با سلام وخسته نباشيد
مدتي قبل پسري به خواستگاريم اومد ك تمام معيارهاي بنده(ايمان، شغل ، تحصيلات) رو داشتن و ما در اولين تماس تلفني ، با صحبتهاشون( مرد سالاري و..) كه نميدونم تا چ حد صحت داشتن، بنده رو ترسوندند و من در كنارخانوادشون زندگي كردن رو بهونه كردم و گفتم اگه تصميمتون همين هست ادامه نديم اما ايشون تمايل به ادامه نشون دادند و به بنده اظهار محبت كردند و من جوابي بهشون ندادم وگفتم ك صحبتهامون صرفا جهت آشنايي هستش،و كمي سرد برخورد كردم، و از فرداش ديگه خبري از ايشون نشد و به معرف گفته بودن ك از بنده خوششون اومده ولي من ميلي به خواستگار ندارم، بعد از مدتي شماره ناشناسي به بنده اس و تك زنگ ميزدند ، از طرفي مادرم خيلي باهام دعوا كردن ك چرا ردش كردم و من و تحت فشار قرار دادم ك با ايشون تماسي داشته باشم، ومن تحت اين فشارها به اين آقا اس دادم ك چرا اينطو به معرف گفتين و ايشون در اول اظهار كردند كه شماره بنده رو نميشناسن و بعد گفتند كه من گفتم ك ب خاطر مسكن جواب رد دادم، و در ادامه صحبت به من گفتند كه بحث رو كش ندم و تمومش كنم و ديگه صحبتي با هم نداشتيم تا اينكه با گذشت زمان اين تماس هاي فرد ناشناس بيشتر شد و در آخر سر ديدم ك همين آقا هستند و من دليل كارشون رو پرسيدم و ب بنده گفتند ك خواستم ببينم ميتونم نظرم و عوض كنم و شما رو شريك زندگيم بكنم و بعد شما منو قابل بدونيد، در صحبتهاشون كاملا علاقه حس ميشه، من هم به ايشون گفتم كه من گوشيم و خاموش ميكنم شما تكليفتون رو باخودتون مشخص كنيد، فرداش ايشون قبل من گوشيشون رو خاموش كردن، اما باز هم تك زنگ زدنهاشون رو شروع كردن، بايد بگم از طرفي ب خاطر وابستگي كه به ايشون پيدا كردم و به خاطر سنم و شرايط فعلي ازدواج خيلي سر در گم هستم و نميدونم چيكار كنم
نميدونم واقعا من مقصرم يا ايشون
نميدونم چطور رفتار كنم؟
23:54 - 1395/04/21
انجمنها:
http://btid.org/node/95734
سلام
از طرفي مادرم خيلي باهام دعوا كردن ك چرا ردش كردم و من و تحت فشار قرار دادم ك با ايشون تماسي داشته باشم،........ خب برای خانواده ها اینجور رفتار کردن طبیعی است.
در ادامه فرمودید:
تحت اين فشارها به اين آقا اس دادم ك چرا اينطو به معرف گفتين و ايشون در اول اظهار كردند كه شماره بنده رو نميشناسن و بعد گفتند كه من گفتم ك ب خاطر مسكن جواب رد دادم، و در ادامه صحبت به من گفتند كه بحث رو كش ندم و تمومش كنم و ديگه صحبتي با هم نداشتيم
خب یعنی شما اول پسر را رد کردید و این باعث دلزدگی شده است؟
پسر قصد ازدواج دارد ؟ اگر به این راحتی از شما جدا شده و میخاد که ادامه ندی و کش ندی خب نده خانم!!
وقت ازدواج مهم نیست که دیر شده یا زود. مهم درست ازدواج کردنه!!
گاهی مجرد بودن به از متاهل بودنه!!
بايد بگم از طرفي ب خاطر وابستگي كه به ايشون پيدا كردم و به خاطر سنم و شرايط فعلي ازدواج خيلي سر در گم هستم و نميدونم چيكار كنم
نميدونم واقعا من مقصرم يا ايشون..........اصن منطق مناسبی نیست. دنبال مقصر نباش. شما گوشی خاموش نکن اگه بخاد میاد خاستگاری و شما بادید منطقی و بهتری پسر را بررسی کنید زیر نظر خانواده و با مشورت بزرگترها یه مدت بشناسیدش بعد تصمیم بگیرید!!
یا حقی
سلام
به هیچ وجه جپابشو ندید.
این دسته از اقایون خوب بلدن اول دختر رو وابسته میکنن همین باعث میشه از اونجایی که خانوما دو بربر احساس دارندچشماشون ببندن روی عیوب پسرمد نظر وبعدم جواب + بدن ...
بنظرم هیچ پسری لیاقت این نداره دختری وابستش بشه .و مهمتراز همه دلبسته.
وابسته شدن رو نمیپسندم کلا .
ببین خانم رفتار شما خیلی بچگونه بود نشون میده هنوز رفتاراتون پختهو عاقلانه نیست
ادم وقتی کسی میخواد بهش بله میده
وقتی کسی نمیخواد بهش محترمانه نه میگه
وقتی هم شک دارد از طرف فرصت میخواد
حالا اینا را انجام ندادی بدون اینکه مطمئن بشی سرد برخورد کردی بعد نمیدونم چطوری به گوش پسر رسیده که به خاطر مسکن رد کردی
بعدش اس دادی این آقا گفته شمارتون نمیشناسه چون جواب منفی و رد شما غرورش خدشه دار کرده
بعد به جای اینکه شما بخواهی با حفظ غرور اون ازش استقبال کنی درومدی گفتی من گوشیم خاموش میکنم تا تکلیفت روشن کنی بعد تو زودتر چک کردی که ببینی گوشی ش خاموش یانه
کاملا رفتارهای احساسی منهای عقلانیت و پختگی مشهود
اما الان تکلیفت با خودت روشن کن اگر میخواهیش با حفظ غرورش ازش دعوت کن که تشریف بیاره
اگر نمیخواهیش بی خیالش باش و بلاکش کن
رفتارهای عجیب و غریب...
شما جواب رد میدید و یک شماره ناشناس شروع میکنه به اس ام اس زدن و زنگ زدن؟؟؟؟؟؟/اونوقت شما چطوری پی میبرین خود شخص بوده؟چرا اصلا اهمیت میدین که کی هست؟کسی که کارش مزاحمت باشه چه از روی علاقه چه هر دلیل دیگه روش درستی رو انتخاب نکرده...ایشون میخاد شمارو درگیر احساسات کنه و به نظرم موفق هم شده
شما بهشون میگین گوشیتونو خاموش میکنین بعد فرداش زودتر از همه خودتون بهش زنگ میزنین و میبینین گوشی خاموشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ معنی این کارها رو نمیفهمم
واقعا!!!!!!!! این خاله زنک بازیها چیه دیگه؟!!!!!!!!!!!!
با سلام و تشکر از شما بابت اعتمادتان به گروه مشاوران «رهروان ولایت».
فرمودید: «بعد از اینکه به خواستگارتان جواب منفی دادید شماره ناشناسی به شما پیامک و تك زنگ میزد و بعد از مدتی که شما علت را از صاحب آن شماره جویا شدید آن فرد بیان داشت که شماره شما را نمیشناسد! اما آخر سر متوجه شدید که آن خط متعلق به همین آقا بوده است! از همه جالبتر این که ایشان از شما در یکی از مکالمات خواستند بحث را کش ندهید!!!»؛
خواهر گرامی؛ اگر بنا را بر صداقت گذاشته و بگوئیم انشاءالله کارهای ایشان از روی علاقه است؛ متاسفانه باید عرض شود رفتار ایشان بسیار کودکانه بوده و اینگونه برخورد کردن نه در شأن شما و نه در شأن ایشان نمیباشد!
در نوشتههای خود ترس از سنّ و دیر شدن ازدواج را مطرح فرمودید ولی مقدار این سنّ را بیان نکردید تا بتوانیم ارزیابی بهتری را داشته باشیم؛ اما به هر حال نباید فراموش کرد که هرچند ازدواج امری ضروری محسوب میشود؛ منتها یقینا هر ازدواجی را هم مورد قبول نمیدانیم؛ خصوصا اگر مصداق بارز از چاله در آمدن و در چاه افتادن باشد!
این کلام شما را میپسندیم که از ایشان خواستید اول تکلیف را با خودشان مشخص کرده و سپس با شما ارتباط برقرار نمایند.
دقت داشته باشید که احساسات معمولا عقل را زائل میکند و این فرد خواسته یا ناخواسته، بسیار زیرکانه با تک زنگهای وقت و بیوقت شما را شرطی و به گونهای وابسته به خود نموده است. این رویّه هر چه بیشتر ادامه یابد، یقینا شرایط را روز به روز، برای شما سختتر خواهد کرد؛ از آن سو توجه نیز داشته باشید که اگر شما در یک شهر کوچک سکونت داشته باشید او میتواند با ذخیره پیامهای ارسال شده از جانب شما، اسباب آبرو ریزی و تهدید را هم برایتان فراهم آورد؛ پس این رویّه باید هرچه سریعتر تمام شود.
از شما درخواست داریم که بسیار متین اما محکم از ایشان بخواهید این گونه رفتار که در شأن شما نیست را پایان داده و اگر واقعا علاقهای دارند، اقدام رسمی به خواستگاری نموده و هر صحبتی دارند آن را به صورت حضوری و با حضور خانوادهها مطرح نمایند.
امیدوارم موفق باشید.