت نشده بگم و اونم اینکه چرا بچه های سایت همیشه غمگین و افسرده ن؟؟؟؟؟ درسته مشکل دارن زندگی شون شاید بر وفق مراد نیست یا هر چیز دیگه ای!
ولی امکان نداره این چیزا نگذره از طرفیم مدام یاد اوری شون واقعا دردناک ترش میکنه من هروقت میام با یه همچین کامنتای غمگینی روبرو میشم و واقعا دلم می گیره!!! خود شما اقای عاشق واقعا کامنتا و اشعارو دلنوشته هایی که میزارین غمگینن یا باران جان یا بقیه اعضا
همه مشکل دارن ولی اگه بخوایم مدام از مشکلاتمون بگیم و بزرگ شون کنیم چطور انتظار فراموش کردن و یا حل کردنشونو از خودمون داریم؟؟؟من خودم گاهی انقدر غمگینم که بیخودو بی جهت میزنم زیر گریه ولی بعد می بینم غصه خوردن و افسوس گذشته و نگرانی واسه فردا هیچ فایده ای نداره باید همه چیزو سپرد دست اون بالایی
علاوه بر این اینجا یه سایت مذهبی یه به نظر من همونطور که یه اعمال خاصی واسه ما ایجاد نشاط میکنه اومدن به اینجور فضاها هم نباید حس کمتر از اون رو داشته باشه من خودم واقعا اینجا رودوست دارم بااینکه اکثر اعضا رو اذیت کردمولی واقعا خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی از اینجا و حتی مشکلات اعضاش درس گرفتم ولی بعضی وقتا انقدر فضاش ادمو دپرس و افسرده میکنه که واقعا ترجیح میدم برم و با روحیه بهتری برگردم البته مثال که زدم اشتباه نشه من کلا گفتم این حرفام در کل حرفای خواهرانه به همه اعضای سایت بود واقعا تا خودتون نخواین چیزی عوض نمیشه توروخدا انقد زندگی رو به خودتون سخت نگیرین ....
حرف حساب جواب نداره ....
منظورم این بود در درجه اول این شکلکا ممنوع بعدشم حرفای ناامید کننده
چشم خواهرم چشم
اما خیلی سخته .............
خیلی خیلی سخته همیشه نمیشه بخندی ....گاهی اوقات همین لحظات غم و غصه است که دوباره ادمو اروم میکنه
سخته ولی نشدنی نیست! نمیدونم شاید مشکلات شما بامن فرق میکنه!!! من دیگه کاری ازم برنمیاد و تو یه همچین حالتی افسوس خوردن کار ادم عاقل نیست و همه چیزو باید تحمل کرد و به زمان سپرد من سعی میکنم فراموش کنم و خیلی وقتا حتی شاد بودنو به خودم تلقین میکنم!! نمیدونم شاید مشکل شما هنوز کار از کار نگذشته باشه و بشه تلاشی کرد اگه اینجوریه تا لحظه اخر تلاش کنید اگرم نه مث من از دست رفته و همه چی تموم شده دیگه فکرشم نکنین!!!
خواهر خوب حدیث خانم .....
اینجوری نگیییییییید بخدا دلم خیلی پره هاااااااااااااااا ........
به قول اون شعر که میگه دلم به وسعت دنیا گرفته اقاجان .............
ابجی با تمام این چیزا تمام درد دل و بی قراری هامو تو این سایت خالی میکنم ....
خیلی وقت ها از غصه و مشکلاتی که دارم میخام فریاد بزنم ....میام اینجا ولی وقتی میبینم بقیه نیاز به کمک و امید دارن از خودم میزنم و با این که دلم پر از درد و غمه به بقیه روحیه میدم
واااااای از دلم خبر ندارییییییییییییییید
من اینو به وضوح میدونم
توروخدا اروم باشید
از خدا میخوام کسی قسمتتون بشه که قدر این همه خوبیهاتونو بدونه...
من میدونم چقد سخته که درد داشته باشی اما بخوای مرهمی باشی برای درد مردم..
شما خیلی بزرگواری..خیلی مهربونی..
درد دیگرون براتون سخته..نمیتونین بی تفاوت باشین..
الان داره اذون میشه..به حق این اذون میخوام که به بالاترین مدارج برسین در همه ابعاد زندگی....
توروخدا اروم باشید..من به داشتن برادری مثه شما افتخار میکنم..و همیشه دعاگوام
اتفاقا شمارو برعکس همه میدونم!! دو هفته پیش مشهد بودم روبروی ضریح یهو یاد شما افتادم همون لحظه واسه شماو تمام اعضای سایت دعا کردم ایشالا مشکل همه رفع بشه!! من همیشه روحیه شمارو تحسین کردم خداییش خیلی سخته ادم کوه درد باشه ولی به بقیه امید بده...
ولی چه میشه کرد؟؟؟؟؟؟ کیه تو این دوره زمونه غم نداشته باشه؟؟ هرکسی یه جور گرفتاره یکی کوچیک یکی بزرگ! مهم اینه اون بتونه به مشکلات غلبه کنه نه مشکلات به اون!! هرچند خودمم فقط شعار میدم انقدر ضعیفم توی بحران هاو مشکلات ولیییییی معتقدم و خدا هست هنوز غصه چرا؟؟؟؟؟
حق با شماس
شرمنده
حلال کن
دارم وبلاگی میسازم دیگه سعی میکنم برم برای خودم بنویسم
دیگه ابرویی برام نمونده
شرمنده
وای باران جان به خدا منظورم این نبود
دشمنت شرمنده! فقط میخواستم بگم شاد باش این زندگی ارزش این همه غصه خوردن نداره من هر وقت تورو دیدم غمگینی! باور کن ناراحت میشم انقدر افسرده می بینمت ابجی
به خدا منظوری نداشتم ببخشید ناراحتت کردم
نه ابجی
دشمنت شرمنده
منم دلم میخواد شاد باشم اما فقط یه آن که یادم میاد جواب خوبیمو چجور گرفتم دنیا رو سرم خراب میشه
وقتی دیگه قرص خواب هم روت اثر نکنه وقتی فشار انقد زیاد بشه و نخوای خودتو رو بقیه خالی کنی میای نت و بعد شرمندگی
من به شما حق میدم حرفتون هم حسابه
اما توانش در من نیس من ارزوی مرگ دارم که دیگه همه چی تموم بشه
خستم
من به خدا به اولیا خدا به امام زمان به خانوادم به دوستام به اونا به شما به همه بد کردم
و حلال بودی گرفتن سخت
اگه من اینجا مینویسم چون خانوادم نمیدونن ماجرامو دوستام نمیدونن من حقمه
حدیث جان شما حرف بدی نزدی..حسابه
من نمیدونم قضیه ت چیه ابجی جونم راستش ادم فضولیم نیستم وگرنه تو این مدت می فهمیدم من کلا سرم تو لاک خودمه می بینم همه مشکل دارن ولی تاکسی به خودم نگه خوشم نمیاد تو کار بقیه کنجکاوی کنم
ولی اولا که نت عمومیه نباید ازمن عذر بخوای من فقط میخواستم یکم از این حال دربیارمت که موفق نشدم
ببین قضیه ت هرچی باشه در هر حدیییییییییی مطمئن باش یکی هست که بدتر از توئه و توی وضعیت نامناسب تری هست از هر لحاظ که فکرشو کنی!!!
به نظرم داری سخت میگیری منفی بافی میکنی یکم به خودت احساست دلت فرصت نفس کشیدن بده! چرا هی تکرار میکنی من اینجوریم اونجوریم؟سعی کن قبول کنی مشکلتو
اگه واقعا دیگه کاری ازت برنمیاد فکرشو نکن باور کن خودتو فقط داغون میکنی یکم به فکر خودت باش اینجوری پیش میری 2روز دیگه فکر وخیال پیرت میکنه! الان بهترین روزای زندگیته نزار 2 روز دیگه حسرت این روزاتو بخوری میرسه روزی که یه اه عمیق بکشی چشات پراشک بشه بغض بگیرتت بگی حیف عمرم حیف اون روزایی که اینجوری تباه کردم نزار ابجی نزار به این روزا برسه این حسرته داغون ترت میکنه....
ابجی باران نهههههههههههههههههههههه
شما باید حرفهاتون رو اینجا بنویسید
چی دارید میگید ؟؟؟؟ یعنی چی ابرو برام نمونده ؟؟؟؟؟
شما خیلی هم روی سر ما جادارید ......
شما باید باشید و همینجا بنویسیییییییییییییییییید
حتی غم و غصه هم دارید باید همینجا باشه هااااااااااا
اگه برید داداشی ازتون دلگیر میشه اساسیییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون برادرم
لطف شما همیشه منو شرمنده کرده..من جایی ندارم برم..اگه هم برم میرم وبلاگ شخصی
بخدا از همه جای نت وحشت دارم من فقط اینجا رو ارامش دارم
خیلی بزرگوارین..خیلی با محبتین..چیزی ندارم جز دعا
چشم..ممنونم
من دوباره بحران سختی روبرو شدم و متاسفانه شما رو هم ناراحت میکنم
اما دیگه کارایی که گفتین فراموش نمیکنم
دیگه دل نمی سوزونم
خط هم گرفتم باید ایمیلم بسازم امشب
ممنون برادر خوب و مهربونم
ممنون حدیث جان
سلام
ممنون
بسیار عااالی
بهره بردیم و آموختیم.
سلام سرکار خانم آرام .....
تشکر از وقتی که گذاشتید .....
جالب بودیاد یه دل نوشته ای افتادم که چند روز پیش تو نت خوندم یه اقایی خطاب به همسرش گفته بود شاید واسه شمام جالب باشه
ﻫﻤﺴﻔﺮ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯽ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﯾﻢ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺧﺮﺩﻩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ !
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺷﻮﯾﻢ، ﻣﻄﻠﻘﺎ ﯾﮑﯽ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﺑﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪﺕ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ، ﻣﻮﺭﺩ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﯾﮏ ﺁﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﯾﻢ.
ﯾﮏ ﺳﺎﺯ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﻃﻌﻢ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺭﺍ
ﻭ ﯾﮏ ﺷﯿﻮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ، ﻭ
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ.
ﻫﻢ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻫﻢ ﻫﺪﻑ ﺑﻮﺩﻥ، ﺍﺑﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺷﺒﯿﻪ
ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ، ﺩﺍﻝ ﺑﺮ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻮﻗﻒ
ﺍﺳﺖ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻋﺸﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺗﯽ
ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻭﺍﺟﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺒﮏ، ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺎﺭﻭﻥ،
ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﻓﯽ ﻗﻠﻪ ﯼ ﻋﻠﻢ ﮐﻮﻩ، ﺭﻧﮓ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﺎ ﻋﺎﺷﻖ
ﺯﺍﺋﺪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ.
ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ.
ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻦ
ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎ، ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ، ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻥ ﺩﺭ
“ ﺣﻀﻮﺭ ” ﺍﺳﺖ،
ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺍﮔﺮ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺩﯾﺪﻣﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻥ، ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﯿﻢ، ﻧﻪ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺻﺒﻮﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﻣﻬﺮﻣﻨﺪﺍﻧﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺏ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ
ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺍﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺤﺚ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﻣﻄﻠﻘﺎ
ﻭﺍﺣﺪﯼ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.
ﺑﺤﺚ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﻧﻪ ﻓﻨﺎﯼ
ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ.
ﺍﯾﻨﺠﺎ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﺎﯼ
ﻋﯿﻨﯽ ﻭ ﺟﺎﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.
ﺑﯿﺎ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﺧﺖ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺑﺮﻭﯾﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﺧﺘﻼﻓﻬﺎﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ،
ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ، ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ،
ﻧﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﻣﺮﮒ، … ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯿﻢ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ، ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﻢ ﻗﺪ ﻋﻠﻢ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺭﺍ
ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﻢ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻫﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺑﯿﺎ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﯿﻢ ..
سلام حدیث خانم ممنون از نظرتون
ولی فکر کنم این لینکو مطالعه کرده بودید نامه ای کوتاه به همسرم
سلام ااااااااای وای نه من چیکار کنم تو نت همه کپی میکنن از روی هم من تو یه سایت دیگه خوندم...
به هرحال شرمنده
درکل منظورم این بود موافقم با مطلب و جالب بود
سلام سرکار خانم ....
نه بابا شرمندگی واسه چی ؟ خب منم کپی کردم
این نامه یکی از نامه های مرحوم ابراهیمی به همسرش هست که تو کتابش اومده و این اخرین نامه و تقریبا معروفترین نامه اش هست .......
نظرتون راجع به مطلب بالا چیه ؟؟؟