سطحی بودن عوامل دین گریزی در جوامع دینی

10:00 - 1400/04/20

دین گریزی دارای برخی عوامل سطحی از جمله مخالف پنداشتن عقل و علم می باشد.

دین گریزی

کفار و مخالفان، دستورات دین را افسانه و خرافه می‌دانند که در این باره خداوند می‌فرماید: «إِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛[1] وقتی به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده است، مى گويند افسانه هاى پيشينيان است.» برخی از دلایل دین گریزی عبارتند از:

1- خواسته‌هاي نفساني 
عده‌اي از آن جهت كه آموزه‌هاي پيامبران با بي بند و باری و ولنگاري ايشان ناهمخوان است و بر زياده خواهي‌ها و آزادي‌هاي جنسي ايشان قيد و بند مي‌زند، مخالف دین هستند. قرآن در مذمت این افراد چنین فرموده: «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛[2] یعنی آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود قرار داده است؟»

2- مشکلات اقتصادی و فقر
فقر و مشکلات اقتصادی عاملی برای مخالفت با دین شده است؛ چون گاهی مشکلات گروهی از مسئولین یا دینداران را به دین نسبت می‌دهند و ضعف اقتصادی را به دین ربط داده و با مقایسه با کشورهای بی دین، اشکال را از دین دانسته و این فقر بهانه‌ای برای دین گریزی می‌شود. در روایات نیز گفته شده که فقر گاهی باعث بی دینی می‌شود.[3] البته ذکر این نکته نیز لازم است که ثروت زیاد نیز موجب بی دینی و طغیان می شود که مقابل اکثر پیامبران، ثروتمندان قرار گرفته‌اند.

3- سخت گیری زیاد
فشار زیاد و سخت گیری اثر معکوس دارد و خدا از هرکس به اندازه توانش خواستار است. این نکته در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است. «لاَ يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا؛[4] خدا هیچ کسی را مکلف نمی‌کند مگر به اندازه توان و قدرتش.»

4- دین را مخالف عقل و علم پنداشتن 
ناسازگار ديدن دين با علم از عوامل مهم دين گريزي است؛ مثلا موضوعاتی مثل فرشته و جن، تفاوت زن و مرد در موضوعاتی مثل ارث، دیه، قضاوت و ... باعث این پندار می‌شود که باید این موضوعات برایشان درست تحلیل شود. حال آنکه در بحث ارتباط دین و علم، بعضی از دانشمندان معروف به مکمل بودن دین و علم قائل هستند.[5]

5- عملکرد غلط برخی متولیان دین 
با مشاهده كساني كه قول و عملشان يكي نيست و در عين حال، دعوت به دين داري مي‌كنند، از خود مي‌پرسند اگر اسلام خوب و ارزشمند است، چرا مدعيان آن بدان عمل نمي‌كنند؟ چون نمی‌توانند لغزش افراد را به حساب خود آنها بگذارد نه دين و مذهبشان، به محض ديدن خلاف و اشتباه در اعمال الگوها و كساني كه به طرف دين دعوت مي‌كنند، آن را به حساب دين مي‌گذارند.

نکته قابل توجه آنکه هر چند این اشکال بر دین اسلام وارد نیست و اشتباه مسلمانان به پای دین نوشته نمی‌شود اما در مورد خداناباوران صدق نمی‌کند. به این معنا که اگر یک آتئیست مرتکب خطا یا جنایت شود، نمی‌توان آن را به پای خود فرد خاطی نوشت بلکه باید آن را به تفکری که دارد نسبت داد؛ زیرا تفکر آتئیستی بر اساس آنچه گفته دانشمندان ملحد و خداناباور و تحقیقات متعددی که صورت گرفته، نتیجه ای جز نابودی اخلاق و نسبیت در معرفت ندارد. اگر کسی خود را آتئیست دانست، برای رسیدن به آزادی موهوم، هیچ حد و مرزی را برای خود قرار نمی‌دهد و پس از آنکه خود را محور حق و حقانیت قرار داد، هر عمل زشت و ناپسندی را موجه می‌انگارد. اما در مورد فرد دین‌دار این چنین نیست. فرد متدین ممکن است همان خطای فرد ملحد را انجام دهد اما می‌داند دیگر متدینان بسان او رفتار نمی‌کنند و این گونه عملکردها تنبیه‌های دنیوی و اخروی در پی‌دارد.[6]

پی‌نوشت:
[1]. نحل/24.
[2]. فرقان/43.
[3]. الكافي، ج‏2، ص: 266.
[4]. بقره/286.
[5]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: عقل و اعتقاد دینی، ص: 358.
[6]https://btid.org/fa/news/170978
https://btid.org/fa/news/171296
https://btid.org/fa/news/167796

برخی به بهانه خواسته‌هاي نفساني، مشکلات اقتصادی و فقر، سخت گیری زیاد، دین را مخالف عقل و علم پنداشتن و عملکرد غلط برخی متولیان دین، از پیروی و التزام به دین حق رویگردان می شوند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 3 =
*****