بی‌شباهت بودن خلافت بانیان سقیفه با سنت نبوی

09:20 - 1403/06/17

شیوه حکومت در سنت نبوی، مدارا با مخالفان است به شرطی که مبارزه مسلحانه را آغاز نکنند. این شیوه به وضوح در حکومت ظاهری امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز مشاهده می‌شود، اما در شیوه حکومت بانیان سقیفه هر نوع مخالفتی با بدترین وضعیت سرکوب و برخورد می‌شود.

پیروان سقیفه و دشمنان اهل‌بیت در مقایسه خلافت سه خلیفه خودخوانده پس از پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله با خلافت ظاهری امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ادعا می‌کنند شیوه خلافت سه خلیفه اول برتری واضحی نسبت به خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارد؛ زیرا به شهادت تاریخ، دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام با جنگ‌های خونین و درگیری میان گروه‌های مختلف مسلمان همراه بود و تقریباً می‌توان گفت هیچ آرامشی در مناطق مرکزی اسلام وجود نداشت؛ در حالی‌که دوران خلافت سه خلیفه پیشین، افزون بر آنکه در جامعه مسلمان، آرامش نسبی وجود داشت، کشورگشایی‌ها و گسترش سرزمین‌های اسلامی نیز پدید آمد.

پس می‌توان نتیجه گرفت که خلافت و حکومت توسط امامان معصوم علیهم‌السلام به‌معنای برپایی آرامش و راحتی در جامعه مسلمانان نیست و چه بسا باعث درگیری‌ها و جنگ‌های خونین نیز باشد.

چند نکته در پاسخ به این ادعا بیان می‌شود:

با پنهان ساختن واقعیت‌های تاریخی و حدیثی و همچنین کمک گرفتن از غفلت مخاطبان می‌توان به راحتی کاستی‌ها و اشتباهات بانیان سقیفه را به‌عنوان امتیاز و برتری معرفی کرد. آغاز کار خلافت ابوبکر با دروغ و انکار جانشینی امیرالمؤمنین علیه‌السلام آغاز شد. گروه تبهکار سقیفه با نقشه‌های از پیش طراحی شده و از زمان حیات پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در اندیشه تصاحب حکمرانی بر مسلمانان بودند.[1]

آنها برای رسیدن به این هدف شوم چاره‌ای جز رفتارهای خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانه نداشتند، بنابراین با همکاری منافقان مدینه و برخی قبایل عرب اطراف مدینه[2] و استفاده از زور شمشیر و اکراه، از هر کسی برای ابوبکر بیعت می‌ستاندند و مخالفان را به شدت تنبیه می‌کردند.[3] مهم‌ترین مخالفان این خلافت دروغین، اهل‌بیت علیهم‌السلام بودند که بانیان سقیفه به بدترین شیوه با آنان برخورد کرده و شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام را به‌دنبال داشت.[4]

پرسش اینجاست که این شیوه آغاز حکومت و خلافت چه شباهتی با شیوه و سنت خاتم‌الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله دارد؟

در دوران پس از هجرت به مدینه و قدرت گرفتن مسلمانان از نظر نظامی، نخستین کاری که آن حضرت در مدینه انجام دادند، انعقاد یک پیمان عمومی میان تمام ساکنان مدینه؛ خواه مسلمان و خواه غیر مسلمان بود تا بر اساس آن، همگی به‌ صورت مسالمت‌آمیز و بدون فتنه‌انگیزی زندگی کنند.[5] این شیوه ادامه پیدا کرد تا اینکه یهودیان پیمان شکسته و بر علیه اسلام شمشیر کشیدند و چاره‌ای جز سرکوب آنها نبود.

همین شیوه را امیرالمؤمنین علیه‌السلام با مخالفان خود اجرا کردند. پس از آنکه حضرت به اصرار مسلمانان به خلافت ظاهری رسیدند،‌ برنامه‌های عدالت‌گستر ایشان مورد پسند منافقان و بزرگان صحابه قرار نگرفت و جنگ جمل به پا شد. حتی پس از جنگ صفین که با کارشکنی خوارج به شکست لشکریان امیرالمؤمنین علیه‌السلام منجر شد، آن حضرت با خوارج که از مخالفان سرسخت آن حضرت بودند، عهد و پیمان بست که می‌توانند آزادانه در کوفه فعالیت داشته باشند، به شرطی که مبارزه مسلحانه نکنند، اما آنها پیمان شکسته و جنگ نهروان شکل گرفت.[6]

بنابراین مهم‌ترین نقص و کاستی در حکمرانی و خلافت بانیان سقیفه، بی‌شباهت بودن حکومت آنها با سنت نبوی و تعالیم اسلامی است.

پی‌نوشت:
[1]. صدوق، محمد، کمال الدین، ج2، ص463، اسلامیة.
[2]. طبری، محمد، تاريخ ‏الطبري، ج‏3، ص222، دار التراث.
[3]. جزری، ابن‌اثیر، الكامل في التاريخ، ج‏2، ص331، دار الصادر ؛ مفید، محمد، الجمل، ص119، كنگره شيخ مفيد.
[4]. دینِوَری، ابن‌قُتَیبة، الإمامة و السياسة، ج‏1، ص30، دارالأضواء ؛ اندلسی، ابن‌عبد‌ربّه، العقد الفريد، ج‏5، ص13، دار الكتب العلمية.
[5]. ابن‌هشام، السيرة النبوية، ج‏1، ص501-502، دار المعرفة.
[6]. القرشی، باقر، موسوعة علي‌بن‌أبى‌طالب علیه‌السلام، ج‏11، ص42، مؤسسة الكوثر.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 15 =
*****