وقتی امدن خواستگاری از خجالت آب شدم!

14:45 - 1393/07/01

سلام.من4ساله که باپسری در دانشگا آشنا شدم و این هفته به مادرش و پدرش به خواستگاری آمدند.سخترین روزه عمرم بود.چون من3خواهر بزرگتر از خودم دارم که مجردند.مطرح کردن این کار برایم وحشت ناک بود.فردا هم قراره به همراه پسرشان به منزل ما بیایند.خیلی استرس دارم.به قدری که دوس دارم بمیرم.خواستم یکی کمکم کنه تا شاید یکم آروم شم.توخونه به چشم هیچکس نمیتونم نگا کنم.وای خدا کی این روزای وحشتناک تموم میشه!قلبم داره از جاش درمیاد.یعنی میشه چند روز دیگه من با خوشحالی بیام این سایت و بگم که همه چی به خوبی و خوشی تموم شد؟توروخدا برام دعا کنید.خدااااااااااااااااجووووووووون کمکم کن!

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/41635
تصویر مصطفی راهی

با سلام

به عنوان جمعبندی مطلب باید عرض کنم که بهترین یار و یاور برای انسان خداست پس بهترین توصیه هم در این شرایط این میشه که ارتباط معنویتون رو با خدا به وسیله نماز(خصوصا نماز جعفر طیار) و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام بیش از پیش قویتر کنید و خودتون رو بسپارید به او که گره همه مشکلات به دست تقدیر او باز شدنی است و انشاء الله مسیر براتون باز خواهد شد.

در کنار توکل و توسل، استفاده از ابزارهایی هم که میتونه دراین مسیر به شما کمک کنه توصیه ماست به شما چرا که تکلیف هر کس انجام وظیفه است و بعد از اون باقیش رو به خدا بسپارید.

با تشکر از شما

تصویر باران
نویسنده باران در

سلام عزیزم..

آخی تا حدی حق داری اما بزرگش نکن برا خودت..تا بتونی درست رفتار کنی..

ان شاالله به خوبی و خوشی تموم میشه..نگران نباش..توکل به خدا..

با اعتماد به نفس رفتار کن شیک و دخترانه...

ما هم دعاگوییم..

خوشبخت باشی الهیییییییییی

تصویر هانا
نویسنده هانا در

مبارک باشه ایشالا ....آخی خیلی خیلی سخته درکت میکنم ایشالا خدا کمکت میکنه yesheart

تصویر donya123
نویسنده donya123 در

عزیزم انشالله به زودی تموم میشه.

من فکر میکنم استرس توی این موافع طبیعیه ...

من خودمم ادم استرسی هتستم

 

تصویر مصطفی راهی

با سلام و عرض تشکر از سوالی که در این انجمن مطرح کردید.

برداشتی که بنده از مسئله شما داشتم اینه که چون چندتا خواهر برزگتر از خودتون دارید که ازدواج نکردند ، برای شما سخته که بخواهید زودتر از اونها ازدواج کنید. و به نوعی ته دلتون با وجود اینکه به اصل این ازدواج رغبت داره ولی به خاطر این شرایط نمی‌تونید راحت باهاش کنار بیاید.

اصلی ترین مسله در این بین ضربه های روحی احتمالی است که به دخترهای بزرگتر ممکنه وارد بشه وگرنه فی نفسه اگر آقا پسر مورد خوبی باشند نباید در این مورد تعلل کرد.

این که ضربه روحی وارد میشه یا نه برمیگرده به نوع تربیت و سطح آگاهی خانوادگی. البته همیشه دلیل مجرد موندن دختران در یک خانواده به نداشتن خواستگار برنمیگرده و ممکنه دخترها خواستگار داشته باشند ولی دلیل خاصی برای ازدواج نکردن وجود داشته باشه که در این صورت جایی برای تردید نیست ولی فرض صحبت ما توی بدترین شرایطش هست که اونها هم قصد ازدواج داشتند ولی به هر حال موقعیتش پیش نیومده.

توصیه ما به شما:

1.اینگونه فکر نکنید که ازدواج در یک خانواده حتما باید به ترتیب سن انجام بشه. توصیه ایی از جانب دین هم در این باره وجود نداره که این ترتیب باید حتما رعایت بشه.

2. در مرحله بعد بررسی فضای درون خانه هستش که نظر اعضای خانواده با توجه به زمزمه هایی که در بینشون میشه درباره این مسئله که شما زودتر ازدواج کنید چیه؟(ممکنه این آمادگی از طرف خانواده وجود داشته باشه پس کار راحت تر از این حرفهاست.)

3.استفاده از ظرفیتهای موجود درون خانواده و فامیل برای آگاهی دادن به نحو درست درباره این مسئله که ازدواج یک خواهر، زودتر از خواهر بزرگتر مانع ازدواج خواهر بزرگتر نیست بلکه در بعضی از مواقع به دلیل مراودات بیشتر با فامیلهای جدید زمینه برای ازدواج بقیه خواهر ها هم فراهم میشه.

4.در این قضیه تمام تلاش برای حفظ احترام والدین و همچنین خواهرهای بزرگتر باید انجام بگیرد.

5.حتی میتوان گفت در بسیاری از موارد اقدام برای اینگونه ازدواجها بعد از مدتی فضای درونی خانواده رو نسبت به مسئله ازدواج به یک فضای واقع بینانه تبدیل میکنه و تکلفها و سختگیریها کنار زده میشه و شادی و طراوات بر فضای درونی خانه حکم فرما میشه.

موفق و سربلند باشید...