نمیدونم کدوم رو باید انتخاب کنم!!

12:13 - 1393/03/30

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه ي شما دوستان عزيز... اول از همه جا داره از وجودِ اين محيط گرم و صميمي از طراحان اين وب سايت و مشاوران عزيز،نهايت تشكر رو داشته باشم و دوم اينكه ؛ از نظرات همه ي شما كاربران كه بعضاً نظراتتون در حد يك كارشناس روانشناس و كارشناس مذهبي هستش،تشكر ويژه اي داشته باشم .فقط با عرض پوزش،مطلبي كه خواهم بيان كرد،مقداري طولاني هستش،از همه ي شما خواهش دارم كه تموم مطالب رو مطالعه ، و تا حد امكان، راهنمايي لازم رو بهم داشته باشين كه منم بنابه راهنمايي هاي شما خوبان و مقداري هم با فكر خودم ، قصد دارم اين كار را انجام بدم !

بنده از روزي كه دختر دايي ام بهم خيانت كرد و منم به كُل فراموشش كردم ، تصميم جدي تري براي ازدواج گرفتم و اعتقادِ شخصِ من به اينه كه ديگه يا با دختري به مدت كمي يا اينكه اصلاً ارتباط تلفني نداشته باشم و از طريق خانواده ها اقدام به خواستگاري بُكُنم ... يه دو-سه هفته اي هستش كه خاطرخواه يه دختر خانمي شدم كه ايشون رو از راه مدرسه،هنگام مرخص شدن ديدم.

همينجا بايد عرض كنم كه ؛ تو يه دو راهي خاص از طرف خانواده ام و ذهنِ خودم گير افتادم !

يه دختر خانمي هستن كه دخترِ پسر دايي بابام هست، اعضاي خانوادش يه همين دختر خانم و يه پسر هستن! خانواده اي خوب-مذهبي-از نظر مالي در حد (يه كم بالاتر از متوسط) ! ، دختر خانم ليسانس مديريت رو گرفته و بيكار و از نظر قيافه هم بد نيستش ! كه پدرم-مادرم و خواهر بزرگم به اين دختر خانم براي من نظر دارن ! منم كه همه ي اين شرايط رو عنوان كردم رو قبول دارم ، فقط يه كم –يه كم به اون صورتي كه من دلم ميخواد ، قيافه اش به دلم نمي چسبه ! كه اينم قبول دارم كه از بدبختي من هستش كه اينطور مِلاكي براي ازدواج دارم ! كه از خدا شب و روز ميخوام كه اين طرز تفكر رو از ذهن من برداره و شما عزيزان هم تو مناجات هاتون برام دعا كنين كه برطرف شه ؟!

اينكه عرض كردم دوراهي ؛ اينه كه از اين طرف هم من از دختر خانمي كه تو راه مدرسه ديدمش،خوشم اومده و قصدِ ازدواج باهاش رو دارم ! امّا هر طور كه فكر مي كنم ، مي بينم كه به بُن بست ميخورم ! اين دختر خانم رو همراه دوستش كه اتفاقاً اون دوستش دختر دايي دوستم هست ديدم و از دوستم خواستم كه ، به مادرش بگه كه واسه خواهرزاده اش زنگ بزنه و اسم و نشوني و مشخصات خانواده اش رو واسم بگيره ؟ كه دوستم هم زحمت كشيد و به مادرش گفت و مادرش هم واسم مشخصاتش رو گرفت !

حالا اينكه اين دختر خانم ، از خانواده اي تقريباً در سطح مالي متوسط و متدين و خوب هستن ! دو راهي اي كه توش به سختي گير كردم اينه كه ، از يه طرف فهميدم كه ايشون سال اول دبيرستان هستن و بايد پاييز امسال تازه برن سال دوم دبيرستان و از لحاظ سني و فكري ، خيلي بچه هستش! در ضمن، من حدود نُه سال و نيم- ده سال ازش بزرگترم ( من 25 سال-ايشون 15 سال ) !!! از طرفِ ديگه ، يه دو سه روزه كه بدجور بهش فكر مي كنم و دلمو گرفته !!! نميدونم خدايا چيكار كنم؟ اگه باهاش ارتباط برقرار كنم،آخه سن اون فعلاً براي ازدواج نميخوره و خانوادش بهش شوهر نميدن! از طرف ديگه ، اگه فعلاً بهش شوهر ندن و منم بخوام چند سالي باهاش در ارتباط باشم ، و بعد هم بهم بخوره كه ديگه نهايت ديوانگي هستش ! خواهر بزرگم همش بهم ميگه كه اين امر غيرعادي هستش و اصلاً حرفشو نزن ،خانوادش بهش فعلاً شوهر نميدن و ارتباط شما اصلاً عقلاني نيس! از طرفِ ديگه اونجور گزينه ( يعني انتخاب مادر و پدرم براي اون دختر خانم ) رو هم در پيش رو دارم ! اونا كه عرض كردم ، يه جورايي تو قيافه اش دو دل هستم!!! اين دختر خانم هم كه بدجور دلمو بُرده و فقط اصلاً شرايط براش مساعد نيست و از اين حرفا!

حالا نميدونم ، واقعاً نميدونم – به خدا نميدونم چيكار كنم ! اصلاً هم دوست ندارم كه وارد گناه بشم و خيلي دوست دارم كه ازدواج كنم و از فكر هر چي دختره در بيام و به فكر زن و زندگي خودم باشم ! اين دو راهي واسم بدجور دست و پاگير شده ! اون دختره كه خوب و مناسب هستش – اين دختره هم كه خوب و به دلم نشسته و فقط شرايطش داره سيستم عصبي منو بهم ميريزه !

از همهتون خواهشمندم كه با منطقي كه تو وجود مباركتون هست و اين احساسي كه من الآن دارم منو درك كرده و بهترين راهنمائي رو بهم داشته باشين ؟

اَجرِ شما با خداوند بزرگ . . . يا حق . . .

http://btid.org/node/31593

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 12 =
*****
تصویر ارسطو
نویسنده ارسطو در

سلام.ان شاالله خدا بهت کمک کنه. به نظرم الان خیلی هم وضع شما بد نیست و فقط مشکل تو دو دل بودن هستش. برو خدا رو شکر کن که هنوز بینتون روابط زیادی به وجود نیومده.خب این دختره که تو راه مدرسه دیدیش واقعا سنش واست کمه و شاید نتونه خوب تو رو درک کنه. از طرفی هم هنوز مدرسه داره و مسلما درس و مشق و دانشگاش خیلی اذیتت میکنه. اگه هنوز باهاش در ارتباط نبودی میتونی در عرض یک ماه فراموشش کنی. و اگر اون دختری رو هم که خانوادت برات انتخاب کردن، اولا سعی کن خدا رو شکر کنی و زیاد به قیافه ها گیر ندی و باطن ها رو ببینی، و دوما اگه  واقعا قیافش به دلت نمیشینه میتونی اون رو هم با احترام کنار بزاری و یکی رو که میتونی سال ها باهاش زندگی کنی انتخاب کنی. به نظرم خیلی راحت میتنونی با یک مشورت کوچیک با خواهرت حلشون کنی و اگه خانوادت و خواهرت هم پشتت باشن دیگه مشکلی نیست.