امام حسین علیهالسلام در منزلگاه عذیب الهجانات، پس از آگاهی از اوضاع آشفته کوفه و خبر شهادت قیس بن مسهر، تصمیم به برگشت گرفت، ولی حربن یزید، به دستور عبیدالله بن زیاد مانع آن حضرت شد.
حرکت امام حسین علیهالسلام و نهضت جاودانه آن حضرت بزرگترین قیام تاریخ و پرمحتواترین حرکتی است که تاکنون اتفاق افتاده است. در جایجای این حرکت، نکات آموزنده و روشنگری وجود دارد که هر آزادمردی را به خود وا میدارد.
این حرکت از مدینه به سمت مکه آغاز شد و بعد از چند ماه توقف، آن حضرت مسیر خود را از مکه به سمت کوفه ادامه داد و به هر منزلگاهی که میرسید با اتفاقات جدیدی روبهرو میشد.
منزلگاه عُذَیبُ الهِجانات
یکی از منزلگاههای آن حضرت در نزدیکی کوفه، عذیب الهجانات بود که همراه با یارانش، در روز ۲۸ ذیالحجه سال ۶۰ ق به آنجا رسیدند. در این منزلگاه چند اتفاق از اهمیت بیشتری برخوردار است که عبارتند از:
1. چهار نفر از کوفیان با راهنمایی طرماح بن عدی به امام حسین علیهالسلام پیوستند؛ هرچند حربن یزید، سعی داشت مانع پیوستن آنان به حضرت شود؛ ولی امام حسین علیهالسلام آنان را انصار و یاران خود خواند.[1]
2. خبر شهادت قیس بن مسهر صیداوی - سفیر امام حسین علیهالسلام -به حضرت رسید.[2]
این شخصیت بزرگوار بعد از دستگیری، با عبیدالله بن زیاد روبهرو شد و برای این که نامه حضرت به دست عبیدالله نیفتد و شیعیان شناسایی نشوند، آن را از بین برد. عبیدالله گفت: یا باید اسامی افرادی که در نامه بود را به من بگویی و یا این که بالای منبر رفته و امام حسین، پدر و برادرش را لعن کنی! قیس گفت: اسامی آنان را نمیگویم، ولی لعن را انجام میدهم.
قیس بر فراز منبر رفت و پس از حمد الهی و فرستادن درود فراوان بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خاندانش، ضمن معرفی خویش به عنوان سفیر امام حسین علیهالسلام، مردم را به یاری آن حضرت فرا خواند و با لعن عبیدالله و امویان، به افشاگری پرداخت. آنگاه به دستور ابن زیاد او را از بالای دارالاماره با دست بسته به پایین انداختند و سرش را از بدنش جدا کردند.[3]
3. بعد از این که طرماح، امام حسین علیهالسلام را از خطرات کوفه و احوال کوفیان آگاه کرد، به بهانه رسیدگی به خانوادهاش در همین منزلگاه از حضرت جدا شد و قول داد که به زودی برگردد؛ ولی نتوانست خود را به حضرت برساند.[4]
4. در همین منزلگاه، نامه عبیدالله بن زیاد به حربن یزید رسید که فرمان سختگیری بر امام حسین علیهالسلام را صادر کرده بود و حر نیز به حضرت اجازه حرکت نداد تا... .[5]
پینوشت:
[1]. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، دارالفکر، ج3، ص172.
[2]. ابن اثیر، عزالدین، الكامل، دارصادر، ج4، ص49.
[3]. قمی، شیخ عباس، نفسالمهموم، مکتبةالحیدریة، ص160.
[4]. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، دارصادر، ج4، ص50.
[5]. سیدبن طاووس، اللهوف على قتلى الطفوف، العالم، ص78.