تصمیم داشتم تا 30-35 سالگی ازدواج نکنم

09:50 - 1392/02/08
من جوانی 23 ساله هستم از تهران، تا 4 ماه دیگر مهندسی ام را از دانشگاه شهرستان میگیرم . با انگیزه فراوان برای ارشد مطالعه کردم و تا چند هفته دیگر جواب ارشد می آید. متاسفانه با قوانین جدید، دو سال از جوانی ام هم باید تلف سربازی شود همیشه تصمیم داشتم تا 30،35 سالگی ازدواج نکنم. عاشق یا علاقه مند کسی هم بوده ام ولی با همین تفکر سرکوبش کردم.
علاقه

سلام و وقت بخیر

اول از همه بگم که سایت واقعا عالی هست، نظرات کارشناسان هم تقریبا واقع گرایانه و به دور از پوشاندن مشکلات و به اصطلاح ، عاری از پاک کردن صورت مساله است. و از اینکه بدون چشم داشتی مادی به افراد مشاوره می دهید سپاسگزارم.

اگر  مطلبی می نویسم، حمل بر خودستایی نشود لطفا، چون باید شرایطم را براتون واضح شرح دهم. 

من جوانی 23 ساله هستم از تهران، تا 4 ماه دیگر مهندسی ام را از دانشگاه شهرستان میگیرم . با انگیزه فراوان برای ارشد مطالعه کردم و تا چند هفته دیگر جواب ارشد می آید. متاسفانه با قوانین جدید، دو سال از جوانی ام هم باید تلف سربازی شود. وضع مالی آنچنان خوبی هم نداریم، البته  خدا رو شاکرم. کلا آدم کاری هستم، مثلا چون به انگلیسی تقریبا مسلط ام،در کنار درس تدریس می کنم. کلا خودم احساس می کنم شخصیتم خیلی بیشتر از سنم رشد کرده، و تقریبا در همه موضوعی زبانزد فامیل و آشنایان هستم.  به علت  مشکلات مالی و اینکه با احتساب دو سال ارشد، دو سال وقت تلفی سربازی، تازه در 27، 28 سالگی باید یه کار مناسب  پیدا کنم و تا پس انداز کنم و ...، همیشه تصمیم داشتم تا 30،35 سالگی ازدواج نکنم. عاشق یا علاقه مند کسی هم بوده ام ولی با همین تفکر سرکوبش کردم.

یک دختر عمه دارم که دقیقا خودش و خانوادش از هر لحاظ کم نظیرن، ولی از شانس بد من 9 سال از من بزرگتره، من همیشه با خودم میگفتم اگه سنم کمی بیش تربود بی درنگ قطعا ازش خواستگاری می کردم. چند وقت پیش خانوادگی رفتیم مسافرت و دیگه مطمئن شدم که اهداف مشترکی داریم. از اون موقع اصلا برنامه هام ریخته به هم، یعنی حتی میگم خدایا اگه به صلاحمه رتبه ارشدم یه جوری بیاد که قبول نشم! برم شر این سربازی رو بکنم تا یک کاری گیر بیارم.

من قسمت های زیادی از سایت رو خوندم بعد دارم این سوال رو می پرسم، به نظر شما الان من چکار کنم؟ این علاقه شدید رو سرکوب کنم یا نه؟ حتی نمی دونم علاقه اش به من چه نوعیه، مثل برادر یا نه؟ اصلا هم نمی خوام پدر مادر من یا اون چیزی بدونن، با خودش صحبت کنم اول؟ آخه دیدین که خانواده های ایرانی چجور فکر می کنن راجع به سن پسر و دختر!  این موضوع من رو در یک عجله ای قرار داده ، منی که میخواستم تا 32 سالگی کار کنم و وضعم رو به راه شه، حاضرم به خاطر اون زود تر ازدواج کنم! از تناسب و تفاوت هم بگم من از نظر علمی بالاترم، ولی ایشون خوب الان سر کار میره و درآمد نسبی داره. از لحاظ تفکر در اکثر زمینه ها هم با هم تفاهم داریم.

منتظر پاسخ و راهنماییتون هستم

با تشکر

پاسخ

سلام

برای ازدواج، عشق به تنهایی کافی نیست و باید دو طرف تناسب های لازم فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری رو هم داشته باشن. یکی از مواردی که مانع وجود این تناسب ها میشه اختلاف سنی زیاد و به خصوص بزرگتر بودن دختر بیش از حد معموله.

بزرگتر بودن دختر در صورتی مشکل ساز نیست که این اختلاف سنی اولا باعث اختلاف زیاد در فکر و سلیقه و رفتار طرفین نشه ثانیا باعث اختلاف آگاهی نسبت به مسائل مرتبط با زندگی نشه ثالثا دختر پسر رو بچه نبینه و بتونه مدیریت همسرش تو خونواده رو قبول کنه رابعا قیافه دختر طوری نباشه که از پسر خیلی بیشتر نشون بده؛ چون در این صورت ممکنه اطرافیان به خصوص فامیل های پسر بگن طرف با مادرش ازدواج کرده و از این حرفها، که این صحبت ها، باعث سردی شما نسبت به همسر و زندگیتون میشه خامسا خونواده پسر هم باید دختر رو با همین شرایط بپذیرن که معمولا نمی پذیرنن.

تو اختلاف سنی 9 سال معمولا این مشکلات وجود داره. یعنی اولین مشکل قبول نکردن خانواده ها و اطرافیانه. از طرفی خود دختر هم معمولا این اختلاف رو قبول نمی کنه مگر اینکه دارای شرایط خاص باشه. اختلاف افکار و رفتار و سلیقه تو این اختلاف سنی زیاده. دختر معمولا پسری که 9 سال از اون کوچیکتره رو بچه و بی تجربه میبینه و معمولا نمی تونه به عنوان تکیه گاه و مدیر خونواده روش حساب کنه و حتی ممکنه با پیشنهاد شما شُکّه بشه و خندش بگیره. برای همین اگه بهش بگی از دو حال خارج نیست:

1. بهترین حالتش اینه که قبول نکنه و فکر کنه شما از روی بچگی چنین تصمیمی گرفتی

2. ممکنه قبول کنه و به رابطه کشیده بشین و عشق و علاقه تشدید بشه و عشق دوطرفه ای شکل بگیره ولی بعد از ابراز و گفتن به خانواده، با مخالفت اونها روبرو بشین و نتونین اونا رو راضی کنین و فراموش کردن این عشق هم در این حالت سخته

جدای از همه این موارد ممکنه از لحاظ جنسی هم تناسب نداشته باشین، البته نه الان  بلکه وقتی که زن سنش بالا میره؛ چون زن زودتر از مرد افول جنسی داره و وقتی میرسه که مرد قدرت جنسی داره اما زن افول کرده؛ یعنی 40 سالگی مرد زمان یائسگی زن میشه.

مساله دیگه چهرۀ زنه که وقتی سن بالاتر باشه چهره کم کم شکسته میشه و وقتی شما 30 ساله میشی ایشون 40 ساله هست و ممکنه نتونی به دیگران بگی که این خانم، همسرته؛ چون اختلاف چهره زیاد نمود می کنه.

لذا این عشق و علاقه شما عاقلانه نیست و اگه همه چی هم جور بشه و دختر و خونواده ها هم قبول کنن، چون تناسب نیست بعد از اینکه وارد زندگی بشین و مدتی بگذره این عشق فروکش می کنه و اونموقع به دلیل نبود تناسب لازم زندگیتون به چالش کشیده میشه.

شما باید ایشون رو فراموش کنی و راه فراموش کردنش هم اینه که دلت از رسیدن به اون نا امید بشه. از طرفی میتونی از الان دنبال مورد دیگه ای برای ازدواج باشی تا با جایگزین شدن عشق جدید ایشون رو فراموش کنی.

در مورد درس و سربازی هم باید بگم هیچ کدوم از اینا مانع ازدواج نیست. شما اگه قصد ازدواج داری می تونی بعد از اینکه در این باره با خونوادت صحبت کردی و اونا رو راضی کردی از الان اقدام کنی و وقتی موردی جور شد با طرف و خونوادش هم صحبت کنی که تا زمان اتمام سربازی و پیدا کردن کار مناسب تو عقد بمونین.

پیروز و سربلند

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 7 =
*****